عوامل اجتماعی بر انحراف فکری جوانان
مریم ملکان
تهاجم فرهنگی و الگو پذیری از عوامل بیگانه
نقش الگوها در جهت دهی به زندگی جوانان و نوجوانان بر کسی پوشیده نیست. یکی از شگرد های غربیان برای تسخیر ذهن و افکار و روح جوانان ، معرفی الگوهای مناسب با فرهنگ غرب است ورزش کاران غربی هنرمندان بی بند و بار ها نیوودی و شبکه های ترکیه و… . الگوی جوانان، معرفی می شوند به همین ترتیب در همه موارد، زندگی اینان ، غرب زدگی رسوخ می کند.. با این کار در حقیقت نا خود آگاه آیناسیون و مسخ فرهنگی و ارزشی رخ می دهد. الگوی زندگی یک جوان مسلمان شیعه، یک غربی لیبرال بی دین معرفی می شود. تمام آرزوی این جوان، آن است که مثل فلان هنر پیشه ی هالیوودی یا مثل خواننده شیطان پرست بپوشد، بخورد، بگوید، برود و بنشیند.
افزون بر این، تلاش گسترده ای در جهت نخبه سازی و الگو سازی، به ویژه در مسائل فکری و فرهنگی صورت گرفته است کار می گیرند. با استفاده از ابزارهای متعدد تبلیغی و رسانه ای خود، و از طریق اینترنت و ماهواره ها، دعوت به سیمینارها و مصاحبه های مطبوعاتی و رادیویی و تلویزیونی گاهی نیروهای دست چندم و افرادی که از نظر علمی از سطح متوسط جامعه نیز پایین تر هستند ، به عنوان چهره های علمی موفق معرفی می شوند تا در موقع لازم از آن ها بهره برداری مناسب صورت گیرد[1] به همین سبب جوان با الگوی نامناسب و تبعیت از او به چالش و انحراف کشیده می شود.
عوامل موثر در الگو پذیری منفی در 20 سال گذشته ،حال به برخی واقعیات ملموس در جامعه که برای احیا و اجرای احکام اسلام، خون هزاران شهید و اسیر و جانباز، را با خود به همراه دارد اشاره می نماییم، تا برخی موانع و تاثیرات سویی که در روند رشد و تربیت سالم نسل نو و ابهام در تشخیص ارزش شناسایی گردد. یکی از این عوامل سوء که تاثیر بر ذهن جوانان ما گذاشته رسانه های خود و بیگانه و اهداف شوم آنان و القای و اعمال فرهنگ غربی در قالب جامعه مدنی و تکرار کلمه ی آزادی، چرا که جوان در پی آزادیست و از سوی دیگر دولتمردان به جای استفاده از رهنمودها و دیدگاه های اسلامی در زمینه حکومت و کشور داری و سایر زمینه ها که انقلاب و جنگ و… از این دیدگاه بوده است از محصولات فکری غربیان وام گرفته اند تا این نقصیه جبران گردد! ارائه ی بی کم و کاست افکار مسموم و زهر آگین مغرضان که سلطه بیگانه را در ممانعت قاطع و اقدام به نقد و بررسی مسلمات اسلام و هدف تشکیل و حساسیت زایی در بین مردم نسبت به مبانی مقدس اسلام که جز نام مسلمان چیزی از اسلام نمی دانند و باعث تزلزل ایمان و قوه ی عقلانی جوانان پر شور و با هوش و تحریک افکار آنان می شوند.[2] و این والدین و مسئولین هستند که باید در پی تحلیل اهداف شوم غربیان و غربزدگان بکوشند.
