وبلاگ واحد پژوهش مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود

پژوهش مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرودتماس

آخرین مطالب

  • نشست خبری
  • فراخوان مقاله دو فصلنامه پژوهش های تفسیری زن و خانواده 
  • رونمایی از کتاب های اساتید و طلاب
  • هفته پژوهش
  • برگزاری نشست علمی با عنوان «شفاعت، توسل و زیارت در قرآن و روایات»
  • نشست علمی با عنوان «نقد کتاب جهاد و نظام دفاعی در قرآن نوشته آقای دکتر احمد نظری»
  • برگزاری نشست پژوهشی با عنوان «انتقال تجربیات پژوهشی»
  • برپایی نمایشگاه نرم افزارهای پژوهشی
  • کرسی آزاداندیشی با عنوان «تقابل بین غریزه جلوه گری زنان با حجاب با محوریت شعار زن، زندگی، آزادی»
  • کرسی آزاداندیشی با عنوان «تقابل بین غریزه جلوه گری زنان با حجاب با محوریت شعار زن، زندگی، آزادی»

آخرین نظرات

  • امین رضائی در مقاله با عنوان «نقش جوانان در تحقق نظام پیشرفته ی اسلامی (باتوجه به بیانیه گام دوم و بیانات رهبری)»
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در جلسه کرسی آزاد اندیشی
  • مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار  
    • مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار
    در خواهش دعا
  • مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار  
    • مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار
    در تهیه و تنظیم بروشور شخصیت علمی- پژوهشی شیخ بهایی
  • معاونت پژوهش مدرسه فاطمیه س جلفا  
    • معاونت پژوهش مدرسه فاطمیه س جلفا
    در چرا انگیزه طلاب برای ادامه کم شده؟!!
  • ... در چرا انگیزه طلاب برای ادامه کم شده؟!!
  •  
    • شوق انتظار
    در چرا انگیزه طلاب برای ادامه کم شده؟!!
  • موسسه قرآنی نیایش  
    • مؤسسه قرآنی نیایش
    در چرا انگیزه طلاب برای ادامه کم شده؟!!
  • مهتاب  
    • نخلستان
    در مقاله با عنوان «حق حبس زوجه با وجود اعسار زوج»
  • فاطمه گلی  
    • پژوهشگر
    در ریشه بخل و راه های درمان آن از منظر آیات و روایات
  • ریحانة الحسین(س)  
    • ریحانة الحسین (سلام الله علیها)
    • موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانة النبی سلام الله علیها - اراک
    در ریشه بخل و راه های درمان آن از منظر آیات و روایات
  • فاطمه گلی  
    • پژوهشگر
    در اقتصاد مقاومتی در سیره امام رضا(علیه السلام)
  • فاطمه گلی  
    • پژوهشگر
    در مقاله با عنوان «راهکار های قرآنی در سبک زندگی خانواده موفق»
  • ریحانة الحسین(س)  
    • ریحانة الحسین (سلام الله علیها)
    • موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانة النبی سلام الله علیها - اراک
    در مقاله با عنوان «راهکار های قرآنی در سبک زندگی خانواده موفق»
  •  
    • صاحب الزمان
    در اقتصاد مقاومتی در سیره امام رضا(علیه السلام)
  •  
    • صاحب الزمان
    در طهارت نفس و نقش آن در درک حقایق قرآن
  • فاطمه گلی  
    • پژوهشگر
    در خبر برگزاری همایش استانی تاثیر مطالعه بر تقویت و کارآمدی نهاد خانواده
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در خبر برگزاری کارگاه با عنوان « مقاله نویسی »
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در خبر برگزاری کارگاه با عنوان « مقاله نویسی »
  • سعید در نقش امید و آثار آن در زندگی انسان از منظر قرآن و روایات

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
چگونگی برخورد پیامبر با سران شرک و نفاق
ارسال شده در 31 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در چکیده تحقیق پایانی

چگونگی برخورد پیامبر با سران شرک و نفاق

نگارنده:حدیثه عامری

چکیده

تحقیق پیش رو با عنوان چگونگی برخورد پیامبر (ص) با سران شرک و نفاق به  بررسی شیوه های برخورد و مدارای پیامبر با دشمنان و مخالفان می پردازد.. به دلیل الگو بودن پیامبر باید در برخورد با دشمنان و فتنه گران و منافقان داخلی و خارجی از ایشان الگو گرفت و شیوه های برخورد ایشان را در مواجهه با دشمنان و مخالفان را یه عنوان بهترین الگوی برخورد با دشمن اسلام در نظر گرفت. 

این تحقیق دارای فصول مختلفی است و در این فصول مخالفان زمان پیامبر و برخورد پیامبر با سران آن ها را به تصویر کشیده و مورد بررسی قرار می دهد. از جمله مخالفان پیامبر مشرکین یا همان بت پرستان بودند که با کارشکنی های متعددی با آزار و اذیت پیامبر پرداختند و بسیاری از یاران پیامبر را به شهادت رسانیدند  و پیامبر در فتح مکه با این سران با مدارا برخورد کرد و آنان را مورد عفو عمومی قرار داد .

مدارا یکى از اصول اخلاقى اسلام است که در بهبود روابط اجتماعى نقشى مهم و اساسى دارد. اگر در جامعه‏اى از این اصل ارزشمند به درستى و بجا استفاده شود، از بسیارى از کج روى‏ها، از جمله قطع روابط و کینه‏ ورزى و دشمنى، جلوگیرى خواهد شد و اعضا و افراد آن جامعه با آرامش روانى بیشترى زندگى خواهند کرد. اسلام روى این اصل تأکید فراوان ورزیده و پیامبر(ص) همواره در زندگى پربرکت خود بدان عمل کرده، آن را منش و روش خود قرار مى‏دادند و با مدارا و گذشت شناخته مى‏شدند. پیامبر اکرم(ص) به خاطر گذشت و مدارایش، از خداوند لوح «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» گرفت و بسیارى از دشمنان و معاندان از گذشت و مداراى ایشان به حقانیت نبوت ایشان پى برده و اعتراف مى ‏کردند.

در مجموع می توان گفت برخورد پیامبراعظم (ص) با مخالفان به طور کلی طبق اصل رأفت و رحمت بود و نشانه های فراوان از مدارا و برخورد مسالمت آمیز پیامبراسلام (ص) با دیگر اندیشان وجود دارد که به دلیل ضرورت و اهمیت این مسئله در این تحقیق به آن ها پرداخته شده است.

کلیدواژه:نفاق،یهود،سران،شرک

سران شرک نفاق پیامبر چگونگی برخورد نظر دهید »
روانشناسی شخصیتی متحجرین از دیدگاه نهج البلاغه
ارسال شده در 31 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در چکیده تحقیق پایانی

      روانشناسی شخصیتی متحجرین از دیدگاه نهج البلاغه

نگارنده:حکیمه سلیمانیان

چکیده:
متحجرین افرادی هستند که با تنگ نظری و بسته ی ذهنی حاضر به درک و پذیرش نوآوری ها نیستند وجودشان در جامعه اسلامی منجر به رکود و جمود اسلام و احکام آن می شود که با روانشناسی و تحلیل شخصیت آنها که متشکل شده است از رفتارها و عادت ها و تفکرات و … می توان به شناخت و ریشه ی تحجر پی برد تا برای درمان وریشه کنی این بیماری و آفت چاره ای جستجو کرد ، همانطور که برای معالجه هر بیماری ای نیازمند به شناخت و علت آن هستیم . در دوران امام علی (علیه السلام)عده ای از قاریان قرآن و افرادی به ظاهر متعبد که درکنار امام بودند دچار این بیماری شدندو در اثر آن از سپاه امام خارج شدند ودرمقابل آن حضرت قرار گرفتند و با پایبندی به ظواهر آیات و روایات و سردادن شعار لا حکم الا الله منکر ولایت امام شدند که سرچشمه همه انحرافات آن ها شد و همچنین با دخل و تصرف در احکام اسلام و افراط در عبادات و مستحبات تکلف را در دین وارد کردند و کسانی را که با آنها هم عقیده نبودند را کافر می دانستند و با نهایت خشونت به قتل می رساندند که امام علی علیه السلام ابتدا با هدایت و روشنگری بسیاری از آنها را از گمراهی نجات داد و درنهایت با باقی مانده آنها که پیشتاز جنگ با امام شدند جنگید و آنها را سرکوب کرد اما تفکر آنها در تمام مراحل تاریخ ادامه داشته و دارد که ریشه آن را ازعواملی همچون جهل ، دنیا پرستی ، تعصب باطل و عدم سعه صدر می توان دانست همچنین بهره نبردن از عقل و پیروی کورکورانه و بدون تحقیق از روایات و توجه نکردن به نقش زمان در کاربرد آنها را می توان از دلایل بوجود آمدن اشعریان و اخباری ها بعد از خوارج دانست و امروزه افرادی که بینش صحیحی از دین و دنیا ندارند با سرسپردگی به رهبران شیطان صفت به قصد قربت به کشتار مسلمانان می پردازند و نیز تفکراتی مانند جدایی دین از سیاست و وجود روحانیون بی خاصیت در حوزه های علمیه که فاقد روحیه ی انقلابی هستند و با خودخواهی دست به تخریب اعضای فعال می زنند منجر به رکود و جمود هر چه بیشتر اسلام و احکام آن می شود که برای مقابله با شیوع آفت تحجر در جامعه و افزایش متحجرین می توان از چیزی بهره برد که توسط اولین متحجرین نفی شد و آن ولایت یک رهبر فقیه می باشد و همچنین با افزایش آگاهی و بصیرت وقدرت و درک و تجزیه و تحلیل افراد جامعه نسبت به مسائل پیرامون و اعتدال گرایی از گرایش افراد به فرقه های جمود آمیز جلوگیری کرد و نیز پس از شناسایی متحجرین می توان با نصیحت و روشنگری به درمان آنها پرداخت و درصورت مقاومت آنها را از بین برد تا اسلام ناب محمدی بدون وجود مانعی در سراسر جهان گسترش یابد.

