بررسی اصول مدیریت اسلامی از منظر امام علی (علیه السّلام) در نهج البلاغه
به قلم حوا عرب انصاری
بحث درباره مدیریت از دیرباز مورد توجه بوده است؛ زیرا از روزی كه بشر پا به عرصه خاك نهاد و با خانواده و قوم و قبیله زندگی اجتماعی را آغاز نمود، اندیشه مدیریت و سرپرستی همان مجموعه كوچك را در ذهن خود پروراند .
امروزه از یك سو جهان هر روز به سمت بی عدالتی اداری پیش می رود و از دیگر سو، مدیریت به فنی پیچیده و تكنیكی تبدیل شده است، لذا لازم است با فقه پویای اسلامی و با استفاده از كتاب و سنت و… مدیریت سالم و نظاممند اسلامی ارائه شود؛ زیرا اسلام در هیچ موردی، بدون ارائه ی طریق نیست.
مديريت اسلامي، مديريتي است كه برخلاف بقيه جوامع بشري بر اساس معيارهاي مكتبي شكل مي گيرد. و در مديريت اسلامي هدف صرف توليد نيست، بلكه هدف رشد و تعالي و به كمال رساندن انسان مي باشد.
مديريت يكي از اركان زندگي اجتماعي محسوب مي شود به دليل اين كه افراد بصورت جمعي زندگي مي كنند و بر حسب فطرت خود با يكديگر در تعامل و ارتباطند ، خواه ناخواه عده اي به حقوق ديگر تعدي و تجاوز مي كنند و عده اي قوانين را رعايت نمي كنند.به همین دلیل ضرورت مدیریت نمایان میشود.در این بین مدیریت اسلامی نمونه کامل از نوع مدیریت است که عمل به حق پایه واساس آن می باشد.هدف رشد وتعالی وکمال رساندن انسان است.مدیر در این مدیریت باید اصول اخلاقی رارعایت کند مانند:ساده زیستی ،مردمی بودن، خدامحوری و… . در مدیریت اسلامی مدیران ومردم نسبت به یکدیگر حقوق وتکالیفی دارندکه با رعایت آن شکلی کمال یافته از مدیریت در جامعه شکل می گیرد .
>مدير در لغت و اصطلاح :
مدير در لغت : مدير در لغت به معناي « دور دهنده ،گرداننده ، اداره كننده » است .
مدير در اصطلاح به معناي مسئوال اداره ي بخشي از مملكت است .»
مديريت در لغت و اصطلاح:
« مديريت در لغت يعني ،اداره كردن ، گرداندن » يعني « منصب و مقام و پست مدير .كاري كه سرپرستي و اداره ي آن بر عهده ي كسي گذاشته شده است .»
مديريت اسلامي چيست ؟
منظور از مديريت اسلامي آن است كه در عمل و اجرا و هدف ، عدالت اجتماعي را مدنظر قرار دهد و مقصود نهايي آن كسب رضايت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعي عبادت بداند و زندگي و معيشت افراد هم در همين راستا تأمين شود.اگر مديريتش اسلامي بود و كارش عبادت و مسيرش در جهت رضايت خداوند خواهد بود . دانستن اين نكته ضروري است كه مديريت منحصر در امــــور مادي نيست بلــكه در امور مذهبي و ديني هم نيازمندي به مديریت احساس مي شود، در همان ابتداي خلقت ، خداوند براي هدايت مردم مديراني مانند انبياء را فرستاد ، پيامبران نه تنها از نظر امور معنوي در حد بالايي بودند بلکه در امور مديريتي اجتماع نیز بسيار موفق بودند. به طوري كه جامعه آن روزگار را به سوي رشد و ترقي پيش مي بردند . و به سوي تكامل سوق مي دادند .
ضرورت مديريت اسلامي
« در اجتماع به دليل اين كه منافع افراد و جامعه با يكديگر ارتباط و اشتراك دارد ، به خاطر هر چه مطلوب تر شدن اين ارتباط ، پايمال نشدن حقوق ، تعيين وظايف . معرفي حدود و رعايت حقوق ضرورت دارد ، تا حق از باطل و راستي از كثري مشخص گردد و از همين جاست كه هماهنگي بين افراد و واحدهاي اجتماعي ، هدايت به سوي هدف ، نظارت بر ضوابط و ارزشيابي كارها ، ضرورت مديريت و رهبري را روشن مي سازد و در يك كلام مي توان اين ضرورت را چنين ترسيم كرد كه در نظام اجتماعي مديريت ، محور زندگي است .»