همنشینی با نااهلان
انسان موجودی اجتماعی و ناگزیر از معاشرت با دیگران است. نباید از این موقعیت غفلت کرد که گاه همنشینی و معاشرت با فرومایگان جوان را به پرتگاه پستی و خواری می کشاند و به دره تباهی فرو می
اندازد. چرا که جوان های تربیت یافته نیک رفتار در اثرمعاشرت با دیگر جوانان تربیت نایافته همچون پنبه ای در مجاورت آتش و شیشه ای در کنار سنگ می بالند. امام صادق(ع) به گریختن از افراد ناسالم فرمانی داده است.[3]
دوستان ناباب و افراد فاسدمنجلاب های فاسد و تباه برای جوانان هستند در واقع دوست ناباب دشمن است. اما چون که این گونه افراد خود را به ظاهر دوست معرفی می کنند.ما آنان را تحت عنوان دوستان ناباب ذکر می کنیم. انسان در اثررفاقت با نااهلان، به گونه ای متاثر می شود که ناخود آگاه از همه جهت به آن ها شبیه می گردد. افکار، اعمال، برخورد و سایر کارهایش، نمونه و نشانگر شخص فاسد می شود. به همان میزان که دوست پاک ، در روحیه آدمی ناخود آگاه اثر خوب می گذارد. و نقش بسیار مهمی در پیشرفت انسان دارد، دوست ناباب نیز در سقوط و انحراف بشر نقش داردولرد آویبوری می گوید: باید در انتخاب دوستان دقت کرد.غالب مصیبت های ما در نتیجه معاشرت های بیجا پدید می آید.[4]
عدم اشتغال جوانان
محرومیت اقتصادی یکی از عواملی است که عقده های درونی و نا بسامانیهای روانی را به وجود می آورد و به صورت فحشا و جنایات در جامعه و با لاخص جوانان ظهور می کند.[5]
حضرت علی(ع) فرمود: « دوستی ثروت( در جهت دنیا) دین را سست و یقین را فاسد می گرداند.»[6]
شرایط اقتصادی جامعه با وقوع جرایم و بزه کاری در آن رابطه ای نزدیک دارد. بی کاری ،فقر و نابرابری اقتصادی در خانواده از عوامل اساسی بروز جرم اند؛ به طوری که در پی بحران های اقتصادی بی کاری و فقر میزان جرایم افزایش می یابد. این مجرمان در هر سنی می تواند باشند آسیب پذیرترین آنان از نظر جبران، جوانان هستند مطالعات نشان می دهد که محدودیت حوزه ی اشتغال و پایین بودن میزان تحصیلات، جوان را به پذیرش شغل های پست بکشاند.در نتیجه تنگنای مالی و دیگر عوارض عواملی هستند که زمینه ی گرایش افراد به کج روی را مساعدتر می سازد و می توان گفت صرف اشتغال نمی تواند تنها مانع کج روی باشد بلکه نوع شغل، میزان دست مزد، کیفیت و کارایی جوان که شغلی را احراز می کند، میزان تحصیلات و عواملی از این قبیل می توانند به عنوان متغیر های دخیل در کج روی او موثر واقع شوند می توان گفت از عوامل گرایشی جوانان به انحرافات در این زمینه، محرومیت شغل، بالا بودن میزان بی کاری شرایط زیستی از جمله زندگی در مناطق فقیر نشین و نداشتن امکانات کافی برای شغل مناسب می باشد.[7]
عدم عدالت اجتماعی و اقتصادی
نقش حاکمان فاسد در ایجاد فساد و بی بند و باری در جامعه قابل تردید نیست و در عامه ی مردم رایج است می گویند؛ « مردم بر دین و مشرب حاکمان خود هستند اما حکومت بر مردم در درجه ی اول حق خداوند تعالی و بعد از آن حق کسانی است که از طرف او به حکومت رسیده اند، و همه ی قوانین، مصلحت ها را بدون تبعیض در نظر دارند و حکومت های غیر الهی اساسا منفعت رساندن به عده ای و ضرر زدن به عده ای دیگر را سر لوحه ی کار خود قرار می دهند، به همین جهت بی عدالتی و فساد در جامعه ای که جوانان آن سرمایه های عظیم هستند رواج می بخشند.[8]
جنگ نرم رسانه ای