 کلید واژه ها: روانشناسی – شخصیت –متحجر –امام علی (ع)

روانشناسی شخصیتی متحجرین نهج البلاغه نظر دهید »
نقش قضا و قدر در سرنوشت انسان از منظر آیات و روایات
ارسال شده در 28 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در چکیده تحقیق پایانی

نقش قضا و قدر در سرنوشت انسان از منظر آیات و روایات

نگارنده:خدیجه آشوری

چکیده

بررسی پیشینه بحث قضا و قدر روشن می کند ،که موضوع قضا و قدر ریشه در خلقت و فطرت انسان دارد ،ولی از نیمه قرن اول به طور جدی به صورت یک مبحث علمی و فلسفی مطرح شد .تعمق در انواع قضا و قدر و بررسی آیات و روایات بیانگر این حقیقت است ،که تمام نظام هستی بر اساس قانون اسباب و مسببات است که بر هستی و روابط آن حاکم است .و قضا و قدر به معنی جبری به هیچ وجه در برنامه اسلامی نیست ،بلکه منظور از آن وجود قانون و دستورات تشریعی خداوند از یک سو و وجود قانون تکوینی از سوی دیگر است .و نیز منظور از قضا و قدر علمی ،آن است که خداوند از پیش بداند که اعمال آدمی با چه خصوصیاتی و در چه شرایطی واقع می شود ،و بر اساس قضا و قدر عینی ، اراده الهی در شکل گیری اعمال انسان و تعیین یافتن آن دخالت دارد و قانون علیت عمومی هیچ گونه منافاتی با اختیار انسان ندارد و در همین موضوع آیاتی که در خصوص قضا و قدر در قرآن آمده است هرگز با هم تعارض ندارند زیرا اختیار انسان در طول اراده الهی قرار دارد . گرچه برخی متکلمان عدم حاکمیت انسان را بر سرنوشت خویش برگزیدند و مکتب جبر را اختیار کردند ،که نظرات آنها از نظر امامیه با خالقیت ، قادریت و عدل و علم پیشین الهی منافات دارد .و برخی دیگر با رد نظریه جبر قائل به تفویض شدند ،که نظرات آنها از نظر امامیه با مالکیت مطلق خداوند و قادریت او منافات دارد .و از نظر امامیه خداوند خود اراده نموده که انسان با اختیار خویش تصمیم بگیرد و عمل کند .مساله جبر در طول تاریخ همواره مورد سوء استفاده قرار گرفته و یک سلسله عوامل سیاسی و روانی و اجتماعی نیز به این عقیده دامن زده است ،ولی قضا و قدر به معنای صحیح آن باعث حکیمانه دیدن جهان ، جلوگیری از غرور ، تنبلی و سستی و مایه آرامش می شود . تقسیم قضا و قدر به حتمی و غیر حتمی از وضع خاص موجودات سرچشمه می گیرد و ناشی از جنبه قابلی است نه فاعلی ،که این قابلیت در انسان هم آگاهانه و هم آزادانه است .

و همچنین عوامل موثر در کار جهان منحصر به امور مادی نیست . بلکه یک سلسله امور معنوی نیز وجود دارد که جزء عوامل موثر جهان اند و در تغییر سرنوشت موثرند نظیر، دعا ، توکل ، صله رحم ، نیکی به پدر و مادر ، جهاد و صدقه و توبه …

واژگان کلیدی :

قضا ، قدر ، مشیت ، سرنوشت ، اراده ، سعادت ، تقدیر ، اختیار

 

آیات و روایات سرنوشت انسان قضا و قدر نقش 1 نظر »
نقش خواص در لحظه های تاریخ ساز حکومت امام علی (علیه السلام)
ارسال شده در 28 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در چکیده تحقیق پایانی

نقش خواص در لحظه های تاریخ ساز حکومت امام علی (علیه السلام)

حلیمه قادری مقدم

چکیده

خواص دو نوع اند :طرفدار حق و طرفدار باطل ،خواص طرفدار حق هم دو نوع اند گروهی تا پای جان از حق و حقیقت دفاع کرده و با بصیرت و عزم راسخ در مسیر مستقیم می مانند اما گروهی از خواص طرفدار حق در ابتدا از حق دفاع می کنند اما تا زمانی که به نفع آنها و منافعشان باشد همین که حق به سودشان نباشد چهره تغییر داده در مقابل حق شمشیر کشیده و در چاه ضلالت گرفتار می شوند .

این خواص که عمدتاً به دلیل نداشتن بصیرت و آگاهی همراه علم به بیراهه می روند انگیزه هایی چون عصبیت و تنگ نظری و دنیا پرستی آنها را به مذلّت می کشاند.فتنه های زمان حضرت علی (علیه السلام) آزمونی بزرگ برای خواص آن زمان بود.بسیاری از صحابه برجسته رسول خدا (صلی الله علیه واله) نتوانستند حکومت عدل علوی را برتابندو به مقابله با آن حضرت پرداختندو سرآمد این مخالفان  سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین  بودند .خواصی چون طلحه و زبیر ،ابوموسی اشعری و سعدبن ابی وقاص  به علت نداشتن بصیرت کافی  و مال پرستی ،تنگ نظری و دنیا پرستی  امام را تنها گذاشته و به جبهه باطل پیوستند.

در این میان عوام نیز پشتیبان خواص بوده و با اطاعت از خواص بی بصیرت عرصه را برای امیرالمومنین (علیه السلام)تنگ نمودند،در صورتی که می توانستند به مشعل های هدایتی  چون عمار یاسر و مالک اشتر و ابوذر غفاری بپیوندند و یاریگر امام علی (علیه السلام)باشند.

خواص بی بصیرت  اغلب عصبیت و باورهای غلط را نردبان منفعت طلبی و دنیا پرستی خود قرار می دادند .بنابراین به این باور ها  دامن زده آنها را پررنگ تر می کردند در صورتی که باید با خود سازی ،برنامه ریزی ،مشورت ،ارتباط با مردم و نظارت عوامل لغزش را از خود دور نموده و گام در مسیر مستقیم می نهادند.

 

واژگان کلیدی: خواص ،خواص با بصیرت،بی بصیرتی،لحظه های تاریخ ساز،حکومت امام علی (علیه السلام) نقش خواص ،عوامل لغزش خواص،زندگانی خواص

امام علی(ع) تاریخ ساز حکومت نقش خواص نظر دهید »
نوجوان ، مشکلات و راهکارها
ارسال شده در 28 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در چکیده تحقیق پایانی

نوجوان ، مشکلات و راهکارها

نگارنده: ربابه قاسمی آلاشتی 

 چکیده

این تحقیق به « نوجوان و مشکلات و راهکارها» می پردازد و به سوالاتی از قبیل خصوصیات دوره نوجوانی چیست؟ و چه مشکلاتی در این دوره برای نوجوان وجود دارد .پاسخ داده شده است.

و از منابعی مانند کتاب دنیای نوجوانی از محمد رضا اشرفی استفاده کردم و در رابطه با موضوع فوق کتابهایی نوشته شده از جمله نگرش نو بر تربیت کودکان و نوجوانان - کتاب مشکلات نوجوانی و جوانی .

و تحقیق حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیلی و توصیفی می باشد و از زوایای روانشناسی، تربیتی، اخلاقی بررسی شده و به نظر می رسد که نوجوانی دوره بسیار حساسی است با مشکلات فراوان که باید مورد بررسی قرار گیرد لذا تصمیم گرفتم وارد این تحقیق شوم.

و در این تحقیق به مباحثی همچون خصوصیات دوران نوجوانی می پردازد که شاخه های خصوصیات دوران نوجوانی موضوعاتی چون بعد جسمی ، بعد عاطفی ، بعد اجتماعی ، بعد شخصیتی را در بر می گیرد و علاوه برآن این تحقیق به مباحثی تحت مشکلات نوجوان و راهکارها نیز می پردازد که شاخه های مشکلات و راهکارها هم موضوعاتی چون مشکلات شخصیتی مانند افسردگی، پرخاشگری، کم رویی را در بر    می گیرد و مبحث مشکلات اخلاقی مانند بزهکاری در نوجوانان و سرقت و اعتیاد دروغ گویی را در بر می گیرد.

