مفهوم شناسی نماز ، تعالی فرهنگ و تعالی فرهنگی ، عفت کریمی

چکیده :
نماز چه واژه ی زیبایی; ارتباط عبد با مولاء هم صحبت شدن مخلوقی کوچک به نام انسان با خدای بزرگ هستی . نماز، همان عبادتی که ا نسان با آن آرام می گیرد و روح پریشانش به مرحله ی آرامش و صبوری می رسد .
قرآن کریم می فرماید : ” وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ “
نماز می تواند جوامع انسانی را به ترقی و تکامل برساند و می تواند اتحاد محکمی بین انسان های مختلف به وجود آورد، مانند لحظه های نماز در خانه ی کعبه .
انسان ها از هر ملیتی ، با هر رنگ پوستی ، با هر زبانی گردا گرد خانه ی خدا ، یا او به راز و نیاز می پردازند و رنگ چهره و موقعیت شغلی یا زشتی و زیبایی سبب هیچ امتیازی نمی شود. در یک صف واحد با هم اقامه ی نماز می کنند و چه زیباست در خانه ی خدا اتحاد بندگان او در بعد وسیع و چه رفلکس زیبایی دارد این نماز .در نماز، همه نمازگزاران به افراد صالح و شایسته، ابراز محبت می کنند و از ضّآلین و گمراهان برائت می جویند. این خود، این نقشه راه مسلمانان است و مسیر انتخاب دوستان و معاشرین را مشخص می کند. قرآن کریم می فرماید :"أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ ” یک نمازگزار باید با کفار باشدت برخورد کند و با خودیها با رحم و مروّت.

ادامه مطلب :

>

فصل اول
کلیات تحقیق

فصل اول
کلیات
تعریف و تبیین موضوع :
مفهوم شناسی نماز ، تعالی فرهنگ و تعالی فرهنگی
تعریف لغوی نماز : واژه ی پارسی است که ایرانیان برای کلمه (الصلوة) به کار بردند ، این واژه به معنای خم شدن و سر فرود آوردن برای ستایش است.
معنای لغوی فرهنگ : فر ، پشتوند + هنگ از ریشه ی ثنگ اوستایی به معنی کشیدن و فرهختن و فرهنگ و نیز به معنی تعلیم و تربیت است.
معنای لغوی تعالی فرهنگی :
تعالی یعنی بلند پایه گردیدن ، بلندی ، برتری ، و فرهنگ مجموعه ی پیچیده ای از دانش ها – باورها – هنرها و قوانین ، اخلاقیات و تعالی فرهنگی یعنی ارتقاء بخشیدن به موارد فوق.
تبین : نماز معراج مومن است و باعث تعالی و ترقی او می شود و یکی از عبادت های کلیدی در دین است ، که باید به آن خیلی بها داد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به نقش کلیدی نماز «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ »لازم دانستم در این رابطه تحقیقی بنویسم تا انشاء.. هم برای جامعه وهم برای خودم مثمر ثمر باشد.
اهداف و فوائد تحقیق
چون همه اعمال را با نماز می سنجند اگر نماز قبول شود بقیه عبادت ها هم قبول می شود و بالعکس ، لذا بر آن شدم که تحقیقی در این رابطه داشته باشم.
پیشینه تحقیق
کتاب سرّ الصلوة امام خمینی (ره)، احکام قرآن محمد خزائلی ،تفسیر نور استاد قرائتی، به سوی او از آقای مصباح یزدی
سوٌالات تحقیق :
مفهوم شناسی نماز در آیات و روایات
مفهوم شناسی نماز
فلسفه ی نماز
معنای برخی از اجزای نماز و تعالی فرهنگی
فرضیه ی تحقیق :
نماز معراج موٌمن است و باعث تعالی فرهنگی می شود.
روش تحقیق : کتابخانه ای
ساختار تحقیق :
این مقاله در قالب چهار فصل تحت کلیات و عناوین و نتیجه گیری در آخر، تشکیل شده و امیدواریم خدای سبحان ما را از اقامه کنندگان واقعی صلاة قرار دهد.

فصل دوم
مفهوم شناسی نماز

مقدمه
سرمایه های سعادت عالم آخرت و وسیله ی زندگانی روزگارهای غیر متناهی نماز است
نماز جلوه ی بندگی انسان در پیشگاه خداوند و مظهر عبادت است .آنکه بنده ی آفریدگار هست و این بندگی را احساس می کند، می داند وباور دارد که در برابر او مطیع وفرمانبردار است وبه سجده می افتد و با او راز و نیاز می گوید و نیاز می طلبد و به یاد ما می اندازد که بنده ای بیش نیستیم .
معنای لغوی و اصطلاحی نماز
نماز در لغت به معنی خدمت و خدمتکاری ، اطاعت و فرمانبرداری ، سر فرود آوری و تعظیم و کرنش است سر به زمین نهادن و اظهار اطاعت و بندگی آمده است.
و همچنین نماز به معنای پرستش و اطاعت و عرض نیاز به سوی خداوند عالمیان است.
در یک جمع بندی کلّی می توان گفت اقامه ی نماز معنی حقیقی کلمه تحقق بخشیدن به موارد زیر است.
1- رعایت آنچه در جسم و باطن نماز معتبر است مانند دقتّ در تحصیل طهارت ، شادابی و صحّت وضو ، پاکی بدن و لباس و مکان نماز و پاکی از آلودگی های زشت اخلاقی به وسیله ی توبه و پشیمانی چرا که وضو و نظافت ظاهری باید همراه با صفا و طهارت قلبی و باطنی باشد.
2-رعایت آداب نماز مانند دقّت در انجام واجبات و مشخصات نماز و ارائه ی صحیح اذکار آن به عنوان ساختار و ارکان نماز .
3-اهتمام به نماز خواندن در مساجد و مشاهد شریفه و اماکن مقدّسه .
4-اهتمام به نماز جماعت.
5-دعوت اعضای خانواده به نماز
6-دعوت دیگران به برپایی نماز و اقامۀ نماز اشاره به این است که نه خودشان (مقیمین ) نماز می خوانند بلکه کاری می کنند که رابطه محکم با پرورگارشان در همه جا بر پا باشد .
7-اهتمام به بقیه شرایط نماز و مواظبت بر روح و حقیقت نماز .
در واقع روح و جان نماز همانا روی کردن و توجّه کامل به سوی خدا با اخلاص کامل است ، روی دل را واقعا به سوی او داشتن و خود را درپیشگاه با عظمت او دیدن ، با او سخن گفتن و از او خواستن ، و اظهار فقر و نیازمندی در برابر ذات اقدس غنی و بی نیاز او نمودن و در مقابل جلال و کبریائیش در درون خویش احساس خوف و خشیت کردن و در نتیجه با خضوع و خشوع بودن و خود را از هرچه غیر اوست فارغ داشتن و از هرچه غیر اوست روی برگرداندن.
نماز والتفات نمودن و امید به او داشتن و از هر چه جز او امید را بریدن و ترس از مقام او و از چیزها و مقامهای دیگر، هرچه و هر مقامی باشد نهراسیدن و در تمام این احوال او را شاهد و ناظر دانستن می باشد. نماز در قرآن بیش از هر عبادتی تکرار شده بیش از (102) بار و این نشانگر اهمیت نماز می باشد.
معنای باطنی نماز
معنای باطنی نماز 7 چیز است :
1-اخلاص 2-حضور قلب 3- تفّهم 4-تعظیم خدای تعالی 5-هیبت وترس ازخدا که از اندیشه بر عظمت خداوند پدید آید. 6-رجا 7- حیا
اعمال ما یک روحی دارد و یک جسمی 1 چه خوب است که عبادت ما هم روح و هم جسم آن درست باشد ، در نماز که می ایستیم فقط به یادخدا باشیم نه اینکه حواسمان پرت باشد و یک دفعه ببینیم به سلام نماز رسیدیم ولی در کارهای دنیایی خود سیر می کردیم که این نماز بی روح و مرده است البته ما را عقاب نمی- کنند چون ظاهراً نماز بجا آوردیم ولی این صلوة نمی تواند آن برد قوی” تنهی عن الفحشاء و المنکر” را برای ماداشته باشد چون با روح نبوده است.
توضیح: نماز با روح و بدون روح ، تفاوت زیاد دارد.
از جمله چیزهایی که می تواند رفعت نماز را بالا ببرد اول وقت خواندن آن است.
دوم در وقت ،خواندن نماز به معانی آن توجه کردن است که باعث حضور قلب می شود.
سوم انجام واجبات و ترک محّرمات باعث می شود که نماز انسان به رتبه بالاتری ارتقاء پیدا کند زیرا انسان گناه کار، روحش آلوده است و با روح آلوده با منبع پاکی ها ارتباط پیدا کردن مشکل تر است به قول استاد قرائی خداوند ظرف ناپاک را شیر نمی ریزد (منظور این است فیوضات الهی نصیب دیرتر نصیب روح گنه کار او می شود)
البته منظورم این نیست که اگر گناه کردیم قطع ارتباط نمائیم ! خیر. می خواهم این مطلب را بگویم که هرچه پاکتر از عصیان باشیم زودتر لطف خداوند شامل مامی شود و بیشتر می توان از راز و نیاز با او بهره مند شد.
نماز یکی از عباداتی است که اثری زیبا بر روی انسان می گذارد و می تواند این موجود ضعیف با ارتباط با خداوند غنی شود و به قدری به عظمت روحی برسد که با انسان های دیگر جز در حیطه ی زندگی اجتماعی و مراودت معمولی ، احتیاجی که او را به کرنش بکشاند پیدا نخواهد کرد .چرا؟
زیرا انسان که می گوید الله اکبر فقط در مقابل خداوند خود را کوچک و حقیر می بیند و درمورد انسان های دیگر در حّدی که ربّ العالمین به او دستور داده رفتارش را تنظیم می کند و هیچ گاه یک فرد مومن در مقابل انسان دیگری همچون خود خویشتن را حقیر نمی بیند جز درمورد انبیاء و و اولیاء الهی.
با ارتباط انسان با خدا روحش و وجودش به مرحله زیبایی می رسد و خود را در این جهان تنها نمی بیند و وقتیکه در مقابل پروردگار جهان به راز و نیاز می ایستد گویا هیچ غصّه ای ندارد.
همانطور که پیامبر (ص) نزدیک وقت نماز به بلال اذان گویش می گفت ای بلال (اَرِحنی) یعنی اذان بگو و مرا راحت کن تا مشغول راز و نیاز با خدا شوم بله این حقیقت دارد که اگر انسان به معنی درست کلمه نماز بخواند استرس و اضطراب او کم می شود و طبق فرمایش قرآن کریم “اَلابذکرلله تطمئنُ القلوبَ “جز با یاد خدا دلها آرام نمی گیرد”
البته ممکن است بپرسید پس چرا بعضی ها هم نماز می خوانند و هم آرام نیستند؟
در جواب باید بگویم نماز آنها نماز کاملی نیست .
و باید بگویم نماز، مقتضی است برای دوری از گناه ، اگر انسان موانع ایجاد کند نماز اثر خود را نمی بخشد مثل اینکه انسانیکه گرفتارآسم هست ریه او کارش را نمی تواند خوب انجام دهد.
نماز به معنای واقعی باعث شرح صدر می شود در انسان، از گناه راحت می گذرد.مقاومت انسانهای نماز خوان در مشکلات زندگی بیشتر است تا انسانهای بی نماز.
و بعضی از انسان های لائیک و بی خدا برای رسیدن به آرامش، ناچارند به مواد افیونی روی آورند که هم عذاب دنیوی برای آنها است و هم عذاب اخروی چرا که افراد گرفتار به افیون دچار یک بی قیدی در زندگی اخروی می شوند وچنین افرادی نه زندگی دنیوی دارند ونه زندگی اخروی. و در موقع مرگ هم چنین انسانی با حسرت و اندوه به پرونده ی سیاه خویش نگاه می کند و راه جبران نمی بیند.
نتیجه : انسان نیاز به آرامش دارد و آن چیزی نیست که بتوان آن را با پول خرید . کسی می تواند به آرامش برسد که با منبع آرامش که خداست ارتباط داشته باشد و یکی از راه های ارتباطی خوب ومفید انسان با خداوند نماز است.