چنان که دشمنان ملت، با جنگ نرم بتوانند در باورهای جوانان نفوذ کنند و با ایجاد تردید آن باور ها را مخدوش و متزلزل سازند، زمینه ها و بستر های لازم برای هدف جدی، معرفی ایجاد تغییر در چگونگی اندیشیدن در حوزه های گوناگون فراهم می شود. رفتارهای جامعه بر باور ها و چگونگی اندیشیدن افراد آن جامعه مبتنی است. با ایجاد دگرگونی های اساسی در این مبانی، مدل های رفتاری در حوزه های گوناگون تغییر می کند. در واقع مدل های رفتاری در هر جامعه، بر اساس نوع باورها و چگونگی اندیشه در آن جامعه شکل می گیرد. بی گمان با تغییر هر نوع باور و اندیشه مال های جدید بر اساس باور ها و افکار جدی جایگزین مدل های پیشین می شود.[9]
محیط اجتماعی در نوجوان و جوان که نسبت به مسائل مذهبی کنجکاو بوده_ و گرایش دارد و در حال یادگیری تحلیلی و عمقی می باشد_تاثیر بسزایی دارد از این رو زیر سوال بردن و ایجاد شبهه در اصول و فروع و ارزش های اصلی و بنیادی اسلام و اشاعه افکار مسموم و نادرست در رسانه های گروهی خودی و بیگانه از جمله مطبوعات که با هدف حساسیت زدایی نسل جوان نسبت به ارزش ها و وظایف ارزش ها از ضد ارزش دچار سردر گمی نموده و به جهت خلاء فکری در زمینه مسائل اعتقادی که ریشه در نقص تربیتی در خانواده و مدرسه دارد. حداقل نتیجه، یعنی بی تفاوتی برخی نوجوانان و جوانان را نسبت به مسائل مذهبی و خدا محوری که عامل بازدارنده قوی در برابر انحرافات فکری و اخلاقی است به بار آورده است. حضرت علی(ع) در مورد عواقب آزادی نامحدود فرمودند: اقمعوا هذه النفوس فانها طلقه ان تطیعوها تنزل بکم الن شرغایه» ،امام علی (ع) فرمود:« این نفوس کش را مقهور کنید و از خواهش های نادرست شان باز دارید که خود سرو بی قیدند. اگر خواسته های آن ها را پیروی نمایید و به تمنیات نامشروع تان جامعه عمل بپوشید سرانجام شما را بدترین پرتگاه می افکند.»[10]
روابط آزاد
اسلام به خطرات ناشی از روابط و اصطلاح« آزاد» دختر و پسر کاملا آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهای دختران و پسران دارد تا حدی که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است. اسلام، در عین این که اجازه شرکت در محافل، مدارس، دانشگاه ها، مساجدو… را به جوانان دختر و پسر می دهد.دستور می دهد که به صورت مختلط نباشد و محل نشست و برخاست ها از یکدیگر جدا باشد.
راهنمایی هایی که در احادیث و آیات برای حریم قرار دادن دختر از پسر و زن و مرد در ارتباطات و روابط اجتماعی بیان شده است، بیانگر این حقیقت است که از نظر روانی_ تربیتی، رهاکردن دختر و پسر در فضای جذابیت و کششی متقابل در مناسبات و روابط، سخت زیانبار است و بلکه پل یا گردنه ای است که پهلوان ها نیز در آن می لغزند. با این مبنا، دعوت به روابط آزاد تر و کسب تجربه از خلال آن ها، خدمتی به جوانان محسوب نمی شود؛ بلکه آن ها را از رسیدن به آرامش و ثبات از طریق تشکیل خانواده و وفاداری به آن دورتر می سازد.[11]
برنامه ریزی در اوقات فراغت
از مسئولیت های گروهی و اجتماعی در جامعه این است که زمینه ی اجرائی برنامه هایی را به وجود آورند از جمله مسائلی که دخالت در ایجاد فضای مناسب برای امر تحصیل، تهیه ابزار جهت تحصیل، آماده ساختن وسایل آسایشی و رشد معلمین و اساتید و کسانی که به هر نحو ممکن موثر در پرورش جوانان هستند می توان گفت وقتی این انحرافات رخت می بندند که به مرحله ی اجرائی برسند آنان که از مکنتی برخوردار هستند به جای اندوختن ثروت خود در بانک ها و صرف هوا و هوس باید با تدبیر و برنامه پر کردن فراغت جوانان و سرگرم کردن آنان از انحرافات جلوگیری کنند. چه بسا خانواده های تن پرور نه تنها در صرف امکانات مادی مبتلا به اسراف و تبذیر شده اند که به جهت داشتن نفس عیاشی به گسترش فساد در جامعه دامن می زنند و زمینه ی ولگردی، ناامنی های شبانه و مزاحمت برای نا امینی و قتل و… را گسترش می دهند. کسانی هم هستند که با کاردانی و روی وظیفه انسانی ثروت خود را برای مشغول کردن جوانان و زندگی بسر آنان سرمایه گذاری می کنند تا از انحرافات ذهن های تازه جلوگیری کنند. و این افرادبرای رسیدن به هدف مذکور باید با تمام قوا در این راه قدم بردارند و فراغت جوان را فراغت ذهن آنان تلقی نکنند تا با همت خود دامنه ی فساد را از جامعه بردارند.[12]