کلید واژه ها:

نوجوانی، نوجوان، مشکلات، راهکارها

راهکارها مشکلات نوجوان نظر دهید »
مقاله برگزیده همایش «فاطمه کوثر بشریت»
ارسال شده در 28 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در فعالیت های پژوهشی

جلوه های عزّت و آزادگی در نهضت امام حسین (علیه السلام)

گرداورنده :مینا شعبانی

مفهوم «عزّت»

واژه «عزّت» و بزرگ منشی در فرهنگ واژه شناسان به معنی عزیز، دوست داشتنی، گرامی، نیرومند، بی نظیر(1)، کمیاب، نایاب،(2)ارجمند، ارجدار، سخت، گران و دشوار، انجام ناشدنی، غیرقابل نفوذ و شکست ناپذیر آمده،(3) و نیز وصف و حالتی است که اگر در دنیای وجود انسان راه یافت و فرد، جامعه و تشکیلاتی به آن گوهر گرانبها و زندگی ساز آراسته گردید، آن حالت اجازه مقهور شدن و تن سپردن به ذلّت و فرومایگی را به او نمی دهد، و وی را در برابر مشکلات، موانع رشد، دشواری های طاقت فرسا، دشمنان ددمنش، فراز و نشیب های تند و سخت و انواع وسوسه ها و دمدمه های ویرانگر و لغزاننده، شکست ناپذیر و بیمه می سازد.

اصل این واژه و مفهوم آن از ریشه «عَزاز» (زمین سخت و نفوذناپذیر) گرفته شده؛ به همین جهت هنگامی که گفته می شود: «اَرْضٌ عَزازٌ»؛ منظور زمین سخت و نفوذناپذیر است، و آن گاه که گفته می شود: «تَعَزَّزَ اللَّحْمُ» منظور این است که: «گوشت، در بازار به گونه ای کمیاب و یا نایاب شده است، که نمی توان به آن دست یافت».(4)

با این بیان شاید بتوان گفت که این واژه در اصل به مفهوم صلابت، و شکست ناپذیری آمده، آن گاه به تناسب ریشه و از باب توسعه در به کارگیری معانی دیگر، به مفهوم عزیز، ارجمند، نایاب، توانا، و حتی تعصب، خودبزرگ پنداری در برابر حق و حق ناپذیری نیز به کار رفته است.

قرآن و کاربرد این واژه

در آیات قرآن نیز واژه «عزّت» و مشتقات آن در این معانی و مفاهیم به کار رفته است:

1ـ عزیز و ارجمند، در برابر ذلیل و بی ارج و بها:

«فَلَمّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»(5)

«پس هنگامی که برادران یوسف بر او وارد شدند، گفتند: هان ای عزیز! … .»(6)

2ـ سرفراز و پرصلابت، دربرابر فروتن و نرمخو:

«یَا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یِاْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ اَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنینَ اَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرینَ»(7)

«ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کس از شما از دین و آیین خویش برگردد به خدا زیانی نمی رساند، چرا که به زودی خدا گروهی را خواهد آورد که آنان را دوست می دارد و آنان نیز او را دوست می دارند؛ با مردم با ایمان و قانونگرا فروتن و نرمخو هستند، و بر کفرگرایان و قانون ستیزان پرصلابت و سرفراز.»

3ـ نیرومندتر و پرتوان تر، در برابر ناتوان تر و زبون تر:

«اَنَا اَکْثَرُ مِنْکَ مالاً وَ اَعَزُّ نَفَرا»(8)

«دارایی من از تو افزون تر است و از نظر شمار نفرات نیز از تو پرتوان ترم.»

4ـ غالب و چیره، در برابر مغلوب و شکست پذیر:

«إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ»(9)

«این برادر من است. او نود و نه عدد میش دارد، و من تنها یک میش دارم، امّا او می گوید: آن را هم به من واگذار کن؛ و در سخنوری بر من چیره شده است.»

5ـ شکوه و شکست ناپذیری:

«اَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَاِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً»(10)

«… آیا اینان به راستی سرافرازی و پیروزمندی را نزد حق ناپذیران می جویند؟! این پنداری بی اساس است! چرا که پیروزمندی و سرافرازی یکسره از آن خدا و نزد اوست.»

6ـ سخت و دشوار:

«لَقَدْ جآءَکُم رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ …»(11)

«بی تردید برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او گران است شما در رنج و دشواری بیفتید … .»

7ـ عزیزتر و ارجمندتر:

«قالَ یا قَوْمِ اَرَهْطی اَعَزُّ عَلَیْکُمْ مِّنَ اللّهِ …»(12)

«هان ای قوم من! عشیره کوچک من بر شما از خدا عزیزتر است که فرمان او را پشت سر خویش افکنده و او را از یاد برده اید؟»

8ـ تعصب و سرکشی و حق ناپذیری:

«بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ»(13)

«آنان که کفر ورزیدند در سرکشی و ستیزه اند.»

با این بیان، واژه «عزّت» به تناسب مفهوم اصلی اش ـ که سختی و نفوذ ناپذیری است ـ گاه در سرکشی و حق ناپذیری نیز به کار رفته است، که در این صورت، به بیان «راغب» با این واژه، گاه ستایش می گردد و گاه نکوهش.

حقیقت عزّت و آزادگی

واژه «عزّت» در فرهنگ قرآن و عترت به مفهوم اوج گرفتن به مرحله توانمندی معنوی و اخلاقی و عظمت روح و توسعه شخصیت و آراستگی به مهر و مدارا و صلابت و شکست ناپذیری روان در برابر باطل و بیداد آمده است.

این قدرت شگرف و شکست ناپذیر، در مرحله نخست از ژرفای جان انسانِ خودساخته سرچشمه می گیرد و پس از سربرآوردن از رویشگاه خویش، به تدریج در کران تا کران اندیشه و عقیده، زبان و قلم، دست و دیده، گفتار و کردار و برنامه ها و هدف ها و روش زندگی او تجلی می یابد و آن گاه به او عظمت و شکوه و معنویت و مهر و مدارا و شکست ناپذیری می بخشد.

کسی که به این ویژگی انسانی و معنوی آراسته شود، از سویی به راستی تجسم اخلاص وپاکی، حق گرایی و حق پذیری، فروتنی و بردباری، صلح جویی و مدارا در ابعاد گوناگون زندگی می شود و در همان حال خود را فراتر از برده منشی و دنباله روی، فراتر از بافتن و شنیدن چاپلوسی ها و ستایش های چندش آور و لقب های پوشالی و پرطمطراق، فراتر از فرمانبرداری های چاکرمنشانه و اهانت آمیز می خواهد.

به مرحله ای اوج می گیرد و خود را عزیز می دارد که نه در برابر زر و زور، نفوذ می پذیرد و نه در برابر نیرنگ و فریب؛ نه بیداد و ناروا را تحمل و نه آن را به دیگران تحمیل می کند و نه می تواند نظاره گر اسارت مردمی در چنگال این آفت های عزّت کش و ذلّت بار باشد و دم فرو بندد.آری، حقیقت عزّت و آزادگی پذیرش مدیریت خِرَد و وجدان بر جان و جامعه و رعایت مقررات و حقوق مردم است، نه انبوهی شعر و شعار بدون عمل و فرصت سوز.

امیرمؤمنان عزّت و آزادگی واقعی را تواضع و فروتنی در برابر حق و عدالت می نگرد:

«اَلْعِزُّ اَنْ تذِّلَ لِلْحَقِّ اِذا لَزِمَکَ.»(14)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِیامُهُ بِاللَّیلِ وَ عِزُّهُ کَفُّ الأذْی عَنِ النّاسِ.»(15)

«شرف انسان در شب زنده داری اوست و کرامت و آزادگی اش در عدالت و دست نگاه داشتن از آزار مردم و رعایت حقوق آنان.»

«اَلصِّدقُ عِزٌّ وَ الْجَهْلُ ذُلٌّ.»(16)

«آراستگی به راستی و درستی، عزّت و آزادگی است و جهالت و نادرستی، ذلّت و خفت است.»

«حُسْنُ خُلْقِ الْمُؤْمِنِ مِنَ التَّواضُعِ، وَ عِزُّهُ تَرْکُ الْقِیلِ وَ الْقـالِ.»(17)

«منش شایسته انسان با ایمان از تواضع و فروتنی اوست و عزّت و آزادگی او، در وانهادن جنجال و هیاهو و زبان و سیاست خشونت بار است.»

قرآن و جلوه های عزّت و آزادگی نهضت امام حسین (علیه السلام)

گذشت که «عزّت» به مفهوم توانایی، شکست ناپذیری، استقلال، پیروزی، استواری، ریشه داری، سلطه ناپذیری و عدم تحمیل سلطه در میدان های مادی و معنوی و رعایت کرامت خود و دیگران است، و در برابر آن، وابستگی، دنباله روی، تزلزل، بی ریشگی، ذلّت، حقارت، پستی، زبونی، زورمداری، خودکامگی، از خودبیگانگی، فرومایگی و خودباختگی قرار دارد. آن، از ویژگی های انسان مترقی و جامعه باز، شایسته سالار، قانونمدار، مطلوب و راستین اسلامی است، و این یکی، خصلت فرد و نشان جامعه شرک پذیر، شخص پرست، استبدادزده و ستم پذیر است.