مردم از رهبر و مدير ناگزيرند چه خوب چه بد …
هر چه به تاريخ گذشتگان نظر مي كنيم ، مردمي را نمي يابيم كه بدون سرپرست زندگي كرده باشند . گواهي تاريخ بر اين مدعا كافي به نظر مي رسد و اين واقعيت خارجي بدون دليل بر ضرورت آن است و همين كه بي هيچ ترديدي دريافته ايم در جهان مديريت هايي خوب و بد وجود داشته ضرورت مديريت را در هر زماني اثبات مي كند . در اين صورت جاي اين سخن نخواهد بود كه آيا مديريت براي جامعه لازم است يا نه ؟ و يا مردم احتياج به همكاري يكديگر دارند يا نه ؟ البته اگر يك نفر بخواهد به تنهايي در يك جزيره اي زندگي كند ، در آن صورت احتياج به ضرورت مديريت نخواهد داشت . اما همين كه مردمي به عنوان اجتماع دور هم جمع مي شوند ، حتي اگر هم تعدادشان بيش از سه نفر نباشد. احتياج به مديريت ، نوع و كيفيت آن دارند .
جمله اي كه در نهج البلاغه آمده در بيان اين ضرورت است:
« لابُدَّ للناس من امام بر او فاجر …»
مدیریت امری فطری است یا اکتسابی؟
آیا مدیریت دانشی است مانند خواندن و نوشتن که همگان می توانند آن را بیاموزند؟ آیا مدیریت احساسی همچون شعر سرودن است؟ آیا ریشه در فطرت انسانها دارد و یا امری اکتسابی است؟ مدیریت مانند سرودن شعر است که برخی ذوق آن را دارند و برخی ندارند . عده ای ممکن است دانش سرودن شعر را فرا بگیرند; ولی شاعر نشوند . تعلیم و تجربه در سرودن شعر تنها برای کسانی مفید است که بطور فطری ذوق شعری داشته باشند . مدیریت نیز با خون انسانها آمیخته است . در واقع باید گفت بینش مدیریت و رهبری در برخی از انسانها فطری است و برخی سرشت مدیریتی ندارند . به کسی که سرشت مدیریتی ندارد در هیچ مدرسه ای نمی توان مدیریت آموخت . ممکن است او فیلسوف توانایی بشود، لیکن بی تردید مدیر و رهبر خوبی نخواهد شد . دانش مدیریت را فرا خواهد گرفت ولی هنر مدیریت را نخواهد یافت .
اصول و مباني مديريت اسلامی
رهبري
« رهبري يعني ارتباط بين گروهي از افراد كه در آن ، فردي مي كوشد تا ديگران را به سمت هدف معيني سوق دهد .هم چنين عده اي رهبري را نفوذ بر زيردستان تعريف كرده اند. رهبر ممكن است عضو سازماني نباشد و در رهبري سلسله مراتب مطرح نيست . علاوه بر اين كه هدف رهبر ممكن است با هدف سازمان همگام يا برخلاف آن باشد.»
رهبري از دير زمان مورد توجه انديشمندان و محققان مديريت بوده و آنان همواره در مورد رهبري و زواياي مختلف آن ، از جمله عواملي كه سازنده ي يك رهبر موفق و اثر بخش هستند، مطالعاتي را انجام داده اند. علت توجه و اهميت محققان به مسئله رهبري اين است كه رهبري ، نقش اساسي و حياتي در پويايي و بالندگي افراد و جامعه ايفا مي كند به طوري كه موفقيت و عدم موفقيت بسياري از جوامع به خاطر وجود رهبران قوي و اثر بخش و رهبران ضعيف و فاقد قدرت و ملاك هاي رهبري است . آنچه امروزه تحت عنوان رهبری مطرح است، جایگاه ویژه ای را فراتر از کاربرد سیاسی آن در امور دولتی، بازرگانی، صنعتی و از همه مهمتر مدیریت علمی به خود اختصاص داده است . در زمینه مدیریت، رهبری، اصلی تفکیک ناپذیر از مدیریت است; زیرا اگر بپذیریم که رسالت مدیر اسلامی بر اساس تعالی و تولید است، تعالی انسانها جز با برخورداری از صفات رهبری میسر نیست . و به عبارت دیگر، افزایش تولید و تکامل کمی و کیفی آن جز با حضور یک مدیر رهبر امکان پذیر نیست.
مشورت
مشورت در اداره امور و پرهیز از خود رایی از موکّد ترین کارها در راه و رسم مدیریتی امام علی (ع)است.