آزادی ، تساهل و اباحی گری
اباحی گری، تساهل و تسامح، از دیگر لوازم و پیامدهای سکولاریسم است « این رهگذر، مذهب و اعتقادات مذهبی، مسئله ای فردی محسوب می شود و فرد در انتخاب آن ها آزاد است. اصالت بخشیدن به شناخت تجربی و تکیه بر حواس ظاهری، موجب تشکیک در معرفت دینی گردید به گونه ای که با همه ی قوانین و سنن دینی و اخلاقی ، اجتماعی، بادیدی نسبی گرایانه برخورد شد. . جدا شدن از دین یعنی انحراف مغز جامعه( جوان) . سکولارها مدعی اند که حقایق پراکنده است و هر حزب و گروهی، تنها به بخشی از حقایق دسترسی دارد سکولاریسم چون مذهب را امری فردی می انگارد،از دخالت دادنش در عرصه جامعه جلوگیری می کند. به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، منادی حداقل دخالت دولت هر امور اقتصادی و سیاسی است و تنها کار ویژه دولت، ایجاد امنیت در جامعه است.[13] اگر بخواهیم با این وضع پیشی برویم(سیاست مغایر با مذهب) بی شک حکومتی روبه زوال خواهیم داشت حکومتی روبه زوال جامعه ای رو به نابودی است.در چنین جامعه ای تمام اقشار خواهند سوخت به ویژه جوان که مدیران حکومت اسلامی و پدران و مادران آینده هستند.
ازدواج جوانان
طبیعی ترین وسیله ای که می تواند ضمن پاسخ مثبت به این خواسته ی درونی تا اندازه زیادی جوان را تحت کنترل در آورده، از انحراف و طغیانش جلوگیری نماید ازدواج است با صرف نظر از تشریفات کمرنگ و آداب و رسوم دور از منطق و هزینه های تحمیلی سر سام آور که هر روز ابعاد تازه ای می یابد، ازدواج می تواند این نیروی سرکشی را آرام و امواج خروشان آن را فرو نشاند. علاوه بر ارضای غریزه ی جنسی و اجابت غریزه ی مهر طلبی و سیراب شدن از محبت همسر،از خطرات فراوان آن که مفاسد فردی و اجتماعی بزرگی را در پی دارد ،جلوگیری نماید[14]. خداوند می فرماید:« از نشانه های خداوند این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان دوستی و مهربانی قرار داد…»[15]
ازدواج برای هر شخصی مخصوصا جوان که در اوج فشار غرایز است می تواند برای دور ماندن از پی آمدهای فشار جنسی، یک راه حل عمومی باشد در برخی موارد که انسان خود را در معرض خطر جدی عصیان و تاخت و تاز آن می یابدازدواج اقدامی ضروری و واجب خواهد بود.[16]
وقتی رابطه ی دختر و پسر آزاد شد، آن ها ضرورتی نمی بینند که به فکر تشکیل خانواده باشند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند و لذا سن ازدواج بالا می رود. متاسفانه در حال حاضر، در جامعه ی ما حس ارتباط پایین آمده و در مقابل سن ازدواج بالا رفته است و این خود پیامدیست بر انحراف جوانان و می توان گفت دو عامل انحراف در یک قالب.[17] اسلام انتظار دارد جوانان پاک و مومن و عامل به خواسته های الهی باشند؛ علاوه بر این که برای ارضای غریزه ی جنسی فقط یک راه توحید و سفارش می کند و آن ازدواج دائم و یا موقت است؛ زمامداران و افراد صاحب علم و مکنت را هم مسئول قرار داده که امکانات لازم تعلیمی و تربیتی و ازدواج را برای آنان فراهم کنند. مردی را نزد امیر المومنین (ع) آوردند که با آلت تناسلی اش بازی می کرده است، امام برای تنبیه بر دستش تازیانه می زد تا آن که دستش قرمزشد، پس از آن از بودجه بیت المال امکان ازدواج را برایش فراهم می سازد.[18]