… و حسین علیه السلام بزرگ آموزگار این ویژگی پرجاذبه انسانی و اخلاقی و درخشان ترین سمبل این راه افتخارانگیز است. یکی از هدف های بلند نهضت عزّت طلبانه عاشورا، نفی ذلّت و ذلّت پذیری از سیما و منش فرد و جامعه در بند استبداد اموی، آن گاه عزّت آموزی و عزّت طلبی و نشان دادن راه آزادمنشی و آزادگی مطلوب قرآن وپیامبر و بهادادن به کرامت و حقوق انسان در عصرها ونسل هاست، واز این زاویه است که می توان جلوه های عزّت وآزادگی مورد نظر قرآن را در نهضت حسین علیه السلام ویا نُمودهای عزّت وآزادمنشی عاشورا را در آینه قرآن به نظاره نشست.

هنگامی که به زندگی پر افتخار پیشوای آزادی و نهضت آزادی خواهانه عاشورایش می نگریم، به روشنی در می یابیم که آن نمونه درخشان عزّت و شکست ناپذیری قرآن، در حرکت فکری و فرهنگی و ذلّت زدای خویش در تدارک آفرینش عزّت و شکوه برای جامعه و در اندیشه افشاندن بذر سربلندی و سرفرازی در مزرعه خزان زده روزگار خویش و آن گاه شکوفا و بارور ساختن و به گل نشاندن آن هاست.

آن حضرت موجبات واقعیِ عزّت و آزادگی را در رنگ و نژاد، زبان و لغت، حسب و نسب، قبیله و عشیره، عامل جغرافیایی و رفاه مادّی، تشکیلات حزبی و وابستگی به قطب های زور و تزویر، موقعیت سیاسی و اجتماعی و مذهبی و… نمی نگرد، بلکه به سان قرآن، موجبات عزّت را در بینش و آگاهی ژرف، در ایمان و عشق و رابطه خالصانه و دوستانه با سرچشمه عزّت ها، در اطاعت و فرمانبرداری از او و در توکّل و اعتماد بر او می نگرد،(18) و این یکی از ویژگی ها و ابعاد نهضت استبداد ستیز و آرمانخواهانه آن حضرت است.

درخشش همواره نهضت عاشورا

دانشمندان در نگرش به راز صعود و سقوط جامعه ها، برترین و پایدارترین سرمایه جنبش ها را احساس عزّت و شخصیت و استقلال اندیشه و ابتکار عنوان می کنند، و می دانیم که استبداد سیاهکار اموی، گوهر کمیاب احساس عزّت و آزادگی و شجاعت و ابتکار را در جامعه کشت و از آن مردم زنده و بالنده،(19) به تدریج گورستانی سرد و خاموش پدید آورد!

کار ذلّت پذیری و واپسگرایی و فقدان آزادی اندیشه و بیان مردم، به جایی رسید که به هر انحصارگر و زورمداری ـ که خود را جانشین خدا و پیامبر عنوان می داد و منتقد و مخالف خود را مارک کفر و ارتداد و خیانت می زد ـ تسلیم می شدند و به خواست او، اطاعت از وی و عمالش را واجب، نقد او را حرام، و همکاری و وفای به بیعت اورا لازم پنداشته و او را «اولوا الأمر» و صاحب اختیار مال و جان و ناموس و وطن و دین مردم می خواندند!

نهاد قدرت خود را فراتر از قانون می پنداشت و هر آنچه را می خواست، دیکته می کرد ومردم در بند نه تنها دم بر نمی آوردند که ناگزیر، استقبال هم می کردند و به تمام مظاهر خودسری و زورگویی و اسارت و تحقیر، آفرین هم می گفتند.

یکی از سرایندگان آن زمان در وصف سرطان مرگبار دنباله روی و خفّت پذیری جامعه از استبداد چنین می سراید:

«فَإنْ تَأْتُوا بِرَمْلَةٍ اَوْ بِهِنْدٍ نُبایِعُها اَمِیْرةَ مُؤْمِنِینا!»

«اگر از زنان و کنیزکان کاخ اموی، به سان “رمله” یا “هند” را هم نامزد رهبری و خلافت کنند، ما مردم دربند از فرط ذلّت پذیری و سرکوب شدگی با آنان بیعت می کنیم!»(20)

… امّا نهضت شکست ناپذیر و زندگی ساز عاشورا به مردم ذلّت زده و تحقیر شده و مقهور خشونت و استبداد، جرأت بخشید تا خود را انسان و صاحب حرمت و کرامت بنگرند، خود را به سان حاکمان و مدیران جامعه دارای حقوق و آزادی و امنیت بخواهند، قدرت و حکومت را برخاسته از خواست خدا و نظارت پذیر و تضمین گر حقوق مردم بطلبند، و به خود جسارت و شهامت اندیشه و مقایسه و سنجش و گزینش و نفی آزادانه بدهند.

کار سِتُرگ و عزّت آفرین حسین علیه السلام و عاشورا این بود که آن شخصیت عزّت خواه و آن منش آزادی طلب و آن روح و اندیشه استقلال جوی پرورده قرآن و پیامبر را با روشنگری فکری و دهش عقیدتی و شورانگیزی و حماسه سازی و الگودهی عینی و عملی خود و خاندان و شاگردان و یارانش زنده و بالنده و پرطراوت ساخت.

«فَأَنَا الْحُسَینُ، نَفْسِی مَعَ اَنْفُسِکُمْ وَ اَهْلِی مَعَ اَهْلِکُمْ وَ لَکُمْ فِیَّ أُسْوَةٌ … .»(21)

پس از نهضت عزّت ساز عاشورا و رسیدن پیام شکست ناپذیری و صلابت آن بر جای جای قلمرو اسلام و اثرگذاری معجزه آسای آن در زدایش نکبت و حقارت و ترس و ستم پذیری، و دمیده شدن روح شهامت و آزادگی در کالبد جامعه و تزریق خون شرف و کرامت در رگ ها، در وصف دگرگونی مطلوب و مترقی دل ها و اندیشه ها بر ضدّ استبداد و اختناق، همان شاعر آزادمنش، که پیش از عاشورا از ذلّت پذیری و حقارت مردم آن گونه در نهان می نالید، این بار بلند و آشکارا چنین سرود:

«حَشَیْنَا الْغَیْظَ حَتّی لَوْ شَرِبْنا دِماءَ بَنِی أُمِیَّه مـا رَوَیْنـا!»

«گستره دل های ما به اندازه ای از خشم و کینه استبدادگران اموی مسلک انباشته است، که اگر خون پلید آنان را هم بیاشامیم سیراب نخواهیم شد!»(22)

اگر پس از مبارزه آزادمنشانه امام حسین علیه السلام و شهادت انتخابی و حماسه ساز او و خاندان و یاران عزّتمند و شکست ناپذیرش می بینیم به تدریج لب ها گشوده و زبان ها باز و چهره ها و استعدادها ظاهر شده و مردم منش مترقی و مردم نواز و عادلانه آل علی علیه السلام را زندگی ساز و احیاگر اسلام و قرآن وصف می کنند و خود آنان را به عنوان سمبل آزادی و آزادگی و بشردوستی می ستایند و تاعرش بالا می برند و در برابر آن، استبداد و اختناق و خشونت و فساد اموی و مهره ها و دژخیم های پلید آن را به باد نفی و نکوهش و لعنت و نفرین می گیرند و با شورش ها و قیام های پیاپی آنان را به دوزخ می فرستند، همه این ها پرتوی از شعله عزّت آفرین و ذلّت ستیز عاشوراست.اگر در راه کربلا، سخن شورآفرین جوان دانشمند امام حسین علیه السلام ، روح آزادمنشان را می نوازد که جان پدر! با این موضع حق طلبانه، چه باک از مرگ پر عزّت و افتخار انگیز؟ «یا أَبَةِ إِذَنْ لا نُبالی بِالْمَوْتِ»(23) و روز عاشورا با این بینش و منطق شکست ناپذیر، دلیرانه در برابر بیداد قامت بر می افرازد: به خدای سوگند نباید این فرومایه و فرزند فرومایه بر مردم ما حکم براند … «وَاللّهِ لایَحْکُمُ فیْنَا اَبْنُ الَّدعِیّ …»(24) و دیدگاه و منطق یادگار ارجمند امام مجتبی علیه السلام در پاسخ پرسش پیشوای آزادی از مرگ آزادمنشانه، سندِ شکوه و افتخار می گردد که از عسل مصفّا شیرین تر و دلنشین تر است؛ «اَحْلی مِن العَسَلِ!»(25) و اگر در آستانه عاشورا آن موضع گیری بی همتای سردار عاشورا و برادرانش را در برابر امان و امان نامه «شمر» می نگریم که دست های خیانت بارت بریده باد! و ننگ و نفرین بر امان نامه ات ای دشمن خدا! آیا از ما می خواهی که برادر و سالارمان حسین علیه السلام ، فرزند ارجمند فاطمه علیهاالسلام را رها سازیم و سر بر آستان لعنت شدگان بساییم و ننگ و عار فرمانبرداری آن خودکامگان انحصارگر و سیاه کار را پذیرا شویم؟ «تَبَّت یَداکَ وَ لُعِنَ ما جِئْتَ بِهِ مِنْ أمانِکَ یا عَدُوَّ اللّهِ…»(26) همه این جلوه های عزّت و صلابت و درایت، پرتوی از تابش روح ستم ستیز و عزّت آفرین حسین علیه السلام و عاشورای او بر دل هاست.