آن حضرت همچون رسول خدا(ص)با وجود برخورداری از مقام عصمت و طهارت و با آنکه از نظر علم و دانش،عقل و خردمندی و تدبیر و سیاستمداری در مرتبه ای قرار داشت که او رااز آراء و نظرات دیگران بی نیاز می ساخت اما پیوسته مشورت می کرد
فوايد مشورت
الف) بهره بردن از افكار و درخشش افكار ديگران ؛
از فوايد و پيامدهاي مشورت و نظرخواهي كردن با ديگران اين است كه يك مدير مي تواند
از درخشش افكار اطرافيان بهره برداري كند. امام علي (ع) در اين باره مي فرمايند :« من شاور ذوي العقول استضاء بأنوار العقول»
هر كس با صاحبان عقل و خرد مشورت كند ، از درخشش افكار بهره مند مي شود .
ب) پيش گيري از پيشماني ؛
از مزايا و فوايد مشورت اين است كه فرد را از ندامت و پشيماني پيش گيري مي كند . امام علي (ع) نيز در مورد عدم مشورت و نتيجه آن در سخني كوتاه اما پر بار مي فرمايند :
« من لم يَستشریندم.» هر كس كه مشورت نكند ، پشيمان مي شود .
برنامه ریزی
براي دست يابي به اثر بخش بودن و كارا بودن امور در يك جامعه يا اداره و سازمان ضروري است كه به برنامه ريزي دقيق پرداخت . اگر سازماني به برنامه ريزي درست نپردازد اهداف آن هرگز مشخص نمي شود . در مقابل وقتي اهداف مشخص نشود كارها هيچ اثر و كارايي نخواهد داشت . از آن جا كه برنامه ريزي بر وظايف مديران و تمام بخش هاي يك جامعه و سازمان احاطه كامل دارد و اگر نباشد اهداف در پرده اي از ابهام مي مانند اين فصل را به برنامه ريزي به عنوان يكي از اصول مديريت اختصاص داديم و چون عقل نيز اقتضا مي كند قبل از دست زدن به كاري بايد به برنامه ريزي پيرامون آن پرداخت ، پس مديريت را بي نياز از آن نمي دانيم زيرا كوچك ترين لغزش در امور مديريت يعني نرسيدن به اهداف عالي و تزلزل در پايه هاي جامعه و از هم پاشيدگي و سردرگمي .
تصميم گيري
يكي از اصولي كه در مديريت اهميت ويژه اي دارد تصميم گيري است . در امر مديريتي و اداره يك كشور تصميم گيري از آن جهت اهميت دارد كه مي توان در حل مسائل پيچيده و رفع بحران ها از آن استفاده كرد . علي رضائيان در تعريف تصميم گيري در كتاب خود آورده است :
« تصميم گيري فرايندي را تشريح مي كند كه از طريق آن ، راه حل مسئله معيني انتخاب مي گردد .»
ويژگي هاي تصميم گيري مؤثر
الف) دارا بودن اطلاعات كافي
از اصلي ترين عناصري كه مي تواند در تصميم گيري موثر باشد دارا بودن اطلاعات كافي است . وقتي مديران در يك جامعه با مسائل پيش بيني نشده در مواقع اضطراري روبرو شوند كه سياست هاي يك شركت يا سازمان براي اين مسائل روشي ارائه نداده و اطلاعات كافي هم دراين زمينه جمع آوري نشده باشد ، در اين صورت يك مدير مجبور مي شودتصمیماتی بگیردکه برنامه ریزی نشده باشدودراین صورت است که نیاز به اطلاعات کافی وجامع برای اوضروری می باشد. شايد بتوان گفت كه كلام نوراني امام رضا (عليه السلام) نيز به همين نكته اشاره دارد. ايشان در فرازي از وصيت خود به عبدالله بن جندب مي فرمايد : «قف عند كل امرٍ حتي تعرف مَدخَلَهُ من مخرجَهُ ، قبل ان تَقَعَ فيه فتندم»
به هنگام هر تصميمي توقف كن ، تا ورودي را از خروجي آن شناسايي نمايي ، قبل از اين كه در آن تصميم واقع گردي و پشيمان شوي
ب) تصميم گيري و آينده نگري و عاقبت انديشي
يكي از ويژگي های تصمیم گیری موثر اين است كه تصميم با تدبير و عاقبت انديشي همراه باشد. تصميمي كه بدون انديشه اخذ شود ، سرانجام نمي تواند به صورت يك تصميم مؤثر باشد . در اهميت دور انديشي و آينده نگري همان بس كه امام علي (ع) در حكمت هاي خود مي فرمايند: « ثَمرهُ التفريط الندامه و ثمرهُ العزم السّلامه» حاصل كوته فكري ، پشيماني است و حاصل دور انديشي سلامت .
