یکشنبه 29 / 9 / 1394

      جناب آقای دکتر فرزین (استاد حوزه و دانشگاه) به مناسبت هفته وحدت حوزه و دانشگاه در حضور جمعی از اساتید دانشجویان و طلاب اینگونه خودرا آغاز نمودند.

در ابتدای جلسه وحدت رابامثالی تعریف کردند،ایشان فرمودند: اگر از وحدت بخواهیم یکی شدن را برداشت کنیم این حرف باطلی است. شاهد مثال این سخن اینگونه است: فرض کنید در اتاقی هستید، دورتادور اتاق آینه های مختلفی است، شما یک نفر واحد هستید ولی درهر آینه ای به یک شکل نمایش داده می شوید پس آینه ها مختلف است ولی یگانگی شما از بین نمی رود.

ادامه مطلب :

 ایشان در ادامه بیان داشتند ابن سینا در بحث اثبات نفس انسان می فرماید: فرض کنید در یک فضای معلقی هستید وتمام حواس شش گانه شما تعطیل است، شما درآن حالت هستی وهیچ حست هم کار نمیکند آیادرآن حالت می فهمی هستی یا نمی فهمی ؟ این حالت آگاهی به ذات است چون در جمله “من” راآوردی ، پس می فهمی هستی ملی درک نمی کنی،دراین شرایط این"من” ماست، بسیط است وجزءندارد.این “من” اثرات فراوانی دارد از جمله اراده،شهوت،قدرت،علم،که اگر این “من"بدرستی درک شود خلقت رادرک خواهی کرد"من عرف نفسه فقد عرف ربّه” درواقع حقیقی وجود دارد که در هر ظرفی یک شکل پیدا می کند،"من ” درظرف علم، علم است،درظرف اراده، اراده است. این حقیقت درهرظرفی به یک صورت تجلی پیدا می کند واین همان معنای وحدت است.IMG_1561.jpg

حقیقتی که در ظرف حوزه ، حوزه ودر ظرف دانشگاه ، دانشگاه است. در حوزه ودانشگاه درک وجود دارد ولی عمل کجاست؟ آنچه امروزه برای مردم ما مفید است محصول این دونهاد است نه علم. (علم چندان که بیشتر خوانی، چون عمل درتونیست نادانی)

علماء تلاش های بسیار زیادی کرده اند ولی علمی که در سینه ها باشد فایده ای ندارد باید این علم تبدیل به محصول شود تا کاربردی گردد. دانشگاه وحوزه کار علمی می کنند ولی آن حقیقت که “من” حوزه ودانشگاه است دراین دو نهاد جایش خالی است پس نیاز به نهادسومی است که این علم راتبدیل به محصول کند.

 ایشان درادامه فرمودند: علوم برروی علوم انباشته می شود این علوم باید به درد بخورد، مشکل اینجاست علومی که تولید میکنیم کجا می خواهد کاربرد داشته باشد؟.

اما وظیفه حوزه چیست؟ باید آنچه را که تولید می کنیم تبدیل به محصول شود، اینکه در علوم مختلف رتبه ی اول را بیاوریم چه تجربی چه انسانی ، زندگی ما هیچ فرقی نمی کند ، پس لازمه ی وحدت حوزه و دانشگاه این است که این علوم تبدیل به محصول گردد.

 ایشان درادامه بیان نمودند : با توجه به اینکه در هفته پژوهش قرار داریم لذا صحبتی درباره پژوهش داشته باشیم ، علم قرار است از تحقیقات و پژوهش در بیاید ، با زیاد خواندن کسی تولید علم نمی کند ، کسی که تولید علم داشت می شود علامه بحرالعلوم ، باید دریا بشود که مروارید پرور بشود و الا علوم مختلف یاد داشته باشد می شود موزه علم یا ـ«الهکم التکاثر».پس باید خدمت کرد و آن جز پژوهش و تحقیق راه دیگری ندارد ، آیا درست است که از همه ی امکانات و زمینه های فراهم شده استفاده کرد ولی علوم کسب شده را برای بیگانگان استفاده نمود؟                  

فرهنگ پژوهش ، اصلی ترین چالش پیش روی پژوهش در کشورهای در حال توسعه است . برای ارتقای سطح پژوهش و تولید علم ، بیشترین توجه بایستی به ارتقای فرهنگ پژوهش معطوف گردد.

مطالعه زیاد ، عمیق و روز آمد در حوزه و دانشگاه ، آشنایی با الزامات پژوهشی و توانمندسازی علمی و فرهنگ سازی از مهارتهای لازم برای یک دانشجو و طلبه علوم دینی است. تعامل و برقراری ارتباط ملموس دانشجویان و حوزویان باعث می شود تا تجربیات خود را در مباحث مورد نظر به اشتراک گذاشته و به سوالات و مشکلات در این خصوص پاسخ دهند.

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                               لاپلاس فیزیکدان غربی کتابی درباره مکانیک سماوی به ناپلئون داد، ناپلئون به فیزیکدان گفت در این فرضیه ها اسمی از خدا نبردی ، گفت نیازی به خدا نداشتم.

آیت الله جوادی آملی می فرماید: کتاب را جدای از خدا بحث کردن می شود کتاب غربی . یعنی خلقت را بحث کردی به جز خدا « افلا ینظرون کیف خلقت» . پس قائل به این می شوی که با خدا کاری نداری، محقق و پژوهشگری هستی که عالمی علم دارد ولی ضد خداست در نتیجه کسب علم از بیگانگان همه اش ضد خداست.

در غرب کلیسائیان علوم را آموختند ، پیرامون آن بحث کردند، بر مبنای خود آن را نگاشتندو به مردم خود عرضه کردند ولی ما این کار را هم نکردیم.

امیر کبیر در این مورد می فرماید: دارالفنون را درست کنیم تا علم را کنترل کرده و ناظر باشیم که فرزندان ما استحاله نشوند ولی عمرش کفاف نداد. نهایتا فرزندان به غرب رفته ، کلا شستشوی مغزی شدند و با تفکراتی برگشتند که در آن جایی برای خداوند نیست.



اسلامی کردن دانشگاه به مسجد درست کردن ، نصب بنر و کار فرهنگی کردن نیست. کسی که مخالف اینترنت و موبایل است مخالف تکنولوژی نیست بلکه مخالف محصول تکنولوژی است.باید چند تکنولوژی دست به دست هم دهندتا محصول نیک تولید کنند. در نتیجه اگر بخواهیم دانشگاه را اسلامی کنیم باید علوم را اسلامی کنیم.

ابن سینا می فرماید: هر کس حرفی را بدون دلیل قبول کرد از فطرت انسانی خارج شده ، چون انسانیت انسان به عقلش است و عقل استدلال می خواهد.

ایشان در انتها فرمودند وحدت حوزه و دانشگاه در صورتی حاصل می شود که:

اولا: حقیقت پیدا شود.

دوما: نهادهایی باشد که علم را به محصول تبدیل کند.

سوما: علوم بر اساس مبانی ما یعنی ،مبانی دینی باشد ،اگر اینها درست شد وحدت حوزه و دانشگاه درست خواهد شد و لازمه اش نزدیک شدن حوزوی به دانشگاه و دانشگاهی به حوزه است که این کار با همت و تلاش اساتید حوزه و دانشگاه فراهم می گردد.



 

موضوعات: پیام  لینک ثابت



[شنبه 1394-10-05] [ 11:53:00 ق.ظ ]