فصل سوم
فلسفه نماز

فلسفه ی نماز
مقدمه
نماز خیمه ی عبودیت انسان در مقابل حضرت حق.
نماز رمز تواضع و فروتنی انسان در مقابل خالق.
نماز راهی است که انسان بینهایت کوچک را به خداوند بی نهایت بزرگ وصل می کند.
نماز سرچشمه ی جوشان آب پاک و زلال حین شستشوی آلام روحی انسان.
نماز اوج بندگی انسان در مقابل پروردگارش.
نماز رمز بندگی و عبودیت در مقابل همۀ عظمت ها
نماز گفتگوی عبد با مولا ی خود، گفتگوی عبد عصیانگر با مولای رئوفش.
نماز پالایشگاه روحی و اخلاقی جهت انسان ها.
یکی از اصولی که قرآن کریم پس از ایمان به غیب مطرح ساخته ، به پا داشتن نماز است.
انسان با اقامه نماز زیباترین شکل پرستش و عبادت را به نمایش می گذارد. قرآن کریم هنگامی که از نماز سخن به میان می آورد می فرماید،” نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید “، چنین نمازی روحی تازه به کالبد انسان می دمد .و آرامش و اطمینان سراپای اورا فرا می گیرد «الابذکر الله تطمئنُ القلوب» در دین مبین اسلام نماز به عنوان عبادت برتر ، عامل مؤثرنجات انسان ازغوطه ور شدن در آلودگی و منشاء مهم خودسازی فرد و جامعه و تعالی آن معِّرفی شده است.
نمازی که با آگاهی ، عشق ، خشوع ، اخلاص ، درک مفاهیم ، بجا آورده شود سبب طهارت روح از زشتیها و نردبان ترقی انسان به سوی معراج و قرب الهی است.
نماز سّر تکامل :
آنچه موجب تکامل انسان و رشد معنوی او می شود ، در سه بخش قابل دسته بندی است.
دسته ی اول اموری که مستقیما به خدای متعال ارتباط دارد.
دسته ی دوم کارها و وظایفی است که به خود انسان برمی گردد.
بخش سوم نیز مسایلی است که مربوط به دیگر انسان ها و حتی گاه حیوانات و چیزهای دیگر است .
البته دسته دوم و سوم نیز به یک معنا به ارتباط ا نسان به خدا باز می گردد چرا که تکامل انسان چیزی جز نزدیک شدن به خدا نیست و این اعمال نیز از آن جهت که انسان را به خدا نزدیک می کنند ، موجب کمال انسان می گردند .
بنابر این از یک نظر همه اعمال و اموری که موجب تکامل انسان می شوند در واقع به خدا ارتباط دارد.
مادر همه ی ارزش و کمالات انسانی «ایمان به خدا» است آن گاه پس از ایمان به خدا ، نوبت به سایر افعال و امور مذکور می رسد که از جملۀ آنها اموری هستند که مستقیماً در ارتباط با خدای متعال قرار می گیرند.
افعالی که مستقیما مخاطب و متعلق آنها خود خدای متعال است ، مشخص تر، مؤثر تر و مفیدتر از همه «نماز» است.
اصولا یکی از پندارهایی که در بین کسانی که طالب کمالات معنوی و روحی هستند کم و بیش رواج دارد این است که می پندارند به این منظور ، نسخه های سّری و رمزآلود وجود دارد که فقط برخی از افراد از آن اطّلاع دارند و بقیه از آن محرومند ! شاید این تصور از فریبنده ترین دامهای شیطان باشد که به سر راه طالبان کمال انسان و معنویت می گستراند
آیا به راستی معقول است که خدای متعال این همه انبیاء و اولیاء خود را برای تربیت و تکامل انسان ها بگمارد و آنگاه اصلی ترین و مهم ترین عنصر یا عناصر در این فرایند را از اسرارقرار دهد که فقط عدّه معدودی از آن مطّلع باشند؟ همه ی این تلاش ها برای هدایت بشر بوده و هست. آن گاه خداوند ،خود ، رمز و راز اصل گوهر هدایت و کمال را سر به مهر و مکتوم بگذارد؟ قطعاً چنین گمانی نابخردانه است.
به عکس حتما باید این گونه باشد که آنچه در تکامل انسان بیشتر از سایر امور تأثیر دارد در کتابهای آسمانی و معارف وحیانی بیشتر بر آن تأکید شده باشد.
یکی دیگر از اسرار نماز بازدارندگی از زشتی ها و بدی هاست در قرآن کریم در سوره عنکبوت ایه ی45 می فرماید « اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» آنچه از کتاب به سوی تو وحی شده بخوان ، و نمازبرپا دار که نماز آدمی را از زشتکاری و ناشایست باز می دارد و قطعاً یاد خدا مهم تر است و خدا می داند چه می کنید.
در سوره مومنون آیات” قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ” ، “الَّذین هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏” به راستی که مومنان رستگار شدند آنان که در نمازشان خاشع هستند.
در آیه دیگری از سوره مومنون خدای متعال می فرماید ” وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ” آنان که بر نمازهایشان محافظت دارند.
بطور کلی آیاتی درمورد نماز در کتاب خدا (قرآن) بیان شده هر کدام به نوعی از تکامل روحی و معنوی انسان اشاره دارد از جمله بازداشتن انسان از گناه و خشوع بخشیدن به انسان وقت شناسی در زندگی از جمله چیزهایی است که نماز بدست می آید و غیر اینها خیلی فایده های دیگری در نماز نهفته است که یک نمازگزار می تواند به وسیله آن به تعالی روحی ومعنوی برسد.
در سوره مبارکه مدثر قرآن کریم می فرماید : “قَالُوا لَم‌ْ نَك‌ُ مِن‌َ الْمُصَلِّين” گنه کاران می گویند ما از نمازگزاران نبودیم ، اگر نماز میخواندیم نماز ما را به یاد خدا می انداخت و نهی از فحشاء و منکر می کرد و ما به صراط مستقیم الهی دعوت می نمود .
در کتاب استاد مظاهری نقل می کند روزی خانمی نزد حضرت محمد (ص)رفت و گفت من گناه بزرگی کرده ام و عنوان گناهش این بوده از زنا باردار شده ام و بچه که دنیا آمد او را کشتم و با آن سرکه ریختم و سرکه را به مردم فروختم . پیامبر که این حرف راشنید فرمودند :” گما نم تو نماز نمی خوانی.” به این دلیل نماز نخواندن انسان را به یک چنین منکرانی وادار می کند.
نتیجه : اینکه خداوند هیچگاه دستوری به بشر نداده که مثمر ثمر نباشد می شود نماز را به حکم ترمز برای ماشین دانست همانطور که ماشین بدون ترمز سقوط آن حتمی است ، انسان بدون نماز نیز هر لحظه در خطرات بسیار قرار دارد که می تواند او را از اعلی علیین به اسفل السافلین بکشاند.
یکی از راههای مؤثر برای رسیدن انسان ها به فلاح و رستگاری و دوری از خلاف ها و زشتی ها اقامۀ نماز است چرا که هرگاه نماز به معنای واقعی کلمه اقامه شود نیرویی در افراد ایجاد می کند که حتّی از گناه بدشان بیاید و به خوبی ها عشق بورزند.