نیز اگر پس از بسته شدن راه بر کاروان حسین علیه السلام ، و واکنش آن حضرت که ضمن روشنگری دلیرانه ای فرمود: در چنین شرایط ظالمانه ای مرگ را جز سعادت نمی بیند؛ و زندگی با ستمگران خشونت کیش را ملال انگیز و جانفرسا می داند! «فَإنّی لا أَرَی المَوْتَ إلاّ سَعادَةً، وَالْحَیاةَ مَعَ الظالِمینَ إلاّ بَرَماً»، هر کدام از خاندان و یارانش در برابر سهمگین ترین فشار و ددمنشی استبداد، ضمن پاسخ های لبریز از صفا و وفا، یکصدا با صلابت و قوّت قلب به پا می خیزند وپافشاری می کنند که: نه، حسین جان! تو را رها نخواهیم ساخت! زشت باد چهره زندگی پس از تو! «لا أَرانَا اللّهُ ذلِکَ اَبَدا… لا وَاللّهِ لانُفارِقُکَ أَبَدا حتی نَقیکَ بِأسیافِنا وَ نُقْتَلُ بَیْنَ یَدیک …»(27) این موضع شکوهبار، پرتوی از تابش روح سِتُرگ حسین علیه السلام بر جان های حق طلب و ارواح کمال جوی آنان است.

اگر در گرماگرم آن نهضت ذلّت ستیز، شهامت و شکست ناپذیری سفیر آزادی را می نگریم که در برابر امان نامه استبداد، ندای آزادگی سر می دهد که:

«أقْسَمْتُ لا أُقْتَلُ اِلاّ حُرّاً وَاِنْ رَایتُ المَوتَ شَیْئاً نُکْراً … .»(28)

«سوگند یاد کرده ام که جز به آزادی خواهی سر بر بستر شهادت نگذارم.»

اگر میزبان دلیرش، «هانی» و نیز «قیس صیداوی»، آن نامه رسان درایت مند و شجاع و نیز زن آزاده ای چون «طوعه» را می نگریم، که خانه گلین خود را به سنگر آزادگی و پناهگاه «مسلم» تبدیل می سازد،(29) و اگر پس از روز سِتُرگ عاشورا و پس از طنین افکن شدن ندای آزادی خواهی حسین علیه السلام بر بام گیتی در آن روزگار وحشت و ترور، قیام شجاعانه «عبداللّه بن عفیف ها» در مسجد و مجلس دژخیم کوفه و ندای عزّت خواهانه دختر آزاده او را می نگریم؛ اگر صدای اعتراض زنان دگراندیش و مخالف استبداد، نظیر زن «خولی» و «نوار» خواهر «کعب» ـ از فرماندهان سپاه استبداد ـ و همانندهای او در خانه ها و کوچه ها ضدّ جنگ و جنون سرداران دین فروش اموی به گوش می رسد و حتی درون خانه هایشان بر آنان ناامن می شود، اگر نهضت شجاعانه توّابین، قیام دلیرانه مختار، انقلاب مدینه، قیام «ابن زبیر» در مکّه و شورش «نجده حنفی» در «یمامه» یکی پس از دیگری زبانه می کشد؛ اگر فریاد یحیی بن حکم ها، زید بن ارقم ها، جوان حق جوی شامی، سفیر آزادمنش رومی، عالم نواندیش مذهبی یهود در مجلس یزید و خروش زنان و دختران بزرگ و آزاده مدینه، نظیر «اُم سلمه»، زینب دختر آزاده عقیل و دیگر زنان و مردان استبدادستیز مدینه و جای جای قلمرو اسلام، به آسمان بر می خیزد، همه و همه پرتوی از خورشید ظلمت سوز و عزّت آفرین حسین علیه السلام و عاشورای اوست.

بالاتر از همه این ها، اگر امام سجّاد علیه السلام ، زینب علیهاالسلام ، فاطمه، اُمّ کلثوم، سکینه، رقیه و دیگر خواهران و دختران دانشمند و عدالت خواه حسین علیه السلام توانستند با به دوش کشیدن داغ لاله ها، با فرصت سازی و مدیریت و شجاعت خویش همه جا را به دانشگاه عزّت و آزادگی تبدیل ساخته و از کنار شهادتگاه پیشوای آزادی تا دروازه کوفه، کاخ «عبید»، منزلگاه های میان کوفه و شام تا کاخ دمشق و خرابه شام و در هر کوی و برزن، رعدآسا و ظلمت سوز و شعله افکن، شوری دیگر برپا کنند و شعوری تازه بر انگیزند و دنیا را پر صدا سازند، و حتی سراپرده اموی را نیز به اعتراض وشورش ضدّ استبداد برانگیزند، همه این ها از جلوه های عزّت و شکست ناپذیری عاشورا وثمره دمیده شدن روح همّت و شهامت بر کالبدها و تزریق خون کرامت بر رگ های مردم بلازده، ومساعد ساختن شرایط و فضابرای تنفس و روشنگری و تحول مطلوب است.

به راستی آیا مدینه، مکّه و کوفه، آن سه مرکز بزرگ آن روز جهان اسلام، و شام ـ که قلمرو استبداد اموی بود و نیروی تاریک اندیش و خشن آن که به سیاهکاران اموی امکان آن فجایع را می داد(30) ـ پیش از هجرت تاریخ ساز و مبارزه سِتُرگ و شهادت عزّت طلبانه حسین علیه السلام ، به سان پس از آن بود؟

آیا پیش از عاشورا و در آن فضای پر اختناق و آکنده از تملق و بت سازی و ظالم پروری ـ که آگاهان و خیرخواهان جامعه دهانشان دوخته و قلم هایشان شکسته، و اوباش و سگ های هار استبداد همه جا بی مهار و رها می لولیدند ـ ممکن بود امام سجّاد آن خطبه روشنگر و رسواساز را در جهت نجات مردم و تزلزل ارکان استبداد، در مکّه یا مدینه و کوفه ایراد کند؟

آیا کسی می توانست در تالار استانداری کوفه و در برابر «عبید»، آن دژخیم سیاه رو و یا در کاخ یزید بر سبک استبدادی حاکم و رایج اعتراض کند و آن را نقد نماید؟

اگر این گونه بود، چرا کوفه، مکّه، مدینه، شام و دیگر شهرها پیش از عاشورا، در برابر آن فجایع دهشتناک خاموش و مرده بود؟ چرا ندای اعتراض و پایداری و شهامت از هیچ جا بر نمی خاست و دعوت به حق و هشدار از بیداد و خشونت و ددمنشی و داغ و درفش و زنده به گور ساختن آزادیخواهان و دریدن حلقوم حق طلبان و بنیاد و گسترش دخمه های مرگ و شکنجه و به یک کلام تبدیل سیره و سیستم عادلانه و آزادمنشانه و بشردوستانه پیامبر و علی علیه السلام به یک مذهب سالاری خشن و هراس انگیز و منحط و عقب مانده، جز از خاندان علی علیه السلام و برخی رهروان راه آنان، از جایی شنیده نمی شد؟ و چرا پس از جاباز کردن پیام عاشورا در دل ها بود که نمایندگان مردم مدینه و برخی شهرهای دیگر پس از دیداری از شام و ملاقات با خلیفه و شکایت از عمال خشونت کیش او، وقتی به شهرهای خود باز گشتند، تازه فریاد اعتراضشان مردم را شوراند که ای وای! ما از نزد رهبر و خلیفه بیدادگر و پلیدی می آییم که همه مقررات خدا را شکسته و حقوق مردم را پایمال می سازد؟

 جلوه های آزادگی و شکست ناپذیری عاشورا در نگاه دانشمندان

نهضت عزّت آفرین عاشورا از آغاز تا انجام و تا هماره تاریخ، دانشگاه عزّت و صلابت وچشمه سار شکوه و آزادگی است، و در منطق و پیام، موضع گیری و روشنگری، دیدار و خطبه، سند و نامه و هر پیک و سفیرش گوهر کمیاب عزّت و آزادگیِ مورد نظر قرآن و پیامبر و همه آزادمنشان ـ از هر مذهب و تاریخی ـ موج می زند.