نتیجه گیری
می توان از این تحقیق نتیجه گرفت که جامعه و قشر جوان رو به انحراف است و هرچه این انحرافات بیشتر گردد امکان انحطاط آن بالا می رود و جامعه ای رو به زوال خواهیم داشت شناخت این عوامل باعث شناخت و شناسایی راه حل ها خواهد شد. می توان گفت تمام عواملی که حتی در یک نگاه و حتی بسیار کوچک هم باشد مسلما در انحراف جوان تاثیر خود را خواهد گذاشت. لذا تمام اقشار جامعه موظف اند در راه جلوگیری از این انحرافات برای نسل حاضر و نسل بعد از خود کوشا باشند و جامعه را از این معضل نجات دهد و بیشتر این انحرافات را می توان به خود شخص هم نسبت داد چرا که هر شخص قدرت اختیار دارد و جامعه ای رو به سوی موفقیت حرکت می کند که جوان های آن از آرامش روانی برخوردار باشند و دولت جوامع موظف اند که این امکانات رفاهی را فراهم آورند نسل جوان، قشر فعال جامعه را می سازد و انحراف آن برابر است با انحراف تمام جامعه و حتی جهان. که همه اعضای یک کشور موظف هستند تا این انحرافات را به حداقل برسانند ان شاالله.
منابع
[1] _ احمد حسین، شریفی، جنگ نرم، ج1، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول، 1389، قم، ص147
[2] _منصوره، وطنی، نقش تربیتی والدین و رسانه های گروهی در الگو پذیری جوانان، ج1، انتشارات منصوره وطنی، چاپ اول، 1389، قم، ص 97
[3] _رضا، وطن دوست، فرهنگ اجتماعی در آموزه های اسلامی، ج1، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی، چاپ دوم، 1387، مشهد، ص 134
[4] _همت، سهراب پور، جوانان در طوفان غرایز، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1377، قم، ص53
[5] _ محمد رضا، امین زاده، فرهنگ و تعلیم و تربیت اسلامی، ج1، انتشارات در راه حق، چاپ اول، 1376، قم، ص232
[6] _ غرر الحکم، ص168
[7] _ معاونت پژوهشی گروه روان شناسی، تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، ج1، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ سوم، 1388، قم، ص78
[8] _ احمد، موسوی حاجی آقا، آثار فردی و اجتماعی گناه، ج اول، انتشارات حلم، چاپ اول، 1386، قم، ص69
[9] _ صدیقه، حسینی، اهداف فرهنگی در جنگ نرم رسانه ای، ج 1، انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول،1382، قم، ص90
[10] _ غرر الحکم صفحه 138منصوره، وطنی، نقش تربیتی والدین و رسانه های گروهی در الگو پذیری نوجوانان و جوانان، ج1، انتشارات منصوره وطنی، چاپ اول، 1389، قم، ص95
[11] _رضا، فرهادیان، آنچه یک جوان باید بداند، ج1، انتشارات موسسه فرهنگی تربیتی توحید، چاپ اول، 1382، قم، ص46
[12] _ محمد رضا، امین زاده، فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی، ج اول، انتشارات در راه حق، چاپ اول، 1376، قم، ص351
[13] _ محمد جواد، نوروزی، فلسفه سیاسی اسلام، ج1، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ دوم، 1389، قم، ص 47
[14] _ عباس، اسماعیلی یزدی، فرهنگ تربیت، ج اول، انتشارات دلیل ما، چاپ سوم، 1390، قم، ص224
[15] _ قرآن کریم، سوره روم، آیه12
[16] _ عباس، اسماعیلی یزدی، فرهنگ تربیت، 1390، قم، ص224
[17] _ علی محمد، رفیعی محمدی، من جوانم، ج اول، انتشارات رسول اعظم(ص)، چاپ اول، 1392، قم، ص83
[18] _ محمد رضا، امین زاده، فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی، ج اول، انتشارات در راه حق، چاپ اول، 1376، قم، ص325
آخرین نظرات