كوتاه سخن اين كه مديران و رهبراني كه هنگام تصميم گيري ، با آينده نگري و عاقبت انديشي ، زوايا و جوانب مختلف مسئله را بررسي مي كنند و امكانات و مقدمات لازم را پيش بيني مي كنند ، تصميم هاي استوارتر و متقن تري اتخاذ مي كنند ، ميزان موفقيت و اثر بخشي آنان افزايش مي يابد .
ج) تصميم گيري و استفاده از تجربيات
از مسائل مهمي كه مي توان در تصميم گيري بدان پرداخت و در تصميم گيري از جايگاه ويژه اي برخوردار است ، استفاده از تجارب گذشته و تجارب بزرگان و انسان هاي با تجربه است. بهره گيري از تجارب گذشته و بزرگان اين عرصه مي تواند اطلاعات بسيار ارزشمندي را در اختيار هر چه فردي که تجربه اش بيشتر باشد ، به همان ميزان قدرت اين فرد و توانمندي هايش در شناخت و آگاهي مسائل و حل مشكلات بيشتر خواهد بود و بالطبع عقيده و نظرش ارزشمندتر و مورد قبول تر خواهد بود . به طوري كه امام علي (ع) در بيان اين مسئله مي فرمايند : « رأيُ الرجلِ علي قدرِ تَجرُبتهِ» انديشه و نظر هر شخصي به اندازه تجربه اوست.
د) تصميم گيري و قاطعيت
يك تصميم گيري درست زماني موثر و كارا خواهد بود كه از قاطعيت بيشتري برخوردار باشد و از ثبات لازم برخوردار شود . وقتي مدير زواياي يك مسئله را مي سنجد و جوانب مختلف آن را بررسي و موشكافي مي كند و قاطعيت در تصميمات نشان مي دهد در اين صورت در مي يابد كه ترديد و دودلي در مسائل جايي ندارد و لازم است كه نسبت به اتخاذ تصميمات و اجراي قاطع آن ها اقدام كند. امام علي (عليه السلام) به منظور روشن شدن و اهميت و ضرورت قاطعيت و ثبات و جديت در تصميم گيري ، قاطعيت را يكي از صفات برجسته ي انبياء الهي مي داند و مي فرمايند :« ولكن الله سبحانه جعل رسُلُه اولي قوهٍ في عذائمهِم » خداوند سبحان ، پيامبران و فرستاده هاي خود را در تصميم ها داراي قدرت و قاطعيت قرارداد.
نظارت و كنترل در مديريت اسلامي
كنترل و نظارت به عنوان يكي از وظايف اصلي مدير ، از اركان اصلي و عناصر حياتي مديريت سالم و كارآمد است . آگاهي از انجام فعاليت ها در سازمان ، اطمينان از اجراي دقيق آن ها در جهت اهداف سازمان در صورتي امكان پذير خواهد بود كه نظامي دقيق و جامع براي نظارت و كنترل وجود داشته باشد . مديران به وسيله ي كنترل و نظارت ، نسبت به نحوه ي تحقق هدف ها و انجام عمليات ها ، آگاهي مي يابند ، تا در صورت تخلف و انحراف از اهداف به اصلاح آن ها بپردازند
انواع نظارت وکنترل
نوع اول : نظارت الهي
يكي از سنت هاي ثابت الهي ، نظارت كامل ، دقيق و مداوم بر اعمال و رفتار و ثبات انسان ها و بازرسي و ارزيابي آن هاست . خداوند در اين دنيا دقيقاً بر تمام اعمال ، گفتار و نيات انسان ها نظارت دارد و بر مبناي همين نظارت دقيق و كامل است كه در روز قيامت ، همه كارهاي انسان را مورد ارزيابي و سنجش قرار مي دهد و پاداش كيفر مناسب را براي هر يك از آن ها تعيين مي كند
نوع دوم : خود كنترلي ( وجدان كاري)
يكي ديگر از انواع نظارت وكنترل ، نظارت دروني يا به اصطلاح « خود كنترلي» است . براي خود كنترلي تعاريفي آمده است . عده اي خود كنترلي را اين چنين تعريف كرده اند .
« خود كنترلي حالتي است در درون فرد كه او را به انجام وظايفش متمايل مي سازد .بدون اين كه عامل خارجي او را تحت نظارت داشته باشد ». دراين جان مي توان به كلام نوراني امام علي (عليه السلام) استناد كرد كه فرموده اند : « و اجعل من نفسك علي نفسك رقيباً» از خودت مراقبتي بر خويش قرار ده
تاکید امام علی (ع) دراین بیان نورانی براین نکته است که اعمال ورفتارانسان همواره بایدتحت نظارت خودش باشدوخود عملکردش راکنترل نماید. وظيفه خود كنترلي در سازمان ها و اداره ، تنها اختصاص به كارگزاران ندارد و مديران را نيز در بر مي گيرد ، آنان نيز مي بايست در حوزه ي مديريت خويش ، با تقوا باشند و از هر گونه خلافي هم چون اعمال تبعيض ، اختلاس ، اخذ رشوه ، حيف و ميل منابع وامكانات و…. خودداري كنند.