این دریافت، نه تنها دریافت و باور دوست و آشنا، بلکه هر پژوهشگر بی طرف و بیگانه وحتی مخالف نیز هست؛ برای نمونه:

1ـ دانشمند نامدار اهل سنت «ابن ابی الحدید» در این مورد نوشته است:

«سالار پرشکوه شکست ناپذیران روزگار و قهرمان کسانی که در برابر ذلّت و تحقیر سر فرود نیاورده، و به عصرها و نسل ها درس جوانمردی و شرافت و مرگ پر افتخار را زیر سایه شمشیرهای آخته داد، و آن را بر سازش با بیداد و فریب برگزید، پدر یکتاپرستان گیتی حسین علیه السلام ، فرزند رشید علی علیه السلام است. استبدادگران اموی به آن شخصیت تسخیرناپذیر و یارانش امان دادند، امّا او بدان دلیل که نمی خواست در برابر ذلّت و بیداد سر خم کند، و نیز بیم آن داشت که اگر با پذیرش امان نامه کشته هم نشود، ذلّت بر او و دیگر آزادمنشان رهرو راهش از سوی «عبید» و دیگر خودکامگان سیاهکار و حقیر تحمیل گردد، مرگ پر عزّت و افتخار را بر زندگی ذلیلانه برگزید.»

2ـ شاعر دانشمند «ابونصر سعدی» از سرایندگان نامدار قرن چهارم در وصف آزادگی و عزّتمندی حسین علیه السلام از جمله چنین می سراید:

الْحسینُ الَّذِی رَأی الْمَوتَ فِی الْعِزِّ حَیاةً وَالْعِیشَ فِی الُّذلِ قَتْلاً …(31)

«حسین علیه السلام همان کسی است که مرگ با عزّت و آزادگی را زندگی حقیقی می نگریست و زندگی باذلّت و حقارت را مرگ.»

3ـ از «مصعب بن زبیر» آورده اند که وقتی «سکینه» دخت آزاده حسین علیه السلام و همسر ارجمند خویش را اندوه زده دید، گفت:

«لَمْ یَبْقِ اَبُوکِ لِابْنِ حُرّةٍ عُذْراً.»(32)

«پدرت حسین علیه السلام دیگر برای هیچ آزادمنش و آزادیخواهی عُذر سکوت و سازش با استبداد و ذلّت را باقی نگذاشته است!»

4ـ نیز پس از فروپاشی یاران و همراهانش هنگامی که دید دیگر یار و یاوری ندارد، به خواندن این شعر حماسی پرداخت:

فإِنَّ الْأُلی بِالطَّفِّ مِنْ آلِ هاشِمِ      تَأَسَّوا فَسَنُّوا لِلْکِرامِ التّأَسِّیا(33)

«آن پیشتازان راه آزادی و عدالت که در کرانه های فرات در برابر استبداد و تحمیل سرفرود نیاوردند، برای همه صاحبان عزّت و شرف، نمونه و الگوی جاودانه ای به یادگار نهادند و به صورت آموزگار و مقتدای شکست ناپذیر برای همه آزادمنشان جلوه کردند.»

5ـ سراینده و دانشمند بزرگ «شیخ کاظم ارزی» که روزی با تعمق در جلوه ها و نُمودهای عزّت و آزادگی عاشورا دگرگون شده بود، شعری سرود که یک بند آن این گونه است:

قَدْ غَیَّرَ الطَّعْنُ مِنْهُمْ کُلَّ جـارِحَةٍ    اِلاّ الْمَکارِمَ فِی اَمْنٍ مِنَ الْغِیَرِ …

«نیزه های بیداد استبدادِ عنان گسیخته و بی مهار توانست همه اندام و اعضای پیکر آن آزادمنشان عدالت خواه را دگرگون سازد؛ امّا اراده شکست ناپذیر و منش بزرگوارانه و مترقی و همّت والای آنان را هر گز نتوانست تغییر دهد!»

هنوز سراینده این شعر، آن را برای کسی نخوانده بود که یکی از آشنایان او در عالم رؤیا ریحانه سرفراز پیامبر فاطمه علیهاالسلام را دید که آن حضرت به او فرمود: برو و این سروده را از «شیخ کاظم ارزی» بگیر!

او از خواب بیدار شد و شگفت زده راه خانه شاعر را در پیش گرفت و با این که با او میانه خوبی نداشت به در خانه اش آمد و گفت: هان ای دوست عزیز!خوب بشنو ببین تو این شعر را سروده ای؟

قَدْ غَیَّرَ الطَّعْنُ مِنْهُمْ کُلَّ جـارِحَةٍ    اِلاّ الْمَکارِمَ فِی اَمْنٍ مِنَ الْغِیَرِ …

او غرق در حیرت شد و پاسخ داد آری! امّا هنوز آن را برای کسی نخوانده ام، تو را به خدا بگو تو از کجا خبر داری و آن را از کجا به دست آورده ای؟!

او گفت: من در عالم رؤیا فاطمه علیهاالسلام را دیدم وآن حضرت این شعر را برای من خواند و فرمود: برو این سروده را از «شیخ» بگیر! و من پس از این که از خواب بیدار شدم راه خانه تو را در پیش گرفتم.(34)

  شکوه صلابت و آزادگی نهضت عزّت ساز عاشورا در نگاه دشمن

اسناد حماسه ساز عاشورا نشانگر این حقیقت است که حسین علیه السلام و یاران آزاده اش در گذر زمان در برابر استبدادی ددمنش و خون خوار و سپاهی دژخیم و بی شمار در بیابانی خشک و سوزان رو به رو شدند.

دشمن هر آن چه در توان و امکان داشت بسیج کرد و با همه امکانات از جنگ روانی وبمباران دروغ و تحریف و کتمان حقایق و ترور شخص و هدف تا بستن آب بر روی کودکان وبیماران، خشونت و بی رحمی بی حد و مرز و کشتن و اسب تاختن بر بدن ها و شکنجه و مثله کردن ها و با آنچه در تصور نمی گنجد کوشید تا نهضت آزادی خواهانه و ذلّت ستیز عاشورا را به پذیرش تسلیم و تحقیر و رأی دادن به مدیریت به سبک استبدادی و امضای اسارت مردم مجبور سازد، امّا سرانجام در برابر اراده شکست ناپذیر حسین علیه السلام جز شکست و رسوایی ابدی چیزی ندروید!

این حقیقت درخشان حتی در گزارش و سخنان دشمن نیز آمده است؛ به عنوان نمونه:

1ـ «حُمید بن مسلم» از گزارشگران رویداد عاشورا در وصف شکوه و شکست ناپذیری پیشوای آن می گوید:

«فَوَاللّهِ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمالُ هِیْبَتِهِ عَنِ الْفِکْرَةِ فِی قَتْلِهَ.»(35)

«به خدای سوگند که فروغ فروزان سیمای حسین و جمال و هیبت او به گونه ای مرا مجذوب و واله ساخته بود که اندیشه کشتن او را از یاد بردم!»(36)

2ـ پس از رویداد جانسوز عاشورا، یکی از منتقدان، برخی از سپاه شوم اموی را نکوهش کرد که ننگ و نفرین بر شما! چگونه فرزندان پیامبر را آن گونه ناجوانمردانه قتل عام کردید؟

او پاسخ داد:

«دوست من! بیهوده سخن مگو! اگر تو نیز آن روز آنچه را ما با آن روبه رو شدیم می دیدی، جز جنایت و بیدادی که از ما سر زد از تو سر نمی زد؛ چرا که ما باگروهی کم شمار رو به رو شدیم که دست هایشان بر قبضه شمشیر بود و شیرآسا از هر سو، جنگاوران و رزمندگان را به خاک هلاک می افکندند و خودرا بی هیچ هراسی به دریای مرگ می زدند! آنان مردمی بودند که نه در برابر ثروت و مقام سر فرود می آوردند و نه امان و امان نامه و نه زور و خشونت و مرگ! چیزی نمی توانست میان آنان و مرگ هدفدار یا چیرگی بر حکومت مانع شود و اگر ما اندکی در برابر آن اراده های مصمم و شکست ناپذیر کوتاه می آمدیم جان همه سپاه اموی را می گرفتند! با این وصف ای بی مادر! ما تیره بختان چه می توانستیم انجام دهیم؟»(37)

نتیجه گیری

با بازنگری و جمع بندی آنچه آمد، به این نتیجه می رسیم:

1ـ عزّت نفس و کرامت روح و رفتار بزرگوارانه از بنیادی ترین دهش های اسلام به انسان، و از هدف های بزرگ تربیتی پیامبران و از ویژگی های ارجدار اخلاقی و انسانی است.

2ـ این ویژگی اوج بخش در رشد و بالندگی انسان، و قانون گرایی و سلامت فرد و جامعه ومدیریت آن نقش معجزه آسایی دارد؛ چرا که اگر انسان به گوهر کمیاب عزّت و بزرگ منشی ومیوه های دل انگیز آن دست یافت و از بلای ذلّت و احساس پوچی و یابزرگ پنداری وخودکامگی و ره آورد ویرانگر آن رها شد، تنها سرِ بندگی در برابر خدا ـ که سرچشمه عزّت و توانایی و زیبایی است ـ فرود می آورد و در برابر غیر او، سربلند و استوار و شکست ناپذیر می ایستد و زمامدار خود وفراتر از خود می شود. چنین فرد و جامعه ای، نه تاریک اندیشی و ستم و تباهی را بر می تابد و نه به دیگران روا می دارد؛ چه که پیش از هر چیز خود را عزیزتر و برتر از این حقارت ها و تباهی ها می نگرد و می یابد.