فصل چهارم
معنای برخی از اجزای نماز ، تعالی و تعالی فرهنگی

مقدمه
روشن شد که به هر مجموعه ای از موجودات،عالم می گویند اما ملاکی که باعث می شود افراد هر مجموعه گرد هم آیند و از مجموعه ی دیگر متمایز شوند برای ما روشن نیست حال در برسی کیفیت نماز لازم است بدانیم خداوند پروردگار عالمیان است و تدبیرهمه موجودات را به عهده دارد.
هریک از ما هر چند کم درباره ی منظومه ی شمسی و سیارات که به گرد خورشید در حرکتند و اقمار سیارگان و جاذبه و ارتباطات و نظم دقیق حاکم بر این منظومه اطلاعاتی دارد، اما از تدبیر دقیق و حساب شده خداوند بر این منظومه اطلاع کافی نداریم .
اینکه هر یک از سماوات در فاصله مشخص از یکدیگر در حرکتند و هیچگاه از مسیر خود منحرف نمی شوند چون اگر در آن تصادفی رخ می داد نظام منظومه ی شمسی به هم می ریخت.
علاوه بر منظومه ما هزاران منظومه دیگر وجود دارد که خورشید بعضی از آنها صذها برابر از خورشید منظومه ما بزرگ تر است.
حتّی دانشمندان از میلیون هاکهکشان خبر می دهند که عظمت هر یک از آنها برای ما قابل تصور نیست.
سّر خیر العمل بودن نماز چیست ؟
آقای محمد تقی مصباح یزدی می فرمایند:
ما اگر نماز را با بسیاری از کارها مقایسه کنیم می بینیم نماز در مقایسه با آنها بسیار ساده تر است پس چرا اهمیّتش از همۀ آنها بیشتر است ؟
نماز را در مقایسه با جهاد در نظر بگیرید

جهاد کاری است بسیار مشکل که با رنج ها و خطر های بسیار فراوان از قبیل تشنگی، گرسنگی، خستگی ،مجروحیّت، قطع عضو و کشته شدن همراه است ، در مقابل نماز کاری ساده است که اگرحداکثر چند لفظ را بر زبان جاری کنیم و خم و راست شویم با این حال نماز «خیر العمل» دانسته شده است در توضیح این امر، باید به این مسئله توجّه کرد که حقیقت عبادت که انسان در مقابل معبود حقیقی همه چیز خود را تسلیم کند .
اشکال بزرگ و مانع اساسی تکامل بسیاری از ما این است که ما در مقابل خدا برای فرد نوعی ربوبیت و صاحب اختیاری قائل هستیم این مطلب را به لفظ بیان نمی کنیم اما حقیقت آن به صورتی مکتوم و مخفی در نهاد ما وجود دارد و اثرش را می توانیم در اعمال وکردار خود مشاهده کنیم ما فکر می کنیم خودمان کسی هستیم ، قدرت و هوش و استعدادی داریم ، در مقابل خداوند برای خود، خواسته ها و اراده هایی قائلیم و حتّی وقتی عظمت و گستردگی و تدبیر الهی برای ما روشن می شود که بدانیم طبق محاسبات فاصله زمین با بعضی از ستارگان سیصدمیلیارد سال نوری است.
حال با توجّه به اینکه نور در هر ثانیه 300000کیلومتر مسافت طی می کند حساب کنند این فاصله در یک دقیقه ، یک ساعت ، و یک سال چقدر خواهد بود.
چه رسد که این محاسبه بر اساس سال نوری انجام گیرد واگر بخواهیم مسافتی را که طی هزار سال نوری یایک میلیارد سال نوری طی شود بدست آوریم ! آری انسان وقتی عظمت دستگاه آفرینش را که تا کنون دانش بشری پرده از بخشی از آن برداشته می نگرد و به تدبیر وربوبیت الهی که حاکی از علم بی نهایت است واقف می گردد.
متحیّر می ماند و بی اختیار و با همه وجود در برابر خداوند اظهار ذلّت و حقارت می کند و سر تعظیم فرود می آورد.
حال در هنگام عبادت وقتی در مقابل چنین خدایی می ایستیم که بر همه هستی احاطه دارد و هیچ چیز از دایره تدبیر و اراده ی او خارج نیست و او همه هستی را با یک اراده آفریده ، آیا جمله ای مناسب تر از الحمدلله ربّ العالمین هست که بر زبان بیاوریم ؟
مفهوم نیّت
اسلام می فرماید «لاعَمَل اِلّا بالنیّة » هیچ عملی بدون نیّت پذیرفته نیست نیّت یعنی اینکه کاری که انجام می دهیم فقط برای خدا باشد و این هست که به کار ارزش میدهد .
و هر چیز نیّت فرد در کارهایش خالص تر باشد بیشتر مورد توجه خداوند کریم قرار می گیرد.
در کتابی می خواندم (چون چند سال گذشته نام کتاب در خاطرم نیست) روزی بهلول از کنار مسجدی که در حال ساختن بود گذشت و از فرد خیّری که در بنای مسجد اقدام کرده بود سوال کرد مسجد را برای کی می سازی گفت برای خدا بهلول گفت برای خود خدا . گفت بله و چند باراز این فرد اقرار گرفت.
بهلول بعد این رفت و سفارشی دادبه سنگتراش که روی سنگی بنویسد وقف نمود این مسجد را بهلول.
و به بنّای ساختمان ، بهلول گفت که این سنگ را بالای در مسجد کار بگذارد فردای آن روز که بانی مسجد آمد و دید این سنگ نوشته را، به بهلول اعتراض کرد و گفت چرا چنین کردی ؟
تو که این مسجد را بنا نکردی ! بهلول در جواب گفت مگر تو نگفتی مسجد را برای خدا ساختم گفت چرا ، بعد به او گفت اگر برای خدا ساختی او که می داند مسجد را تو ساختی پس اسم من اینجا باشد اشکال ندارد
در واقع بهلول با اینکار خود به او فهماند که تو در نیّت خالص نیستی.
آری عزیزان اخلاص مانند آن نخ مخصوصی است که در اسکناس وجود دارد که اگر اسکناس فاقد آن نخ مخصوص باشد می گویند تقلبی است و پس سعی کنیم که هر کار خیری را جز برای خدا انجام ندهیم که فردای قیامت گرفتار حسرت نشویم.
معنای تکبیرة الاحرام:
یعنی گفتن الله اکبر بعد نیت با این عمل یک سری از کارها بر ما حرام می شود از قبیل خوردن آشامیدن خندیدن گریه برای دنیا ، و معنای دیگر الله اکبر گفتن بعد نیّت یعنی خدایا من دنیا را پشت سر گذاشتم و آماده راز و نیاز با تو هستم کسی که خدا برایش بزرگ باشد دنیا برایش کوچک است از ابرقدرتها نمی هراسد امام خمینی که خدا برایش بزرگ بود با شهامت می گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند زیرا فقط خدا را بزرگ می دید.
ما نیز اگر بخواهیم مانند امام بی توجه به دنیا و زرق و برقهایش باشیم که خیلی هم لازم است زیرا«حبُ الدنیا رَأس کُلّ خطیئه» باید فقط از خدا بترسیم و همیشه در مقابل جبهۀ طاغوت و مستکبر بایستیم و هیچگاه رعب و وحشتی به خود راه ندهیم بلی اگر انسان خدا برایش بزرگ باشد به چنین درجه ای می رسد که از قدرت ها نمی هراسد و در مقابل مستکبرین خود را حقیر نمی بیند.
معنای بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
” كلّ امر ذی بال لم يبدأ به بسم الله فهو ابتر “هرکاری که بدون نام خداوند شروع شود ابتر است.
آن هستی بخش مهربان ، مسلمان در این سوره هنگام ستایش خداوند صفاتی برای او ذکر می کند که از جمله «رب العالمین» است یعنی مالک جهانیان و به دنبال آن صفت رحمان و رحیم را نیز آورده است.
چرا رحمان الرحیم تکرار شده است ؟
تکرار رحمان و رحیم ممکن است اشاره به این باشد که درتاریخ بردگی می خوانیم صاحبان آنها با چه قساوت و بی رحمی با آنها رفتار کردند.
چنانکه میگویند :اگر بنده در انجام خدمات قصوری می ورزید مجازات شدید وگوناگون میدید او رادر زیر زمینهای هولناک حبس می کردند.
اگر گناهش بزرگتر بود به دارش می زدند و در جای دیگر می خوانیم غلامان محکوم را در قفس درندگان می انداختند و اگر جان به در می برد و حیوان درنده را می کشت درنده دیگری در داخل قفس او می کردند.
این بود نمونه ای از رفتار مالکان با بردگان خویش اما خداوند جهان در قرآن کریم کرارا تذکر می دهد اگر بندگانم برخلاف دستورم عمل کردند وپشیمان شدند می آمرزم ، رحیم و مهربانم آنجا که می فرماید:
” قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ” ای کسانی که از حریم بندگی سر باز زده اید از رحمت خدا مأیوس نشوید
خداوند همه گناهان را می آمرزد (توبه کنید و از دریای بی پایان رحمت خدا بهره مند شوید )
بنابراین آوردن رحمان و رحیم بعد رب العالمین اشاره به این نکته است که ما درعین قدرت نسبت به بندگان خویش با مهربانی و لطف رفتار می کنیم این بنده نوازی، لطف خدا بندگان را شیفته او می سازد که با یک دنیا علاقه بگویند «الرّحمن الرّحیم» این است که انسان متوجه می شود چقدر فاصله است بین رفتار خداوند بزرک با بندگان خود و روش مالکان با بردگان و زیر دستان خویش.
در دعایی داریم که ای کسیکه رحمت تو بر غضب تو چیرگی دارد ، پس ما با خدای رحیم و کریمی سروکار داریم . به قول شاعر که می گوید
هی نگو ما را براین در باز نیست باکریمان کارها دشوار نیست
البته نیاید این صفت مهربانی خدا باعث شود که ما نسبت به وظایف خود بی توجه باشیم و بگوییم خدا کریم است ، که در اینصورت مانند داستان لقمان ومولایش می شویم.
گویند روزی مولای لقمان به او گفت برو در مزرعه گندم بکار او رفت بجای گندم ارزن کاشت بعد مدتی لقمان با مولا رفتند از مزرعه بازدیدکنند. مولا دید که بجای گندم ارزن سبز شده، علت را از لقمان پرسید گفت بله من ارزن کاشتم.
برای اینکه هروقت من به شما گفتم اعمال خیر انجام بده و از گناه پرهیز کن میگفتی خدا کریم است من هم به جای گندم در مزرعه ارزن کاشتم گفتم خدا کریم است بجای ارزن،گندم در می آید، بدین وسیله لقمان به مولایش اثبات کرد کارش اشتباه است .
تفیسر الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
پس دل توباید بعد از پاک شدن از پلیدیهای وابستگی ، طبیعت اگر به نور فهم قرآن روش باشد ، که این قران کریم است و کتابی است نهان در لوح محفوظ جز پاکیزگان، کسی آن را لمس نکند.
این مطلب را در آیاتی که عامه مردم بدان دست نرسد خواهی یافت پس این الحمدلله رب العالمین قول خداوند است که تمامی ستایش ها را در او محصور کرده و هر ستایش را بدو بازگردانیده است.
و اگر هر کمال و جمالی ذاتاً و حقیقتاً کمال و جمال او نبود این حصر و قصر وجهی نداشت و اهل معرفت می گویند بسم الله الرحمن الرحیم ، متعلق است به الحمدُ لله خواهی دید که حمدهای هیچ حامدی جز با اسم الله واقع نمی شود پس به اسم الله است که هر حمدی برای او صورت می گیرد و حمد کننده و حمد شونده تنها اوست.
معنای الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الرحمن الرحیم که معنایش در ذکر مقدس بسم الله الرحمن الرحیم گذشت
معنای مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
مالک روزقیامت است
انسان در اینجا اعتراف به اصل دیگری از اصول اسلام یعنی قیامت و رستاخیز می نماید ومی گوید :خدا مالک روز رستاخیز است نکته ای که جالب توجه است این است که بنده علاوه بر مالکیت خدا در این جهان اقرار به مالکیت خداوند در جهان دیگر نیز می نماید.
اقرار می نماید که در یک روز خداوند تمام موجودات را از ابتدای خلقت تا آخرین روز زندگی بشر جمع می کند و در آن دادگاه بزرگ برای حساب حاضر می سازد و در آنجاهمه وهمه در برابر مالک حقیقی سر به زیر افکنده متحیّرند که نتیجه کار چه خواهد شد.
انسان هنگامی که در نماز می گوید مالک یوم الدین غرق در دریای تفکر می گردد و مالک ان جهان را با آن قدرت عظیم در نظر می گیرد و با تجسم آن صحنه با یک دنیا شور و علاقه می گوید مالک یوم الدین.
اعتقاد به روز رستاخیز از نظر پیشگیری اشخاص از اعمال ناشایست اثر خاصی دارد او با گفتن مالک یوم الدین با زبان خود این اعتقاد را آشکار می سازد.
یوم الدین این کلمه در تمام موارد در قرآن به معنی قیامت بکار رفته است .
معنای إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ :
تمامی حمد ها تعریف ها ستاسش ها مخصوص خدا است که پروردگار جهانیان است او پرورش دهنده همه موجودات است و آنچه در هستی وجود دارد پروریده و وسیله شناخت و ابزار معرفت اوست
اساسا حمد و ستایش جز برای پروردگار برای هیچ کس سزاوار نیست زیرا منشا همه خوبیها و زیبائیها خداست
دست حاجت چو بری نزد خداوندی بر که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود
معنای اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ
انسان مسافر است و هر مسافر زاد وراحله می خواهد زاد و راحله انسان خصال اوست ، مرکوب این سفرپر خوف و خطر و این راه تاریک و بار یک همّت مردانه است.
نور این طریق تاریک همت و ایمان و خصال حمیده است هرگاه سستی کنید و فتور نمائید از این صراط نتوانید گذشت به رودر اتش افتید و با خاک مذلّت یکسان شده به پرتگاه هلاکت افتید و کسیکه از این صراط نتواند گذشت از صراط آخرت نیز نتوان گذشت.
در تفسیر نمونه جلد اول امده است انسان از خدا درخواست می کند که او رابه راه صحیح و درست هدایت نماید تا خدایی که همه نعمت ها را به او ارزانی داشته نعمت هدایت را به آن اضافه فرماید.
گرچه هم اکنون این انسان با خدا آشناست ولی امکان این معنی هست که هر آن، این نعمت از او سلب گردد و به صراط مسقیم راه پیدا نکند و یا از آن منحرف و گمراه گردد ، پس هر شبانه روز لااقل ده بار درخواست می کند که لغزش و اشتباهی پیش نیاید و او را به درجات کامل صراط مستقیم رهبری کند زیرا صراط مستقیم که همان دین حق است مراتب و درجاتی دارد که همۀ افراد در پیمودن آن درجات مساوی نیستند ، بلکه به هر مقدار از این درجات کسب نمایند درجات دیگری نیز باقی می ماند که باید بخواهند تا خدا آنان را به آن درجات نیز هدایت کند.
مقصود از صراط مستقیم دین و آئین الهی است و انحراف از جاده ی دین گمراهی وضلالت است و قرآن کریم از راه حق تعبیر به صراط مستقیم کرده است از این نظر که راه راست ، نزدیک ترین راهها به مقصود است وبه همین دلیل راه راست همواره یکی بیش نیست زیرا درمیان دو نقطه تنها یک خط مستقیم وجود دارد.
معنای صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ:
راه مستقیم همان راه استقامت در برابر راه (اعوجاج) است ، راه معوج راهی است که همراه با تخلف و اختلاف و صراط مستقیم راهی است که از این دو آسیب مصون باشد اما مصداق صراط مستقیم از نظر قرآن کریم «همان دین قیّم» است.
دین قیّم دینی است که خود ایستاده است و دیگران را نیز برپا می دارد و سر اینکه از دین قیّمی که همان صراط مستقیم است به ملت ابراهیم یاد می شود و دین و روش به او نسبت داده می شود این است که برجسته ترین روش را ابراهیم خلیل (علیه السلام) ارائه کرده است و حنیف به معنای کسی که درمتن راه حرکت می کند و در مقابل حنیف ،"متجانف “یعنی کسی که به راست یا چپ گرایش دارد، است.
در کتاب استاد غلامعلی نعیم آبای در رابطه با مفهوم اهدنا الصراط المستقیم می نویسد علی علیه السلام فقط یک مطلب از خداوند درخواست می کرد و آن «هدایت» است ، هدایت ازجمله بزرگترین و مهم ترین عناصر عظمت یک ملت است .
سربلندی هر ملتی به میزان برخورداری آن ملٌت از رهبران و راهنمایات و هدایتگران بزرگ بستگی دارد.
ملت سعادتمند ملتی است که از قلم های هدایتگر، زبان های هدایتگر بهره مند باشد.
جامعه ای که هدایت نیافته و یااز آن سر بر تافته تهی و خالی است و بدون فرهنگ مثیت و تعالی فرهنگی است هر چند از نظر مادی و مالی لبریز باشد چنین جامعه ای که از خدابریده باشد و در دام طمع و حرص شدید افتاده، همواره در پی غارت ثروت دیگر کشورها نیز می باشد .
صراط ،راهی روشن و گسترده که همگان بتوانند از آن عبور نمایند .
مستقیم =استوار – محکم – مطمئن
راه مستقیم = یعنی راه کسانیکه خداوند متعال آنها را مورد لطف قرار داده است .
اَنعَمتَ علیهم عبارتند از :انبیاء -صدیقان –شهداء- صالحان
معنای غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ.
نه راه کسانیکه مورد خشم تو واقع شدند ونه راه گمراهان .

رد عقاید منحرفه :
در قرآن کریم افرادی به عنوان گمراه معرفی شده اند که ایمان خود را به کفر تبدیل کرده اند مشرکان ، کفّار ، عصیان گران ، مسلمانانی که کفار را سرپرست و دوست خود گرفتند کسانیکه مردم را از راه خدا باز می دارند کسانیکه به خدا یا رسول خدا توهین می کنند آنانکه حق را کتمان می کنند و کسانیکه از رحمت خدا مأیوس هستند.
در قرآن کریم نام برخی به عنوان گمراه کنندگان آمده است از قبیل فرعون، ابلیس ،سامری ،دوست بد و نیاکان منحرف .
گمراهان خود بستر و زمینۀ انحراف رافراهم می کنند و گمراه گنندگان از این بستر ها و شرایط آماده استفاده می کنند ، بستر های انحراف در قرآن عبارتند از هوس ها بُت ها ، گناهان، پذیرش ولایت باطل ، جهل و نادانی.
خواص حمد از دیدگاه امام خمینی (ره)
از حضرت علی(ع ) منقول است که رسول خدا «صلی الله علیه و آله» فرمود خدای تعالی به من فرمود ای محمد همانا برای تو فرستادیم سبع مثانی و قرآن عظیم را، به من منّت جداگانه گذاشت به فاتحة الکتاب و آن را در ازای قرآن قرار داد و همانا فاتحة الکتاب شریف ترین چیزی است که در گنجهای عرش است و خدای متعال اختصاص داد به محمد (ص) و شرف داد آن بزرگوار را به آن و شریک نفرمود احدی از انبیاء خود را غیر از سلیمان که عطا کرد به او از فاتحه ، بسم الله الرحمن الرحیم را چنان چه از بلقیس حکایت می کند که گفت ” اِنَهُ من سُلیمان و اِنَهُ بسم الله الرحمن الرحیم” پس کسیکه قرائت کند آن را در صورتیکه معتقد باشد به دوستی محّمد و آل محّمد و منقاد باشد به امر آن ومومن باشد به ظاهر و باطن آن عطا فرماید خدای تعالی به او بع هر حرفی از آن حسنه ای که هریک از آن حسنات افضل است برای او از دنیا و هر چه در آن است از اصناف ، اموال، و خیرات آن کسیکه گوش کند به قاری که قرائت کند آن را می باشد برای او به قدر ثلث آنچه برای قاری است.
اهمیت حمد در روایات
از آیت الله مصباح یزدی: امام محمدباقر (ع) می فرماید قاطر پدرم گم شده بود، نذر کرده بود که اگر پیدا شود خدا را با عالی ترین ستایش ها و حمد ها ستایش خواهم کرد تا خشنود شود.
چیزی نگذشت که قاطر را با زین و لگامش نزد امام آوردند وقتی آن حضرت بر روی آن حیوان نشست سرش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود (الحمدُلِله) و پیش از آن چیز نفرمود سپس فرمود چیزی از حمد خدا را فراموش نکردم و فرو نگذشتم.
همه حمد و ستایش ها را به خداوند عزَّوجَّل اختصاص دادم زهرا هیچ حمد و ستایش نیست مگر آنکه در حمدی که من بر زبان آوردم داخل نمی گردد .
یعنی حمد و ستایش همه فضایل و خوبیها، ستایش خداوند است که خالق فضایل و خوبی ها است .
روایتی ازتحف العقول
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمایند :
لا اله الاالله میزانی از عمل است و با گفتن الحمدلله میزان عمل بنده کامل می شود.

معنای قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
ای رسول ما بگو اوخدایی یکتاست ."الله” به معنای ذاتی است که دربردارنده ی تمام صفات کمال است.
معنای الله الصٌمد
صمد : یعنی کسی که جهان متوجه و نیازمند اوست. فقط در جهان هستی یک وجود بی نیاز هست که آن هم وجود پروردگار است .خود این معنا می تواند باعث تعالی فرهنگ یک نماز گزار بشود.
در سوره ی توحید می توان این را برداشت کرد که ای انسان اهل صلوه اگر میخواهی رشد کنی و به آقایی دنیا برسی باید باخدای بی همتا ارتباط تنگاتنگ داشته باشی تا بتوانی از خوان کرم او به قدر قطره ای از اقیانوس بیکران علم و آگاهی و عدل و راستی و درستی بهره مند شوی و سپس اوج بگیری و در دنیای کمونیست و همه بی دینان جهان سر افراز باشی و به آنها نشان بدهی که من انسان مسلمان چه تکیه گاه عظیم و سترگی دارم و در هر مشکل و پیشامدی و هر فراز و نشیبی و در همه ی اوقات می توانم با خدایم ارتباط بر قرار کنم .
و حل مشکل خود را از او بجویم .
ولی یک انسان منهای خدا همانند کشتی ای می باشد که در امواج دریا بدون ناخدا به ه طرفی کشیده می شود و مستسمکی برای نجات سر نشینان آن وجود ندارد.
ولی یک انسان مسلمان با خدا و پیامبران و ائمه «علیه السلام» ارتباط قوی و محکم دارد و در مشکلات خود از این کار گزاران هستی مدد می جوید و راه هدایت را پیدا می کند.
و به غم ها و ناامیدی های خود مرهم می نهد و امیدوارانه بسوی هدف پیش می رود او معتقد است که با اتّکا به خدا و عمل صالح می شود به همه ی ارزشها رسید و در جهان نیز سر فرازبود.
بزرگی نقل می کرد که در یک فروشگاه عظیم در یک کشور خارجی همینکه برق قطع شد سر مدّتی که تاریک بود خیلی از اموال فروشگاه به سرقت رفت.
درحالیکه درمکتب اسلام که یک دین با فرهنگ بالاو غنی است می گوید: ای انسان مسلمان هرگاه تو با مال یا ناموس مردم مواجه شدی وناظر دیگری هم نبود حقّ تجاوز نداری .
و این را بدان که یک ناظر بصیر از کار تو همیشه آگاه است و علاوه بر اوخداوند دو ناظر و دو مأمور برای هر فردی مقرّر نموده این دو اعمال تو را بررسی کرده و ثبت می کنند و پرونده ثبت شده اعمالت در قیامت گشوده می گردد. شاعر می گوید:
در قیامت بار هر کس بگشایند همه آنچه خواهی که نبینند در آن بار منه.
یک انسان مسلمان همیشه یک قدرت بینهایت قادر را ناظر بر اعمال خود می بیند که نمی توان به هیچ عنوان انسان اعمال خود را از آن دو پنهان کند و خود این امر باعث شده که سخت مراقب اعمال و رفتار خود باشد.
در دین مبین اسلام می فرماید اگرشما مشغول نماز شدُید وطلبکار آمد و مال خود را مطالبه نمود و شما وقت نمازتان وسعت داشت باید آن رابشکنید و اول طلب او را بدهیدسپس دوباره نمازتان را اعاده کنید.
مسئله دیگر می فرماید در ملک غصبی نماز و عبادت شما قبول نیست پس ببینید نماز ما چقدر با فرهنگ حق مردم گره خورده و می فرماید شرط قبولی نماز رعایت حق دیگران هم هست و چنین ملاکی جز در سایه ی دین وجود ندارد که شخص نمازگزار درخانه ی خود هم که نماز می خواند باید به فکر حقوق دیگران باشدو این یک تعا لی فرهنگ در مکتب انسان ساز اسلام است .
البته شایان ذکر است که در کشورهای کمونیست هم یک سری مقررات جهت اداره جامعه دارند ولی مقرارت آنها طبق چشم های اکترونیکی و اسباب و وسایل است درحالی که در اسلام ناظری که بر اعمال انسان نظارت دارد هیچ گاه از کار نمی افتد و دائمی است .
چشم الکترونیکی ممکن است با قطع برق از کار بیفتدو نتواند وظیفه ی خود را انجام دهد ولی چشم بصیر خداندی هیچگاه از کار نمی افتد و همیشه فعال ما یشاء هست و اعتقاد به چنین قدرت والایی است که انسان مسلمان به خود اجازه ی یک گناه هم نمی دهد.
مسلمان واقعی کسی است که در رده ی بالا از نظر تقوی باشد و اگر هم دچار غفلت شد زود آن را با آب توبه بشوید و نگذارد زشتی گناه روح خدایی او را آلوده کند.
فرهنگ حیات بخش اسام علاوه بر حقوق انسان ها حقو حیوانات را نیز محترم شمرده و توجیه نموده که حیوانات را هم آزار رسانید و به آب غذای آنهاتوجه کنید.
معنای لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ
پیداست که بقیه سوره در تفسیر صمد است. جهان هستی و آفرینش با تمام گستردگی اش آشکارا فریاد نیازمندی سر می دهد. بدیهی است که مجموعه نیازمند نمی تواند بی نیاز باشد لذا جهان به یک صمد یعنی وجودی که بی نیاز است احتیاج دارد.
اکنون جای این سوال است که چرا خدا بی نیاز است؟
آن را آیه بعد پاسخ می گوید «لم یلد ولم یولد» نه زاده و نه زائیده می شود به عبارت دیگر نه فرزند دارد و نه فرزندکسی است زیرا موجودات در زاده شدن و زائیدن نیازمند به «غیر» هستند بنابراین خدای که لم یلد و لم یولد هست به پدید آورنده ای نیاز ندارد
در تاریخ نقل شده گروهی از یهودیان خدمت پیامبر رسیدند و گفتند اگر همه چیز را خدا خلق کرده پس خدا را چه کسی خلق کرده ؟
پیامبر از سوال آنها ناراحت شد و جبرائیل نازل شد و سوره مبارکه توحید را بر پیامبر فرود آورد .
اما موجودی که احد است و صمد است و “لم یلدولم یولد و لم یک له کفواً احد” در چنین موجودی کمترین نیازمند ی متصور نیست .
سبحان الله : پاک و منزه هست خدا از هر عیب و نقصی .چه نقص و عیبی بزرگ تر از نیاز به علت، زیرا هستی معلول در گرو علت است .
بنابراین خدا صمد است. بی نیاز است و این بی نیازی روشن ترین مشخصه ی اوست همانگونه که نیازمندی مشخصه ی مخلوقات است .
کسیکه این سوره توحید را خوب بفهمد اندیشه اش از همه شرکها پاک می شود کسیکه در فضای این سوره زندگی می کندو فقط خدا را بی نیاز بداند و اورا سبب و مقصود بداند و رفع همه نیازمندیهایش را در او جستجو کند چنین انسانی در مقام عبادت هیچ گاه پرستش غیر خدا نخواهدکرد و بله قربان گوی دیگران نخواهد شد.
و در مقام استعانت از غیر خدا کمک نخواهد خواست و در مقام عبودیت طوق بندگی دیگران را هرگز به گردن نخواهد آویخت و او به آن مرحله ای می رسد که “ما رأیت شیئاً الا و رأیت الله معه وقبله و فیه” امیر مومنان(ع) می فرماید: چیزی راندیدم مگر آنکه همراه آن و قبل از آن و در آن خدا را دیدم و انسانی که مانند مولا علی (ع) فکر می کند دیگر در مقابل هیچ قدرتی غیر الله سرخم نمی کند. زرق و برقهای دنیا مانع این نمی شود که فرمان خدا را زیر پا بگذارد و مانند عمر سعد برای رسیدن به ملک ری ،خون مقدس فرزند زهرا را بریزد. انسان با تفکر توحیدی خود را بالاتر از آن می داند که چرب و شیرین دنیا او را گول بزند و برای رسیدن به موقعیت های کاذب دنیوی دین و فرهنگ خود را زیر پا بگذارد و چنین مکتبی که انسان های با مقاومت بالاتربیت می کند می تواند الگو باشد برای سایر مکاتب.
امروزه ایدئولوژی های مادی در مقابل دین اسلام، حرفی برای گفتن ندارند و شما دیدید که فرو پاشی شوروی از نظر سیاسی چگونه به راحتی اتفاق افتاد چرا؟ زیرا آنها به موجود لایزالی به نام الله اعتقاد نداشته و تکیه گاه محکمی برای خود انتخاب نکرده بودند.
اسلام است که قدرت دارد یک پسر بچه سیزده ساله را بنام «حسین فهمیده» الگو نماید برای جهانیان، که با نثار جان خود برای اسلام ، خون تازه ای در رگ های دین به جریان انداخت و جهان خفته را بیدار کرد.
به مناسبت ایام ماه محرم و صفر که ماه پیروزی خون بر شمشیر است، از خاندان اباعبدلله الحسین (ع)بزرگ شهیدان راه حق صحبت کنیم:
فرهنگ والای اسلام است که یک طفل شش ماهه بنام علی اصغر ابا عبدالله (ع) نیز می تواند باعمر بسیار کوتاه خود مهری بر راه صحیح و به حق پدرش بزند که برای همیشه در تاریخ بماند.
معنای ذکر رکوع سبحان ربی العظیم و بحمده
تسبیح به معنی تقدیس وتنزیه است ومبرا دانستن. سبحان الله یعنی منزّه است خداو هیچ عیب و نقص و کاستی، محدودیت و ضعف در پروردگار نیست زیرا خدا جسم نیست و آنچه جسم است این ضعف ها و نقص ها را دارد.
جسم نیاز به مکان و اجزاُ دارد وبه عنوان مثال آب اگر بخواهد وجود پیدا کند باید اجزای تشکیل دهنده اش با یک نسبت دقیق کنار هم قرار گیرد تا آب موجود گردد.
همچنین هسته ی مرکزی اتم به ذرات ریزی که با سرعت زیاد به دورش در گردش باشند نیازمند است.
اساساً جهان مادّه یعنی جهان نیازمند، همانگونه که انسان ها نیز نیازمندند. در روایات داریم که نگویید خدایا مرا نیازمند مردم مگردان! مگر انسان می تواند از مردم بی نیاز باشد ؟ لذا فرمودند بگوئید ما را از آدم های بد بی نیاز کن.
معنای سبحان ربی العظیم و بحمده یعنی پروردگار پرورش دهنده ی من آنکه عظیم است و تمامی عظمت و بزرگی در ذات او و مخصوص اوست .
از هرچه کمّی و کاستی و نقص است پاک و مبرا است من به حمد و ثنای اومشغولم.
آنگاه که سر از رکوع برمی داریم و مستقیم می ایستیم، می گوییم« سمع الله امن حمده »خداوند مدح و حمد ستایشگران را می شنود.
آری خداوند حمد حامدین و ذکر ذاکرین در هر کجا که باشند را می شنود آنگاه بعد گفتن «الله اکبر» به سجده می رویم.
معنای ذکر سجده
سجده اوج نماز است و نزدیکترین حالت نمازگزاران به خدا هنگام سجده است که شریفترین عضو فرد، یعنی پیشانی را بر روی خاک می گذارد و در برابر خالق هستی به سجده می افتد و در حال سجده به خدای خویش بسیار نزدیک است.
پس در همگام سجده با تمام هستی میگوید «سبحان ربی الاعلی و بحمده» منزه است پروردگاری که من به حمد و ثنای او مشغولم.
نمازگزار در رکوع خدا را به عظمت و بزرگی و درسجده به رفعت و علوّ مقام یاد می کند.
نمازگزار پس از سجده و اتمام تشهد هنگام برخاستن این ذکر را می گوید «بحول الله و قوته اقوم واقعد »با اراده و قدرت خدا می ایستم و می نشینم. این ذکر بیانگر این حقیقت است که سرمایه از خداست اما در اختیار من است و از آن استفاده می کنم و به وسیله آن توانایی و نیرو اعمالی را انجام می دهم ،درست است اگر خدا نخواهد من قادر به انجام هیچ کاری نیستم. ولی این مختار بودن انسان را می رساند.
همین که انسان در کارهایی که پیش روی اوست تردید دارد این چیز را بخرم یا نخرم؟ امشب به نماز جماعت بروم یا نروم؟ این کتاب را بخوانم یا نخوانم ؟این تردید دلیل اختیار اوست.
به قول شاعر بزرگ مولوی
این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم
نتبجه :چون انسان انتخابگر است پس مختار است.
اما این نکته مهم و اساسی را نباید فراموش کرد درست است که انسان انتخابگر است اما او آزاد آزاد و صاحب اختیار نامحدود نیست چون سرمایه از خداست و قدرت و قوت از اوست
هیچ امری جدا ازاراده خدا نیست و هیچ پدیده و اتفاقی بدون خواست خدا تحقق پیدا نمی کند
خدا خواسته که ما با اراده ی خود کار کنیم و به ما آزادی داده است که آزادانه انتخاب کنیم بدیهی است این آزادی و این قدرت از طرف خدا به بشر اعطا شده است.
اینجاست که انسان به عمق فرمایش امام صادق (ع) پی می برد که می فرمایند« لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین »نه جبر است و نه تفویض بین این دو واقع گردیده است.
که تعبیر بسیار ظریف و لطیفی دارد و بار یگر به زیبایی و و غتای این ذکر پی می بریم (بحول الله وقوته اقومو و اقعد)
قران کریم در این مسیر عبارت زیبایی دارد، خداوند در پایان یکی از جنگها به پیامبر(ص) می فرمایند:«ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» توتیر نیفکندی هنگامی که تیر افکندی ، بلکه این خدا بودکه تیر انداخت.
به عبارت دیگر قدرت انسان، خواست واراده او در طول قدرت و اراده الهی قرار دارد.
بنابر این اگر انسان اراده ای را که خدا به او داده نمی داشت هیچ کاری را نمی توانست انجام بدهد.
آری انسان هرچه دارد از خداست اما در عین حال اعمال و افعال را خود ا نجام می دهد.
نظر نویسنده : بله کارهایی که ما انجام می دهیم مانند ریسمان است که یک سر آن دست ما هست و سر دیگرش دست خدااست، به عبارتی مانندماشین های تعلیم رانندگی است که یک کلاچ ترمز در قسمت شاگرد است و یک کلاچ ترمز همدست استاد.
پس شاگرد به تنهایی زمانی می تواند رانندگی کند که استاد به او اجازه دهد ولی اراده ی خود شاگرد نیز دخیل است
معنی ذکر قنوت
قنوت فرصت خوب و مناسبی است برای حاجت خواستن از خدا. در قنوت هرچه می خواهی از خدابخواه،آنچه فکر می کنی برای دنیا و آخرت خویش و خانواده و جامعه مفید است از خالق و معبود خویش درخواست نما و یکی از دعاهای بسیار نافع است که بگوییم” اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا” عاقبت به خیری نعمت بزرگی است.
چه بسا ننسان هایی که در طول عمر خویش زندگی موفق و خوبی داشته اند ولی بر اثر یک غفلت و اینکه خداآنها را به خود وا گذاشت به هلاکت افتادنداز جمله بلعم باعورا که به مقامی رسیده بود که بیماران را شفا می داد.
ولی بر اثر پیروی از شیطان در یک بره از عمرش دچار سقوط شده و آن عظمت و موفقی خود را از دست داد بنابراین باید همیشه حواسمان را جمع کنیم و بدانیم که شیطان دشمن وی و سم خورده است خود را در مقابل او مجهز نمایم تا از دسبرد او محفوظ بمانیم
در قنوت دست حاجت ب سوی پروردگاری دراز کن که کریم است رحیم است و غفور استو ودود.
خوشابه حال گدایانی که گدایی کردن از درگاه خدا یاد دارند زیرا درخواست حاجت هم یک هنر است بعضی از گداها خیلی ناشی هستند آنها در عالی ترین فرصت چیز های بسیار جقه ی از خدا میخواهند.
و ارهای اساسی را فاموش می کنند نظر نویسنده
البته خود دعا و خواستن حاجت از خدا انسان را به یک غنا و بی نیازی از آدم های دیگر می رساند وقتیکه انسان خود را با عالی ترین حقیق هستی پیوند دهد و خود را از آدم های دیگری بی نیاز دارد (البته ن بطور مطلق) چرا که در سطور گذشته گفتیم انسان نیازمند به دگران هست ولی نظر من ایست که با دعا به سرچشمه دسترسی پیدا می کنیم بقول بزرگی می گوید :
دعا در انسان اثری درد که می تواند از نیرو های اندوخته در وجودش استفاده کند و همین امر باعث موفقیت او بشود.
البته دعای همراه باتلاش و کوشش طبق آیه قرآن کریم ی فرماید
” لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ” ، همه انسان ها حکم معادن را دارند که یا طلا هستند یانقره به هر حال خداوند وجود هر انسان توانایی را قرار داده وبر خود استغفرا است که آن استعداد های خداداده را می سناسد و آنها را از قوه به فعل برساند.
متاسفانه افرادی هستند که تا زنده هستند از خیلی از توانایی های خود هم بی خبرند و هم آنهارا به فعلیت نرساندند در کتابی خواندم که انیشتن که یک بزرگ بود از همه سلول های مغزی خود استفاده نکرده ولی پیامبر ما حضرت محمد از همه سلول ها مغزیش استفادهنمود
و بر ماست به عنوان کسی که طبق فرموده قرآن کریم و لکم فی رسول الله اسوة حسنه سعی نمایم که استعداد های خود صحیح استفاده کنیم ولی متاسفانه بعضی ها از نظر فرهنگی در اشتباه هستنذ در استفاده عمر همینکه سقف یمثلا50یا60 سالگی می رسندمی گویند دیگر لازم نیست کار کنیم ما کار خدمان را کردیم و این خیلی اشتباه است باز هم ا قرآن کریم بگویم که می فرماید ” فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ “
تا از یک کار فارغ شده ای کار دیگری را شروع کن.
وبه نظرمن اینگونه افراد طرز تفکر آنها اینست که تا یک سقف سن رسیده اند و می گویند از ما گذشته این اشتباه است و با تفکر اسلامی نمی سازد خود نماز را ببینید تا آخر عمر از انسان ساقط نمی شود مگر در حالت بیهوشی و امتالهم…
پس دعا ما را قادر می سازد که از گنجهای نهفته در وجودمان بهترین بهره برداری را بنماییم شاید برای همین باشد که می گویند وقتی که انسان نمازش را به پایان می رساند و دعایی نمی کند خداوند به فرشته هایش می فرماید مگر این بنده ازما خواسته ای نداشت منظور اینست که چرا دعا نکرد
پس یک انسان نمازگزار با خواهش کردن در خانه خدا هم حاجت خود را می طلبد وهمخود را حفظ می کند از اینکه پیش انسان های دیگر که آنها هم مثل خودش و همین امر باعث تعالی روحی انسان میگردد و معمولا هرچه در ارتباط انسان با خدا محکم باشد از تعالی روحی بیشتری برخوردار می گردد.
ما هرگاه در زندگی افراد عاب و زاهد مطالعه کنیم میبینینم بر اثر ارتباط قوی با خدا به حدی می رسند که حتی ار پاداهان جان به آنها بگویند چه میخواهید اظهار بی نیازی می کنند
مثل آن زاهدی که در کتاب استاد مظاهری می فرماید
عابدی بود که روزی در خمره ای رفته بود و سرش از خمرهبیرون بودتا از نور آفتاب استفاده کند اتفاقا پادشاه رمانش به دیدنش آمد و به اوفت چه می خواهی تا برایت فراهم کنم آن زاهد که سرش از خمره بیرو بود گفت فقط از جلوی خمره رد شو تا آفتاببه من برسد این روحهای قوی جز در بر تو بندگی خدا به نتیجه نمی رسد این فرهنگ و واثر متعلی نماز و عبادت است که انسان های حکم و با متاعت طبع بالا می سازد
معنای تسیحات اربعه
تسبیحات اربعه دارای چهار مطلب اساسی است مطالب قابل دقت توجهی که این ذکر را به جایگاه رسانده است که در رکعات سومو چهارم می تواند جانشین سوره مبارکه حمد با آن اهمیّتش شود آنچه راجع به عظمت خدا گفته می شود در هین چهار تسبیح نهفته است
در تسبیحات اربعه نمازگزار ابتدا تسبیح و تنزیه خوانی می کند و ستایش و ثنا را مخصوص خدا دانسته آنگاه اقرار به وحدانیت او می نماید و در پایان به عجز و ناتوان خود در توصیف خدا اعتراف دارد.
استاد جوادی آملی این عارف و فیلسوف عالیقدر زمان ما می فرمودند کسیکه یک بار این تسبیح را بگوید خداوند برای او پرنده ای خلق می کند که برایش مرتب استغفار می کند .
معنای ذکر سلام
نماز این فریضه ی ارزشمند پس از انجام اعمال و قرائت اقوال و پس از طی فراز و نشیب ها با سلام پایان می پذیرد.
نمازگزار در سلام علاوه بر ارسال درود بر پیامبر(ص) به گروه های دیگری نیز درود ها و تحیات خود و مجموعه ی خویش را تقدیم می کند در حقیقت سلام نماز ،سلام مجموعه ها به مجموعه هاست.
نمازگزار همیشه خود را در کنار مجموعه ی عظیم شایستگان و عبادت کنندگان و یکی از آنها می داند و چنین سلام می دهد. السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاتُة - درود و تحیت و برکات الهی بر تو باد ای پیامبر
“السلام علینا و علی عبادلله الصالحین”
درود ما بر بندگان نیکوکارخدا . السلام علینا و رحمه الله و برکاتهُ “یعنی درود ورحمت و برکات الهی برشما.
نکته قابل توجه این است که بیان سلام به صورت جمع(السلام علینا و علی عباد الله الصالحین .و یا السلام علیکم- این در نماز جماعت امری عادی است اما در نماز فرادی که شخص نمازگزاز به تنهایی به نماز می ایستد بیان سلام به صورت جمع چه معنایی دارد؟
این سوال را از امام می پرسند ،ایشان جواب می دهند السلام علیکم خطاب به فرشتگانی است که در نماز همراه تو هستند بنابراین نمازگزار حتی در نماز فرادی نیز تنها نیست و به فرشتگان مخلص الهی که همراه او هستند سلام می دهد،
سلام به معنای این است که نماز به پایان رسید و این ظاهر سلام است اما باطنی نیز دارد و آن اعلان پایان یک سفر معنوی است که نمازگزار آنرا به خوبی و خوشی طی کردن و اکنون با نشاط و شادابی به پیامبر (ص) اسلام خود و تمامی بندگان شایسته ی خدا سلام می دهد، پس سلام یعنی بازگشت از یک سفر معنوی سفری که با تلاش و دقت همراه بوده و با برکات فروان به پایان رسیده است.
یک نماز گزار در عین اینکه نماز می خواند و در مقابل پروردگارش انجام وظیفه می کند در همان حال با همه ی انسان های صالح ارتباط برقرار می کند و به آنها سلام می فرستد سلام یعنی سلامتی، یعنی از طرف من به شما انسان های صالح پروردگار آسیبی نخواهد رسید و با همه کسانیکه در خط ضلالت و گمراهی به سر می برند اعلان برائت می جوید .
یک نمازگزار در شبانه روز ده بار در نمازهای پنجگانه اش میگوید خدایا مرا از ضآلیّن و مغضوبین درگاهت قرار نده و به همه ی گمراهان جهان انزجار خود را اعلان می کند.
و خود این ابزار محبت به صالحین و انزجار از گمراهان یک تعالی فرهنگ جهانی است که یک نمازگزار در شبانه روز در نمازهای پنجگانه فرد ده بار آن را از خدا مسئلت می نماید و قطعا شخص اهل صلوة وقتیکه صف مغضوبین و صالحان را از هم تفکیک کرد خودش نیز متمایل به افراد پاک و صالح می شود و فرهنگ متعالی پاکی و صداقت تقوی- عصمت و ارزش های انسان را پاس می نهد.
و نسبت به گمراهان حالت انزجار پیدا می کند فردی باچنین دیدگاهی زمانیکه به حج خانه خدا می رود و در انبوه نماز گزارانی قرار می گیرد که از نظر زبان و فرهنگ با آنها مشترک نیستند ولی از نظر ستون دین که نماز است با آنها اشتراک دینی دارد ،و همین امر باعث می شود که احساس کند در کنار برادر خود به نماز ایستاده واز با آنها بودن احساس لذّت می کند.
و خود را در بین آنها بیگانه نمی بیند چرا که از نظردینی با آنها مشترکاتی دارد در کنگره ی بزرگ حج نمازگزاران می توانند باهم تشریک مساعی داشته باشند و در این سمینار بزرگ قادرند اندیشه های متعالی فرهنگی را برای یکدیگر بازگو نموده و از تجربه های یکدیگر استفاده کنند.
فرهنگ نماز انسان ها را با هم متحد می سازد که حتی اگر در کشورهای دیگر مشکلی پیش آید مثل (زلزله- سیل، حوادثی که کمک دیگران را می طلبد) مسلمانان دیگر احساس وظیفه می کنند به یاری آنها می شتابند و چه بسا بعضی از آنها در این خدمات رسائی به عمرشان هم خاتمه داده می شود.
بله یک انسان نمازگزار واقعی نمی تواند در مقابل آلام و رنج دیگر انسانها بی تفاوت باشد، آنها جامعه مسلمانان را جامعه خود حساب می کنند و بقول شاعر
بنی آدم اعضای یک دیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کزمحنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
نتبجه
نماز نقشه ی راه انسان مسلمان و اثر آن تقویت اراده ی انسان ها در مقابله با شیطان نفس، و راه تعالی فرهنگی است.
و در صلواة یک فرد نمازگزار ابراز تنفر از مغضوبین و اظهار محبت به افراد در خط خدا می نماید.
نتیجه کلّی
با عنایت به مفهوم شناسی و معنای اجزا آن و فلسفه ی نماز می توان به این نتیجه رسید که نماز باعث تعالی فرهنگی و رشد معنوی انسانها می شود.
به عنوان مثال: در سوره ی مبارکه حمد ستایش خداوند و بیان برخی از صفات او، اقرار به اینکه باید تنها از خدا کمک گرفت و او را پرستید و نیز یک دعای واجب « اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ » بیان شد، اگر انسان نماز گزار این سوره را نصب العین خود قرار دهد، تعالی فرهنگی او تضمین شده، و همچنین سوره ی توحید که شناسنامه ی خداوند است، توحید را به شکل کامل بیان کرده نیز باعث رشد فرهنگی می شود .
ایضاً بقیه اذکار نماز هرکدام در رشد معنوی انسان و تقّرب او به سوی حق تعالی نقش مؤثری دارند.

موضوعات: مقالات  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-12-19] [ 11:16:00 ق.ظ ]