شرايط اخلاقي مد يران در مد يريت اسلامي
2)راست گويي و راست كرداري
يكي از ويژگي هاي اخلاقي يك مدير درستكاري و راست گويي و دوري از دروغ است .يك مدير نبايد براي رسيدن به قدرت و حكومت به وعده هاي دروغين رو مي آورد . چه بسيار سياستمداراني كه براي رسيدن به قدرت و حكومت مردم را فريب مي دهند و با وعده هاي دروغين به قدرت مي رسند . تاريخ از اين افراد بسيار به چشم خود ديده ، « كساني مثل عثمان كه در شوراي شش نفره ، وعده مي دهد به سنت پيامبر و سيره ي شیخین عمل كند ، اما بعد از خلافت همه وعده هايش را زيرپا گذاشت . او نه تنها به سنت پيامبر اسلام (ص) عمل نكرد بلكه به سيره ي ابوبكر و عمر نيز وفادار نماند . اما امام علي (ع)به عنوان يك مدير و كارگزار نمونه در همان شوراي شش نفر ، با قاطعيت فرمود : به سنت پيامبر و سيره ي خود عمل مي كنم .در حالي كه مي توانست مانند عثمان وعده بدهد بعد عمل نكند ، ولي چنين نكرد .او حتي در زمان بيعت مردم با او با صراحت بيان داشت كه براي رسيدن به خلافت دروغ نخواهد گفت و از جاده حق منصرف نخواهد شد ».
2)رعايت اعتدال
يكي از صفات اخلاقي كه يك مدير يا حاكم و رهبر را در پيشبرد اهدافش ياري مي كند و زمينه موفقيت او را فراهم مي كند رعايت اعتدال در عدالت و اوج عاطفه و رحمت نسبت به مردم است . يكي از نمونه هاي بارز مدير شايسته در انجام اعمال و رعايت اعتدال در اعمال امام علي (ع) است
امام علي (ع) در جايي ديگر در مورد رعايت اعتدال و عدالت در قصاص مي فرمايند :
اي فرزندان عبدالمطلب مبادا پس از من دست به خون مسلمين فرو بريد و بگوئيد ، اميرمؤمنان كشته شد . بدانيد ! جز كشنده ي من كسي ديگر نبايد كشته شود . درست بنگريد اگر من از ضربت او مردم . او را تنها با يك ضربت بزنيد ، و دست و پا و ديگر اعضاي او را مثله نكنيد . من از رسول خدا (صلی اله عليه وآله) شنيدم كه فرمود :« بپرهيزيد از بريدن اعضاي مرده ،هر چند سگ ديوانه باشد.
3)سپردن كار به شايستگان
از اموري كه در موفقيت يك مدير تأثير به سزايي دارد پاكيزه بودن اطرافيان است و اين كه مدير كارها را به افراد شايسته بسپارد زيرا انحراف اطرافيان موجب سستي مؤسسه و در نهايت شكست مي شود . و اين ناپاكي و عدم شايستگي خود ضرر بزرگي براي مدير خواهد بود . زيرا « اين افراد وقتي كنترل نشوند كم و بيش در افكار مدير تأثير مي گذارند ، و هر چند مدير هم زيرك باشد ، مستقيم يا غير مستقيم تحت تأثير اطرافيان آلوده خود قرار خواهد گرفت .» مدير بايد شايسته سالاري را در تعيين سرپرستان معيار و ميزان قرار دهد . اين روش در سيره ي عملي حضرت علي (ع) نيز ديده مي شود ؛ وقتي كه آن حضرت « محمد بن ابي بكر» را از حكومت مصر كنار مي گذارد و مسئوليت را به مالك اشتر مي دهد ، مطلع مي شود كه محمد دلتنگ شده . لذا خطاب به وي مي فرمايد : « و اما بعد خبر يافتم كه از فرستادن اشتر براي تصدي كاري كه در عهده داري ، دلتنگ شده اي ؛ آن چه كردم نه براي آن است كه تو را كند كار شمرده يا انتظار كوشش بيشتري از تو داشته باشم . اگر آن چه را در فرمان توست از دستت گرفتم ، بر جايي حكومتت دادم كه سر و سامان دادن آن بر تو آسان تر و حكمراني ات بر آن ، تو را خوش تر است .»
4) رعايت اعتدال
يكي از صفات اخلاقي كه يك مدير يا حاكم و رهبر را در پيشبرد اهدافش ياري مي كند و زمينه موفقيت او را فراهم مي كند رعايت اعتدال در عدالت و اوج عاطفه و رحمت نسبت به مردم است . امام علي (ع) در جايي در مورد رعايت اعتدال و عدالت در قصاص مي فرمايند :
اي فرزندان عبدالمطلب مبادا پس از من دست به خون مسلمين فرو بريد و بگوئيد ، اميرمؤمنان كشته شد . بدانيد ! جز كشنده ي من كسي ديگر نبايد كشته شود . درست بنگريد اگر من از ضربت او مردم . او را تنها با يك ضربت بزنيد ، و دست و پا و ديگر اعضاي او را مثله نكنيد . من از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود :« بپرهيزيد از بريدن اعضاي مرده ،هر چند سگ ديوانه باشد.»
5) نگرش درست مدیر به امور
ديدگاه مديران را در نوع كاري كه پذيرفته اند به دو قسم تقسيم مي كنند :
يك قسم آنست كه مدير ، مديريت را براي خودش موفقيت و شانس و لقمه چرب و نرمي مي داند و قسم ديگر آن ،اين است كه مدير ، مديريت را امانتي سنگين مي داند كه از جانب مردم به او واگذارشده است .
امام علي (ع) بعد از آن كه عبدالله بن عباس را والي بصره نمود و او را از بيت المال استفاده شخصي كرد ، نامه اي به اين مضمون براي او نوشتند :
«پس از ياد خدا و درود ! همانا من تو را در امانت خود شركت دادم ، و همواز خود گرفتم و هيچ يك از افراد خاندانم براي ياري و مددكاري و امانت داري . چون تو مورد اعتمادم نبود… »
6)رعايت عدالت و دوري از ظلم و تبعيض
اصل مساوات و برابري تمام افراد درمقابل قانون يكي از اصول مهم و حياتي در قوانين اسلامي است وشارع مقدس همه افراد را در برابر قانون مساوي مي داند و مجازات هر جرمي را براي همه افراد مساوي مقرر داشته است و در اين امر مقام و موقعيت اجتماعي ،شخصيت افراد ، فاميلي و دوستي و … را در نظر نگرفته و جرم يكسان را كيفر يكسان برايش در نظر گرفته و مقرر داشته است .
امام علي (ع) نيز با همين ديد كه همه در برابر قانون مساوي اند و مجازات مجرم هر كه باشد چه دوست و خويش و … مجازاتي يكسان دارند . به مالك اشتر مي فرمايد :
هميشه حق و عدالت را اگر چه بر نزديك و دور باشد اجرا كن و در اين راه بردبار و شكيبا باش و عملت را به حساب خدا بگذار ، اگر چه از به كار بردن حق به خويشان و نزديكانت زيان برسد، و هميشه به عاقبت حق بينديش ، زيرا كه پايان حق ، ستايش انگيز است .
آفات مدیریریت
1)عمل نكردن به وعده ها
مدير يا حاكم جامعه اسلامي نيابد با دادن وعده هايي كه ممكن است تحقق آن ها به مشكلاتي برخورد كن و به تأخير افتد و يا اساساً منتفي گردد . نظام اسلامي را زير سوال ببرد ، اين اخلاق منفي در يك مدير يا حاكم امري مذموم است ، خصوصاً اگر منصب كارگزار مهم نيز باشد ، دراين حالت فرقي ندارد كه خلف وعده در گفتار باشد يا در رفتار .
.امام علي (ع) نيز در مورد خلف وعده مي فرمايند : « اَلخُلفُ يُوجِبُ المَقتَ عِندَاللهِ و النَّاسِ » خلف وعده موجب خشم خداوند و خلق مي گردد .
2)فاصله گرفتن از مردم
يكي از راه هاي آسيب پذيري و تضعيف مديران ، فاصله گرفتن از مردم و رنجش خاطر آنان است . اگر سازماني بتواند رضايت عمومي را به نفع خود جلب كند ، به يقين از حمايت هاي بي دريغ مردم در انواع حادثه ها و مشكلات برخوردار خواهد شد و در مقابل ، اگر با نارضايتي عموم مردم مواجه باشد ، در مشكلات و حوادث نه تنها مورد حمايت مردم قرار نمي گيرد بلكه زمينه ي اعتراض و خشم آن ها را نيز فراهم خواهد كرد .امام علي (ع) در فرماني كه به مالك اشتر مي دهد بيشترين حساب را براي توده مردم باز نموده و وي را به جلب رضايت مردم و بر طرف كردن فاصله ها با مردم فرصت داده است :
«اي مالك ! قلب خويش را مملو از رحمت و محبت و لطف نسبت به مردم خود كن ، و مبادا كه چون حيوان درنده اي خوردن آنان را غنيمت شماري . »
3)دنيا زدگي و رفاه طلبي
از جمله آفات بزرگي دامنگير مديران مي شود دنيا زدگي و فريفتگي به زرق و برق دنياست .
امام علي (ع) خود الگوي تمام عيار پارسيان و پيشواي همه رهبران تاريخ بشر ، هنگام ورود به خزانه بيت المال بصره ، وقتي نگاهش به خزانه ي بيت المال بصره ، به طلا و نقره ها افتاد با بي اعتنايي فرمود :
اي سيم و زرها غير مرا فريب دهيد ، مال نگهدارنده ي ظالمان است و من نگهدارنده ي مؤمنان هستم .
4) قدرت طلبي
يكي از آسيب هاي اخلاقي در مديريت ، قدرت طلبي است . قدرت و حكومت چيزي است كه افراد غير مهذب ، حريصانه به دنبال آنند و كمال مطلوب خود را در آن مي جويند ، اما از اين نكته غافل اند كه قدرت ، از نعمت هايي است كه زوال پذير است و از جمله خطرناك ترين نعمت هاست . همان طور كه امام علي (ع) مي فرمايند : « صاحبُ السطلان كراكب الاسد : يغبطُ بموقعه ، و هو اعلم بموضعه .»
همنشين قدرتمندان و سلطنت سلطان و حاكم ، شير سواري را ماند كه ديگران غبطه او را مي خورند ، ولي خود مي داند كه در چه جايگاه خطرناكي است .
5) خودستايي و خود بزرگ بيني
از جمله آسيب هاي مهم مديريتي آن است كه فرد خود را بستايد و به خود ببالد و به خود بزرگ بيني دچار شود . زيرا این امرعادت زشتي است كه موجب تنفر مردم و پراكنده شدن آنان از اطراف انسان مي گردد و مديري كه مردم از او متنفر شوند و حاضر نشوند با او كار كنند جز شكست راهي در پيش ندارد . بنابراين مدير نبايد به فعاليت هاي خود ببالد و خودستايي كند .
امام علي (ع) درباره اخلاق منفي خود خواهي و خود بزرگ بيني در بخشي از نامه ي خود به مالك اشتر استاندارمصر مي فرمايند :
«اياكَ و الاعجابَ بنفسِكَ …» اي مالك بپرهيز از اين كه خود را بزرگ بيني .
6) ناتواني كارگزاران
براي جلوگيري از آفت ناتواني بايد از كارگزاران توانا استفاده كرد يا نيروي مناسب تربيت كرد و كادر توانمندي ساخت . البته اگر امر داير باشد بين استفاده از كارشناسان داخلي و خارجي ، كارشناسان داخلي بايد در اولويت باشند .
امام علي (ع) نيز ناتواني كارگزاران را بلا و آفت كار مي داند و مي فرمايند :
« آفتُ الاَعمَالِ عَجرٌ العُمَالِ» آفت و بلاي كارها ناتواني كارگزاران است .
مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی
حقوق حاكم بر مردم
الف)حق پايبندي به بيعت
همان طور كه مي دانيم حكومت اسلامي مشروعيت خود را از شرع مقدس مي گيرد ، اما پايه هاي حكومت با مقبوليت و بيعت مردم تثبيت و تحكيم مي شود . به طوري كه اگر مردم ازحكومت تبعيت كنند حكومت مستحكم مي شود. در غير اين صورت پايه هاي يك حكومت سست مي شود . بر همين اساس است كه امام علي (ع) نخستين حق حاكم بر مردم را وفاي به بيعت ذكر مي كند . و مي فرمايند :و اما حق من بر شما اين است كه به بيعت با من وفادار باشيد .
ب)حق اطاعت و پيروي از اوامر
يكي ديگر از حقوق مدير و حام بر مردم اين است كه دستوراتش اطاعت شود زيرا مديري كه مورد بي توجهي قرار بگيرد هرگز نمي تواند به موفقيت دست پيدا كند و نه اميدي به موفقيت اوست نه اميدي به سامان گيري امور و كارهاست . بر اين اساس امام علي (عليه السلام) مي فرمايند :« لاراي لِمَن لايطاع. » كسي كه فرمانش اطاعت نمي شود ، خاصيتي براي رأي و نظرش نيست ..
ج)حق انتخاب و كارگماري همكاران
هر مديري حق دارد خود ، همكاران خودش را گزينش كند و آن ها را بر مناصبي كه مناسب آن هاست به كار گمارد .همان طور كه از يك طرف امام علي (ع) به وجود برخي معيارها در انتخاب همكاران تأئيد مي كند و از مالك مي خواهد تا كارگزاران را با اين گونه معيارها انتخاب كند .از طرف ديگر توصيه مي كند تا برخي را به عنوان همكار در تشكيلات مديريتي خود نپذيرد .
بدترين وزيران تو كساني اند كه وزير زمامداران جنايتكار پيش از تو بوده ند ويا كسي كه در بزهكاري هاي آنان شركت داشته اند نبايد از ياران نزديك تو باشند . چون آن ها همكار تبهكاران و برادر خوانده ستمكاران هستند .
حقوق مردم بر مدير
الف) حفظ حقوق شهروندي و آزادي مدني
آزادي مطلق و بي قيد و شرط ، عين نبود آزادي است . آزادي هنگامي مفهوم پيدا مي كند كه حقوق مسلم ديگران اعم از حق خدا ، مردم و قانون رعايت شود وگرنه هرج و مرج پديد مي آيد . اوج آزادي از نظر اسلام رهايي از بندگي هركس و هر چيز جز خداست . كسي آزاد واقعي است كه بنده ي مخلص خدا باشد :
«لاتكُن عبدَ غيرِك و قد جَعَلكَ الله حُرّاً » بنده ديگري مباش كه خدا تو را آزاد آفريده است .
ب)حق نظارت
يكي ديگر از حقوق مردم بر حاكم ، حق نظارت و انتقاد است . مردم مي توانند در صورت تخلف حكمرانان از موازين تعيين شده ، از وي انتقاد نمايند و او را نصيحت نمايند . امام علي (ع) با آن كه امام معصوم (عليهم السلام) و دور از خطا و اشتباه بود ، از مردم مي خواست پيوسته از حق نظارت خود استفاده كنند :
«فلاتَكُفُّوا عن مقالهٍ بحقٍ او مشوَرَهٍ بعدلٍ » اي مردم ، از گفتار حق و رايزني عادلانه دريغ نكنيد .
ج) حق مشورت در امور
يكي از اصول مهم مديريت مشورت و رايزني است . امام علي (ع) در نامه اي به برخي از اميران سپاه خود مي نويسد :
آگاه باشيد! حق شما بر من آن است كه جز اسرار جنگى هيچ رازى را از شما پنهان ندارم، و كارى را جز حكم شرع، بدون مشورت با شما انجام ندهم، و در پرداخت حق شما كوتاهى نكرده و در وقت تعيين شده آن بپردازم، و با همه شما به گونهاى مساوى رفتار كنم
نتيجه
مديريت اسلامي ، مديريتي است كه بر مبناي معنويت و امور ديني و اسلامي نباشد . و هدف آن مادي گرايي و دنيا گرايي نيست ، بلكه هدف از آن بايد كمال انساني و حفظ ارزش هاي اسلامي باشد . و بايد متمايز از مديريت هاي غربي بوده و در عمل بايد عدالت اجتماعي و رضايت خداوند برد . اين مديريت مانند هر مديريت ديگري نيازمند اصول و مؤلفه هايي هست ، مثل تصميم گيري . برنامه ريزي ، نظارت ،رهبري ،بدون برنامه ريزي دقيق و حساب شده انجام دادن كارها بي اساس است و مانند انجام ندادن آن هاست . اين امور به نوبه خود رشد مديريت اسلامي را دو چندان مي كند و بر موفقيت مدير مي افزايد و او را محبوب مي كند .همه اين ها در صورتي است كه مدير نظارتي دقيق بر اعمال و رفتار خود داشته باشد و به حقوق زير دستان تجاوز نكند هرگز فكر خيانت به ذهنش خطور نكند و اين در سايه خود كنترلي و وجدان كاري قابل اجراست . از امور ديگري كه در اين مديريت مي درخشد رعايت حقوق و تكاليف متقابل مدير و مردم است .
همان طور كه مديران بايد حق زيردستان را رعايت كنند و بر مردم نيز بايد حقوقي را رعايت كنند . اين ها بدين دليل است كه عدالت اجتماعي در جامعه پياده شود .
- رشاد ، علي اكبر، دانشنامه امام علي (ع) ، ص 56 وفيض الاسلام اصفهانى ،محمد بن حسين ،ترجمه و شرح نهج البلاغة( فيض الإسلام) ، خ 16 ، ص 167. مؤسسه چاپ و نشر تأليفات فيض الإسلام،تهران،1379،پنجم
آخرین نظرات