3ـ نهضت عدالت خواهانه عاشورا، دارای ابعاد گوناگون و آموزه های ارزشمندی برای زندگی سرشار از عزّت و آزادگی است. این حرکت سِتُرگ با این وصف که از آغازین روزهای شکل گیری تاکنون با الهام از بینش و منطق حسین علیه السلام و طلایه داران راه او، مورد پژوهش قرار گرفته وهزاران کتاب و مقاله در تحلیل آن نگارش یافته، باز هم گاه به بُعدی از آن می توان راه یافت که اندیشه ها به آن راه نجسته است. موضوع «جلوه های عزّت و شکست ناپذیری عاشورا بر اساس آموزه های قرآن» یکی از آن مفاهیم جالب است.

4ـ اگر این نهضت عزّت طلبانه و ذلّت ستیز، در ابعاد گوناگون مورد پژوهش دقیق و همه جانبه قرار گیرد، از همان جرقه های آغازین نفی بیعت خواهی زورمدارانه از سوی پیشوای آزادی تا نپذیرفتن پیشنهاد همکاری با استبداد، سکوت و کنار آمدن با آن، دورافکندن امان و امان نامه ها، به هیچ انگاشتن فشارها و تهدیدها، محتوای نامه های روشنگر، خطبه های شعور آفرین، موضع گیری های حماسه ساز، دیدارها و اتمام حجت ها، تا لحظه لحظه رشد و شکوفایی و اوج آن در روز عاشورا و شهادت حسین علیه السلام ، و تا طنین تلاوت قرآنِ سرِ سرفراز او بر فراز نیزه و در کاخ بیداد و پیام رسانی کاروان اسیران آزادی بخش و بازگشت پیروزمندانه آنان به کرانه های گلگون فرات و …، سراسر عزّت آفرین و افتخارانگیز و ستم ستیز و عدالت خواهانه است.

5ـ از شاهکارهای سِتُرگ حسین علیه السلام این بود که شخصیت عزّت خواه و منش آزادی طلب وروح و اندیشه استقلال جوی پروردگان قرآن و پیامبر را ـ که زیر فشار استبداد دیرپا نابود شده وکار فریب و سرکوب و تحمیل ذلّت به جایی رسیده بود، که اگر یکی از کنیزکان دربار اموی را هم نامزد رهبری می کردند، با او بیعت می شد ـ با روشنگری فکری و شورانگیزی و حماسه سازی والگودهی عینی و عملی خویش، زنده و بالنده و پرطراوت ساخت.

به مردم ذلّت زده و تحقیر شده و مقهور خشونت و استبداد، جرأت بخشید تا خود را انسان وصاحب حرمت و کرامت بنگرند، خود را به سان حاکمان و مدیران جامعه، دارای حقوق و آزادی وامنیت متقابل بخواهند، و به خود جسارت و شهامت اندیشه و مقایسه و سنجش و گزینش و نفی آزادانه بدهند.

6ـ سرانجام این که عاشورا به مفهوم حقیقی، نه تحریف شده آن، روح همّت و آزادگی در کالبدها دمید، خون شهامت و شجاعت و شکست ناپذیری و ایمان و عدالت بر بوستان جان ها تزریق کرد و با افروزش شعله های حیات و حرکت در جنبش ها و نهضت های اصلاحی و انسانی وسلب امنیت از ستمکاران و خودکامگان راه رسوایی و نابودی استبداد را تا هماره تاریخ وتضمین کرامت و حقوق انسان گشود، تا کدامین جامعه آن درس ها را آن گونه که باید فرا گیرد.

پی نوشت ها:

1ـ سوره فصلت (41) آیه 41.

2ـ الرائد، ج 2، ص 1183 واژه «عزّت».

3ـ منجد الطلاب، واژه «عزّت».

4ـ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، واژه «عزّت»، ص 344.

5ـ سوره یوسف (12) آیه 88؛ سوره فصّلت (41) آیه 41؛ سوره نمل (27) آیه 34.

6ـ گفتنی است که واژه «عزیز» یکی از صفات خداست، و در قرآن، فراتر از 92 بار، ذات بی همتای او با این صفت یاد شده و این واژه در این مورد به کار رفته است.

7ـ سوره مائده (5) آیه 54.

8ـ سوره کهف (18) آیه 34؛ سوره منافقون (62) آیه 8.

9ـ سوره ص (38) آیه 23.

10ـ سوره نساء (4) آیه 139؛ سوره یونس (10) آیه 65؛ سوره صافّات (37) آیه 180؛ سوره ص (38) آیه 82؛ سوره شعراء (26) آیه 26؛ سوره فاطر (35) آیه 10؛ سوره مریم (19) آیه 81.

11ـ سوره توبه (9) آیه 128.

12ـ سوره هود (11) آیه 92.

13ـ سوره ص (38) آیه 2؛ سوره بقره (2) آیه 206.

14. میزان الحکمة، ج 6، 290.

15ـ همان.

16ـ همان.

17ـ همان.

18ـ این عوامل عزّت ساز، هر کدام از منطق و منش جالب او دریافت می شود، که در ادامه بحث به تدریج به آن ها می رسیم.

19ـ سوره فتح (48) آیه 29.

20ـ پرتوی از عظمت حسین علیه السلام ، ص 429.

21ـ تاریخ طبری، ج 7، ص 300؛ مقتل الحسین مقرّم، ص 218.

22ـ همان، ص 447.

23ـ لهوف، ص 131.

24ـ در رواق چشم های اشکبار، ص 175.

25- همان، ص 178.

26ـ لهوف، ص 150.

27ـ لهوف، ص 152.

28ـ لهوف، ص 120.

29ـ الشهید مسلم بن عقیل، ص 156.

30ـ نهج البلاغه، خطبه 206.

31ـ مثیرالأحزان، ص 49؛ لهوف، ص 141.

32ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 245.

33ـ پرتوی از عظمت حسین علیه السلام ، ص 429.

34ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 248.

35ـ از مدینه تا کربلا، ص 206.

36ـ قصّه کربلا، ص 449.

37ـ آنان که به چشم خویش دیدند تو رارفتند و به پای دل رسیدند تو را

و آن کـوردلان که بـر دلت تیـر زدنددیـدند تـو را ولـی ندیـدند تـو را!

38ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 263.

منابع و مآخذ

*قرآن کریم

1. محمد بندرریگی ، منجد الطلاب ، چاپ دوم ، انتشارات اسلامی

2.راغب اصفهانی ، مفردات الفاظ قرآن ، چاپ اول ، انتشارات ذوی القربی

3. محمد ری شهری ، میزان الحکمه ، چاپ هشتم ، پژوهشکده دارالحدیث

4. محمد جریر طبری ، تاریخ طبری ، انتشارات دارالحیاء التراث

5. سیدعبدالرزاق مقرم  ، مقتل الحسین ، چاپ دوم ، انتشارات نصایح

6.سیدابن طاووس ، لهوف ، مترجم ، محمد جواد مولوی نیا ، چاپ ستاره ، انتشارات سرور

7.ابن ابی الحدید ، محمد ابولفضل ابراهیم ، شرح نهج البلاغه ، موسسه انتشارات وزارت ارشاد و ثقافیه اسلامی

8. حاج شیخ عباس قمی ، در کربلا چه گذشت ، چاپ دوم ، انتشارات نصایح

برگزیده همایش فاطمه کوثر بشریت مقاله نظر دهید »
عوامل و موانع رشد بصیرت از دیدگاه قرآن و روایات
ارسال شده در 24 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در چکیده تحقیق پایانی

 عوامل و موانع رشد بصیرت از دیدگاه قرآن و روایات

نگارنده:رقیه رزمخواه

چکیده

بصیرت از موضوعات مهمی است که در قرآن و روایات به آن اشاره و تأکید شده است. بصیرت در لغت به معنای علم به چیزی و یا نیروی ادراک کننده ی قلب و در اصطلاح چنان دریافتی از واقعیت است که انسان را از ظاهر به باطن امور می رساند و هم چنین به معنای نیروی تمییز حق از باطل نیز می باشد. از جمله موارد طرح این موضوع در واقع ضرورت وجود بصیرت  می باشد که این ضرورت در جامعه ی امروز به وضوح دیده می شود، د رمورد بصیرت علاوه بر  واژه شناسی بصیرت از منظر آیات و روایات می توان به خواستگاه بصیرت اشاره کرد که عبارتند از: شریعت، قرآن، اسلام و توفیق الهی.

از مباحث مهم و کلیدی بصیرت، عوامل رشد و شکوفایی آن است که توجه به آن می تواند نقش مهمی در اعتلای فردی و اجتماعی داشته باشد چرا که قوه ی بصیرت در همه به طور یکسان وجود دارد پس باید عوامل رشد آن شناخته شود تا بتوان به وسیله آن این استعداد ژرف و عمیق را از مرحله قوه به فعلیت رساند. پاره ای از این عوامل طبق آیات قرآن عبارتند از: تقوی و پارسایی، ذکر و یاد خدا، اخلاص، معرفت و عمل به شریعت، رهبری با بصیرت و پیروی از آن، تعقل و تعلّم، عبرت گرفتن می باشد.

و هم چنین نقطه مقابل عوامل رشد بصیرت، موانع بصیرت می باشند که این موانع عبارتند از: آلودگی و هواهای نفسانی، گرایش به دنیا، بلندپروازی و توقعات نامعقول، جدال و ستیزه جویی، نبودن منابع دانش و اطلاع رسانی، گناه، غفلت، خرافات، تکبر و خودخواهی می باشند.

به همان اندازه که عوامل بصیرت مهم هستند شناخت موانع بصیرت نیز مهم می باشد. بعد از شناخت عوامل و موانع بصیرت به آثار بصیرت توجه می شود و از آن به اهیمت بصیرت پی برده می شود که از آثار بصیرت می توان به موارد زیر اشاره کرد:

دانایی و تیزهوشی، ایمان و هدایت، عبرت آموختن، شناخت فتنه و عبور از آن، و هم چنین مهم ترین اثر بصیرت همان شناخت فتنه است تا بتواند از آن در تاریکی های فتنه استفاده کرد و پرده فتنه را کنار زد و حقیقت پنهان در پشت فتنه را مشاهده کرد.

 

بصیرت عوامل موانع رشد نظر دهید »
ویژگی های مبلغ دینی در قرآن
ارسال شده در 24 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در چکیده تحقیق پایانی

ویژگی های مبلغ دینی در قرآن

زهرا ملکی

چکیده

تحقیق پیش رو با عنوان ویژگی های مبلغ دینی در قرآن به  بررسی صفات یک مبلغ  می پردازد.. به دلیل این که مبلغین امروزه وظایف سنگینی در تبلیغ دین  عهده دارند باید دارای ویژگی ها و خصوصیات خاص اخلاقی باشند تا به این وسیله خودشان الگوی نمونه یک مبلغ برای جامعه بوده و علاوه بر این با داشتن این صفات بتوانند به اهداف اصلی خود دست پیداکنند. و از آن جا که پیامبران الهی اولین مبلغان عرصه دین  و دینداری بودند بنابر این می توان از شیوه های برخورد و تبلیغ آن ها در جذب مخاطبین الگو گرفت.

تبلیغ کلمه ای است که در قرآن بسیار استعمال شده است به طوری که برای رسیدن به اهداف استفاده از تبلیغات صحیح ضرورت دارد و اصلی ترین وظیفه پیامبر اسلام نیز همین بوده است. در مرحله اول تبلیغ دین و بهره گیری از روش های صحیح آن برعهده انبیاء و امامان معصوم است اما در مرحله بعدی این وظیفه بردوش عالمان و متولیان فرهنگی و تبلیغی جامعه قرار دارد.

این تحقیق به بررسی بیان شیوه های تبلیغ از جمله روش همراهی ، بیان استدلال، مناظره آزاد و … می پردازد و هم چنین خصوصیات بارز اخلاقی ، علمی و عملی مبلغ را بیان کرده و بررسی می کند تا به این طریق مبلغ با داشتن این صفات بتواند به هدف اصلی خود برسد.

درمجموع می توان گفت یک مبلغ دینی باید نسبت به هدف خود آگاهی کافی را داشته باشد و در امر تبلیغ شجاعت ، سعه صدر، آگاهی از علوم روز و … داشته باشد تا بتواند به هدف مقدس خودکه تبلیغ دین و جذب انسان ها به دین و هدایت مردم است برسد.

کلیدواژه:تبلیغ،مبلغ،مبلغ دینی

 

تبلیغ مبلغ مبلغ دینی نظر دهید »
رابطه بین مالیات های حکومتی و وجوهات شرعی
ارسال شده در 24 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در چکیده تحقیق پایانی

رابطه بین مالیات های حکومتی و وجوهات شرعی

زینب السادات حسینی

چکیده

  در زمان حاضر لزوم پرداخت انواع مالياتها به همراه وجوب پرداخـت حقـوق مـالي- دينـي و ارتبـاط آنهـا بـايكديگر، از مسائلي است كه نظامات مالياتي و نهادهاي ديني و همچنين مردم با آن مواجه هستند و طبيعتاً ايـن ارتباط ابهاماتي را براي هر يك از سه ضلع فوق الذكر ايجاد نموده كه حل آن ضرورتي علمـي و اجرائـي اسـت.بنابراين جستجوي راه حل هاي مناسب جهت سامان دهي اين ارتباط موجب افزايش كارايي پرداخت هـاي مـالي مردم مي شود. اين ساماندهي بايد با ملاحظاتي در زمينه هاي مختلـف همـراه باشـد. عمده اين ملاحظات در قالب چهار محور كلي و هجده محور جزئي احصاء شده که مقدس بودن نهاد جمع آوري كننده خمس(مرجعيت)، خـود اظهـاري بـودن زكات و خمس، اختلاف در موارد تعلق و مصارف خمس و زكات با ماليات و عدم شايستگي نهادهاي اجرائي براي جمـع آوري و توزيع مالياتهاي ديني به دليل عبادي بودن آنها از جمله موارد مهم این محدودیت ها می باشد.  در تحقیق حاضـر این نتیجه حاصل شد که مالیات ووجوهات رابطه آنها جانشینی نبوده بلکه مکملی است وهرکدام براساس اهداف وشرایط اخذ می شود همچنـين جایگزینی مالیاتهای حکومتی با مالياتهاي اسلامي- بالاخص خمس- و اختيار نظام اجرائي كشور هـم اسـتقلال حـوزه هـاي علميـه راتهديد ميكند و هم با ملاحظات و محدوديتهايي مثل عدم تقارن اطلاعات بين مؤديـان و نهادهـاي دريافـت-كننده و عبادي بودن خمس و زكات، همراه است.

واژه هاي كليدي:  مالیات های حکومتی ، وجوهات شرعی، خمس وزکات

 

خمس زکات مالیات های حکومتی وجوهات شرعی نظر دهید »
کرسی ازاداندیشی با عنوان «حجاب اجباری آری یا خیر؟»
ارسال شده در 19 اردیبهشت 1397 توسط فاطمه گلی در فعالیت های پژوهشی


روز دوشنبه به همت مدرسه علمیه امام جعفر صادق(ع) سطح 2 شاهرود کرسی آزاد اندیشی با عنوان« حجاب اجباری آری یا خیر؟» در سالن اجتماعات این مدرسه برگزار گردید.
برای برگزاری این کرسی از آقای دربانیان به عنوان استاد داور، خانم وجیهه اشرفی به عنوان استاد منتقد و خانم فاطمه حسنی به عنوان استاد ارائه کننده بحث دعوت به عمل آمد.
در این کرسی آزاد اندیشی مطرح گردید که حجاب از دیرباز تاکنون دستاویزی برای هدایت انسان ها به سمت تمایلات نفسانی و شهوانی و ابزاری در دست طاغوت، برای رساندن انسان های منفعل به سمت وسوسه های شیطانی بوده است. امروزه شاهد آن هستیم که بسیاری از خانم ها به دلایل مختلفی از جمله تأمین نیاز مالی خانواده در بیرون از منزل، مشغول به کار هستند . این حضور زنان در جامعه با پوشش های نامناسب امنیت اجتماعی را به خطر انداخته است.گویا زن مأمور اغوای مرد شده است در حالی که مرد به منزله تمام جامعه است ،با اغوای مردان توسط زنان، مردان قدرت مدیریت خود را از دست خواهند داد. جامعه ای که نقش زن در آن اغواگری است و مرد مسحور شهوت، بی هیچ اراده ای آن جامعه، تحت کنترل طاغوت در خواهد آمد و ذره ذره این مسیر انسان را به قعر سقوط خواهد کشاند ،در این جا فلسفه حجاب به کمک افراد می آید و رعایت آن اولین تأثیرات خود را نشان می دهد . اسلام با حجاب اجباری موافق نیست ؛ اما در نظام جمهوری ایران به خاطر جلوگیری از مفسده در اجتماع، خصوصا در محیط کار، زنان ملزم به پوشش اجباری هستند.

 

 

 

حجاب اجباری کرسی آزاد اندیشی 1 نظر »
  • 1
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 52
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 74
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

وبلاگ واحد پژوهش مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود

وبلاگ پژوهش مدرسه
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مقالات
  • ماه رمضان
  • پیام
  • دل نوشته
  • مناسبت ها
  • پرسش و پاسخ
  • چکیده تحقیق پایانی
  • اخلاق
  • پزشکی
  • دعاها
  • درباره شهید
  • شهید
  • شهید
  • اخبار مدرسه
  • ارائه روش تحقیق
  • فعالیت های پژوهشی
  • تحقیق پایانی
  • مقالات ادبی
  • معرفی کتاب

آمار

  • امروز: 130
  • دیروز: 161
  • 7 روز قبل: 12724
  • 1 ماه قبل: 17717
  • کل بازدیدها: 272006

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • یا مهدی

پیوند ها

  • وبلاگ مدرسه ( محبان جعفریه شاهرود )
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان