فاطمه خوش آبادی
چكيده
زن همچون مرد از شخصيت كامل و مستقلي برخوردار است و در هويت انساني مانند زن و مرد تفاوتي نيست . اسلام بر اين امر توجه كامل مبذول داشته و با نظريه هاي تحقير آميزي كه در مورد زنان است از جمله كمبود استعدادهاي زن نسبت به مرد و عنصر گناه بودن زن مبارزه كرده است .
يكي از محورهاي بحث عواملي است كه در ايجاد يا عدم اشتغال زنان دخيل است . در ميان عوامل فردي خانوادگي و اجتماعي بعضي تاثير گذار تر از بقيه است . مسايلي چون نياز مادي كمك به بودجه خانواده و انگيزه پيشرفت فردي و كسب منزلت اجتماعي از عواملي است كه باعث ايجاد انگيزه در زنان به سمت اشتغال مي شود.
از طرف ديگر اشتغال زنان داراي پيامد هاي نامطلوبي است كه از آن جمله مي توان اشاره كرد به محدود شدن فرصت بچه دار شدن كاهش عواطف خانوادگي كم توجهي به همسر اگر همه زنان به حدود وظابف خود آشنا باشند و از جمله زنان غربي خود را به موجودي خودخواه و رقيب در مقابل مردان تبديل نكنند مي توانند از پيامدهاي منفي اشتغال بدور باشد .
كليد واژه
اشتغال : پرداختن به –به كاري سرگرم شدن- سرگرمي و گرفتاري
زن: مادينه انسان-بشر ماده- جفت مرد- زوجه
خانواده: خاندان – اهل البيت-دودمان
كار: شغل – عمل – فعل- پيشه-هنر
استقلال: برداشتن و بلند كردن – به خودي خود به كاري ايستادن- بي شركت غير
an style="color: #800000;">مقدمه
يكي از مسايل مورد بحث در محافل علمي و اجتماعي موضوع اشتغال زن در خارج از خانه است. اينكه آيا زن بهتر است تنها در خانه به وظايف خود در محدوده خانه و خانواده اكتفا كند نه اينكه خانه و خانواده را رها كرده و در اداره امور اجتماعي شركت كند به خصوص كه ظاهرا از نظر زن هم اختلاف سطح ميان شهرت و موقعيت هاي خارج از خانه با بي نام ونشان بودن بسيار زياد است.
از آنجا كه علل و عوامل موثر در بيرون كشيدن زن از آغوش گرم خانه و خانواده روز به روز افزايش يافته و با اينكه نتايج تلخ آنرا عملا در غرب تجربه كرده معذلك اين پديده در جوامع خودبه خود در حال رشد است و ضروري است كه عوامل موثر در ايجاد اين مشكل حياتي به طور اصولي مورد بحث و بررسي قرار گيرد .
سير تغييرات و تحولاتي كه در زمينه فرهنگ و مدنيت هاي مختلف به وجود مي آيد باعث مي شود در انسان ها تغيير و تحولاتي ايجاد كند كه از جمله آن ايجاد دگرگوني در احوالات زن مي باشد . به طوريكه مي توان گفت اشتغال زن به كار در خارج از خانه بدون توجه به عواقب وخيمش امروزه جزء عرفيات مقبول در آمده و از روي عادت است كه زيانهايش مد نظر نيست .
زن در شريعت اسلامي
در خلقت و آفرينش خداوند زن و مرد برابر آفريده شده اند و تنها در مسايلي چند از قبيل خصوصيات جسمي و بدني و استعدادها و تواناييها تفاوت دارند .
خداوند كه انسان را خلق كرد ، به فرشتگان خود امر كرد او را سجده كنند بي شك زن هم از آفريده هاي خداست و نام احسن المخلوقات بر او نهاده شده است . چرا كه او خلقتي دارد كه خداوند بر او افتخار كرده و نام احسن الخالقين بر او نهاده است [….ثم انشاءناه خلقا آخر فتبارك ال…احسن الخالقين] در نتيجه مورد توجه خداوند و ملائكه و پيامبرانش خواهد بود. در مكاتب باستان نسبت به زن هيچگونه ارزش و احترامي قايل نبودند از جمله مي گفتند آنجا كه خداوند از آفرينش مرد ناتوان شد زن را آفريد، اما در مكاتب اسلامي ارزش و بهايي كه به زن دادند ، همسنگ با بهايي است كه به مرد دادند ، اسلام معتقد است كه نبايد مرد رها شود تا بدون راهنما و هدايت الهي به پيش رود . بلكه بايد زنان تحت تعليم و تربيت صحيح قرار گيرند و استعدادهاي اجتماعي و فرهنگي و سياسي آنان در جامعه نسبت به افراد ديگر شكوفا شود تا بدين وسيله به رشدي بالنده در جامعه برسيم.
وضعيت زن در غرب
آنگونه كه زن در ديدگاه اسلامي داراي ارزش و قربي همسان با مرد مي باشد و ارزش روح و تعالي وجود او شناخته شده در غرب به گونه اي ديگر مي باشد . زنان در غرب در درجات پايين تري از مردان قرار گرفته اند و نسبت به آنان تحقير هاي فراوان ، توهين ها و ناروايي هاي زيادي ابراز شده و از جايگاهي متعالي و انساني برخوردار نيستند . از جمله گروه هائی که در این مسئله دخیل اند سرمایه دارانند . کارخانه داران برای اینکه بتوانند از زن استفاده اقتصادی کنند و او را از خانه به کارخانه بکشند مسائلی را همچون حقوق زن ، استقلال اقتصادی زن و آزادی زن را عنوان کرده اند و به این وسیله توانستند به مطامع خود جامعه عمل بپوشانند .
با وجود اينكه نيمي از جمعيت را زنان تشكيل مي دهند . اما نسبت به آنان بسيار اجحاف و ظلم و ستم روا شده است. از جمله تبعيض هايي كه نسبت به آنان در عرصه هاي گوناگون فعاليت و حضور آنان در جامعه شده است كه آنها با پذيرفتن فعاليت هاي اقتصادي به مبارزه با اين برخوردهاي غير انساني بپردازند و حقوق خود را در مقابل مردان و جامعه بدست آورند و نقشي در ساختن جامعه و فرداي خويش بدست خويش داشته باشند .
استقلال اقتصادي زنان در اسلام و غرب
هويت مستقل زنان آنان را به كار و فعاليت در عرصه اجتماع سوق مي دهد . زماني كه وابستگي خود را به شوهر و يا پدر مانع زندگي خود مي دانند سعي مي كنند در عرصه هاي اجتماعي و اقتصادي مستقل شوند .
وابستگي زنان به شوهر خود باعث مي شود كه نتوانند در مقاطع حساس زندگي مثلا ازدواج مجدد شوهر طلاق و يا فوت او تصميم گيري درستي اتخاذ كنند .
از طرفي انسان براي بقاء و ادامه حيات بعد از احتياجات معمول خود ، اولي ترين احتياجات وي احتياجات اقتصادي است . در بعضي از جوامع زناني كه از نظر اقتصادي در وضعيت خوبي هستند زودتر از بقيه ازدواج مي كنند .
به همين خاطر به وسيله اشتغال به كار مي خواهد كه آزادي هاي فردي اجتماعي و رفاه شخصي خود را فراهم كند و همچنين حقوق مساوي با مرد داشته باشد . البته ناگفته نماند كه زن مسلمان در كنار كسب استقلال اقتصادي و اجتماعي روابط عاطفي خود را با خانواده حفظ خواهد كرد . فداكاري ، اطاعت از شوهر ، تحمل رنج و سختي براي ارتقاء همه جانبه فرزندان ، تواضع در برابر همسر گذشتن از خواسته هاي خود براي رسيدن به خواسته هاي خانواده همه را در سرلوحه كار خود قرار مي دهد .
برخلاف زن مسلمان ، زن غربي تنها مي خواهد كه فرديت و موجوديت خود را حفظ كند و خود را تبديل به موجودي خودمحورورقابت خواه در مقابل مرد خداهد كرد . بنابراين واژه هاي احساس مادرانه ، ايثار و فداكاري ، اطاعت از شوهر مخالف فرديتي است كه او با كسب استقلال اقتصادي به دنبال آن مي گردد.
زناني كه تلاش بيشتري براي حضور در جامعه دارند علاوه بر آنچه در زمينه هاي اقتصادي موفقيت بسياري كسب مي كند و موفقيت در زمينه اقتصاد باعث ميشود در زمينه هاي ديگر بتوانند كسب آزادي كنند . از جمله آزادي در مقابل ظلم و ستم هايي كه نسبت به زنان روا داشته مي شود . از آنجا كه زنان تنها و مطلقه در جامعه هويت مقبولي ندارند تحت انواع ستم ها و فشارها قرار ميگيرند . اين مساله نشان مي دهد مهم ترين عامل عادي شدن خشونت در خانواده ها بي قدرتي زنان و وابستگي شان به مردان است . در دنياي غرب به زنان توصيه مي شود با قطع وابستگي از مردان و اضافه كردن قدرت مالي خود در برابر مردان بايستند و از ظهور خشونت هاي متعدد از جمله سوء استفاده هاي جنسي و اقتصادي و سلطه گري هاي مردانه و مردسالاري بكاهند . اما در جامعه اسلامي زن و مرد رقيب هم نيستند بلكه همراه و يار هم براي نيل به كمال هستند . هرچقدر هم زنان به مردان وابسته باشند باعث نمي شود كه مردان نسبت به زنان خشونت به خرج دهند و اگر هم خشونتي ديده شود به دليل ضعف در جوانب تربيتي و اخلاقي خانواده و وجود روابط نامتعادل روحي ميان زن و مرد مي باشد كه اين مساله با تربيت اخلاقي زن و مرد حل خواهد شد .
1- علل و عوامل رويكرد زنان به اشتغال
1-1تحول در ساختار فرهنگي اجتماعي
در بعضي جوامع شرايط به گونه اي بوده است كه زنان مجبور مي شدند در جامعه به فعاليت بپردازند از جمله در زمانهاي جنگ به پرستاري از بيماران مي پرداختند و يا به مشاغلي كه مردان به آن روي نمي آورند مشغول بودند مانند مامايي و آرايشگري . از همين روي كم كم زنان علاقمند به كار در بيرون از خانه مي شدند و از آنجا كه در جوامع امروزه تفاوت محسوسي در امر مصرف و مصرف زدگي به وجود آمده است بسياري از زنان دوست دارند در امر اقتصاد فعال و پويا باشند و به دليل اينكه زنان امروز دانسته اند كه فعاليت اقتصادي قدرت تجزيه و تحليل اطلاعات روزمره و دريافتي آنها را بسيار بالا مي برد ، به شدت نسبت به كار در محلهاي بيرون از منزل رغبت نشان مي دهند . زنان براي اشتغال در خارج از خانه با همسران خود مواجهند زيرا مي خواهند زنان خود دائما در خانه باشند و به امور خانه رسيدگي كند .
2-1 تحول در ساختار اقتصادي
از آنجا كه اشتغال مطلقا درآمدزاست و باعث مي شود كه طبقه اقتصادي خانواده يك درجه بلكه در بعضي مواقع چند درجه بالاتر رود ، زنان زيادي به اين امر روي آورند تا بدينوسيله از تبعات سوء آن فقر مالي و ضعف اقتصادي خانواده مي باشد ، جلوگيري كنند . بعضي مردان از اينكه زنان خود مشغول به كار شوند ناراحتند زيرا فكر مي كنند غيرت مردانه شان جريحه دار مي شود .
افزايش درآمد به تنهايي باعث شده بسياري از زنان متاهل رو به كار بياورند و اگر همين امر نبود بسياري از خانواده هايي كه در فقر زندگي مي كردند بيشتر مي شد .
آمارها نشان مي دهد گرايش طبقه متوسط و بالاتر از متوسط به اشتغال زنان بيش از طبقات ضعيف بوده و با افزايش درآمد افراد موافقت با كار زن بيشتر مي شود
3-1 احساس مسووليت اجتماعي
جامعه روز به روز در حال پيشرفت است و آگاهي ها و اطلاعات و همچنين سطح فرهنگ و توانمنديها در جامعه افزايش پيدا كرده است زنان هم مي خواهند كه در اين به روز شدن ها و اصلاح كشورشان سهيم باشند. مي خواهند با احراز مشاغل اجتماعي در ارتقاء دادن سطح كشورشان و حل مشكلات و نيازهاي جامعه شان شريك باشند . از جمله مشاغل معلمي پزشكي مشاوره پرورشي و مشاغل ديگر را مي توان يافت كه حساسيت هاي اجتماعي ديني ملي و انساني انگيزه اصلي آنان براي حضور در اين عرصه ها بوده است و مرداني كه خود را بالاتر از زنان مي بينند به زنان خود اجازه اشتغال نمي دهند و آنها را مسوول سرنوشت جامعه خود نمي دانند .
2- آثار و پيامد هاي اشتغال زنان
1-2تحولات هويتي
به دنبال تغييراتي كه در جامعه رخ مي دهد مخصوصا در زنان باعث شده آنها به اشتغال روآورند. چراكه اشتغال باعث كسب در آمد مستقل و ايجاد روحيه استقلال طلبي و فردگرايي در زنان شده و به تبع اين امر زنان قواعد و هنجارهاي زنانگي خود را فراموش كرده و ميخواهند در محيطهايي كه مردان در آنجا پا مي گذارند آنها هم خودنمايي كرده و تواناييهاي خود را نشان دهند . و اينگونه ارزشها و هنجارهاي جديد جاي ارزشها و هنجارهاي زنانه مي نشيند .
2-2احساس رضايتمندي
از آنجا كه در ساخت خانه هاي جديد زمين كمتري به كار گرفته ميشود و محيط خانه بسيار تنگ و كوچك است و همچنين ارتباطات جديدا محدودتر شده و همچنين خانه داري امري تحقيرشده به شمار مي آيد بنابراين زنان با ورود به عرصه اشتغال كه محيط بازتري است و همچنين ارتباطات وسيع تر مي شود احساس رضايت را براي آنان فراهم مي كند و با حضور در عرصه اجتماع مي خواهند كه تجربه هاي نو كسب كنند ، ارتباطات خود را با ديگران تقويت كنند و از فضاي تنگ خانه آزاد شوند و به همين دليل اشتغال براي زنان بسيار لذت بخش است. از طرف ديگر وقتي براي امري از طرف جامعه ارزشگذاري مي شود و از صاحبان آن امر تقدير مي شود ، تعداد روي آورندگان به آن امر بيشتر مي شود . از جمله آن مي توان امور استقلالي مالي فرد و اشتغال را نام برد . از طرفي وقتي فرد به دنبال چيزي مي گردد بعد از بدست آوردن آن احساس رضايت و خوشنودي بيشتري خواهد كرد و از آنجا كه در جوامع رقابت است براي كسب مشاغل بهتر و بالاتر كسانيكه به آن مشاغل دست پيدا مي كنند احساس پيروزي و موفقيت مي كنند . به همين دليل است كه زنان با اينكه درآمدشان بسيار كم است و با اين درآمد سازگاري مي كنند ، از شاغل شدن احساس لذت مي كنند . هرچند شغلشان و درآمد آن كفاف هزينه هاي زندگي شان را ندهد .
3-2 افزايش مزاحمتهاي جنسي در محل كار
اگر در محيط كار تدبيري براي جدايي زنان از مردان انديشيده نشود ، زنان در معرض آسيبهايي قرار خواهند گرفت ، در آمارها هست كه پنجاه درصد از زنان و پانزده درصد از مردان شاغل در محيط كار خود مورد آزار و اذيت قرار مي گيرند . از همين جاست كه طلاق در بين افرادي ديده مي شود كه به دليل هايي شغلي با جنس مخالف تماس داشته و همچنين ارتباطهاي نزديك و صميمانه برقرار كرده است .
بعضي از مردان هم معتقدند كه زنان خود از اشتغال استقبال مي كنند چون در هر صورت باعث پيشرفتشان مي شود ، اما از آنجا كه جداكردن محيطهاي زنانه و مردانه از هم براي رؤسا كاري دشوار و پرخرج است به دنبال اين هستند كه مفاسد اخلاقي در محيط كار را كمتر نشان دهند و زمينه هاي فرهنگي را به سمت حساسيت زدايي از اختلاط در محيط كار هدايت مي كنند .
4-2 استقلال اقتصادي زنان
در گذشته عامل امنيت مالي براي زنان از عواملي بود كه باعث مي شد زن و شوهر را در كنار هم نگه دارد . اما اكنون از آنجا كه زنان مشغول به كار شدند و منجر به استقلال اقتصادي در آنان گشته آمار طلاق به نسبت بالا رفته ، طلاق براي زناني كه از وضعيت زندگيشان راضي نيستند و مي خواهند كه از زير بار ظلم مردان خارج شوند . زنان از آنجا كه در بيرون از خانه مشغول به كارند و پول در مي آورند و به اين طريق چندان به مرد متكي نيستند و مي توانند هزينه زندگي شان را به تنهايي تامين كنند ، از متاركه بيمي ندارند و در مشاجرات تا جاييكه بتوانند به پيش مي روند و از سوي ديگر اين امر به مردان هم به راحتي انگيزه طلاق دادن مي دهند به آساني از پرداختن هزينه هاي مربوط به كودك خود فرار مي كنند .
زن و جهاني شدن
شناخت دنياي اطراف و مسايل وابسته به آن نيازي است كه به تعمق و تفكر بسيار نياز دارد .از جمله مسايلي كه روشنفكران به آن توجه دارند ، توانست در زماني كوتاه توجه دانشمندان را به خود جلب كند ، اصطلاح جهاني شدن است . جهاني شدن در سرنوشت ما نقشي تعيين كننده دارد . پيشرفت تكنولوژي و و ظهور تجارت پيشرفته باعث شده كه جوامع و كشورها با هم ارتباط بيشتري داشته باشند و اطلاعات بين آنها سريع تر انتقال داده شود . ارتباطي كه اين مساله «جهاني شدن»با انسان دارد در عدالت جنسي است كه در افراد اثرات متفاوتي دارد . اثرات خوب آن اين است كه براي زنان فرصت اشتغال افزايش پيدا كرده است و عدالت جنسي نسبتا رعايت شده است و اثرات بد آن اين است كه زنان امكان دسترسي به فضاهاي جهاني ندارند و يا محدود شده است و زنان در اقتصاد وضعيت نامطلوبي دارند .
تاثيرات اين مساله جهاني شدن در ابعاد مختلف مي باشد و از جمله فرهنگي سياسي و همچنين مي توان به وسيله آن چشم اندازي از آينده را تبيين نمود .
راهكارهاي پيشنهادي
احساس رضايت از اشتغال در زنان باعث مي شود آنان را به كار در خارج از خانه سوق دهد اما از آنجا كه براي زنان مشكلاتي به وجود نياورد زنان بايد كارهاي نيمه وقت را بپذيرند تا به خانه و خانواده خود هم بتوانند رسيدگي كنند و يا اينكه دولت به تاسيس مهد كودك اقدام كند و در استخدام آن از زنان كمك بگيرد تا مردان از مشكل اختلاط زن و مرد در محيط كار آسوده خاطر باشند . از جمله بهترين راههايي كه دولت مي تواند براي رفاه زنان در جامعه اقتصاديشان به كار بگيرد ، اختصاص بعضي مشاغل به زنان مي باشد مانند معلمي مشاوره در اين صورت افراد در حيطه كاري خود مشغول به كار مي شوند و هر كس طبق استعدادها و روحيات خود انجام وظيفه خواهد كرد .
اگر دولت درآمد بعضي از مشاغل كه مربوط به زنان مي باشد را افزايش دهد ، ديگر مردان به آنها اعتراض نخواهند كرد و بسياري از ناراحتي هايي كه ناشي از مسايل اشتغال زنان مي باشد از بين خواهد رفت .
در بعضي از مشاغل مشكل از آنجا ناشي مي شود كه به آن كار خاص ارزش و بها داده نشده تا زنان به آن كار وارد شوند و زنان از كار در آن مورد احساس رضايت نخواهند كرد درنتيجه اگر دولت به بعضي از مشاغل مانند مشاغل خدماتي ارزش و بها بدهد زنان از ورود به آن احساس خرسندي و كشف هويت مي كنند .
در مجموع زنان از اينكه بتوانند در سرنوشت و پيشرفت كشورشان پا به پاي مردان سهيم باشند احساس بزرگي مي كنند و به خود مي بالند.
نتيجه
اسلام مي خواهد كه زن و مرد رشد داشته باشند . زن در جامعه اسلامي به عنوان شخصيتي مستقل در مقابل مرد ها قرار داده شده اند و نسبت به آنها تساوي دارند . همچنين زنان نقش حساسي در بناي جامعه اسلامي دارند . زنان به وسيله كار در خارج از خانه مقام انساني خود را بازمي يابند و متناسب با چنين رشدي مي توانند در ساختمان حكومت اسلامي مسووليت هايي به عهده بگيرند . در نتيجه اشتغال زنان ، تغييرات و دگرگوني هايي در جهت مثبت در زنان به وجود مي آيد كه از آن جمله روحيه استقلال طلبي و فردگرايي است . ديگر محدوده ارتباطاتشان قوي تر مي گردد و كلا احساس رضايت مندي خاصي براي زن به وجود مي آورد و اينها در جامعه اسلامي رخ مي نمايد . چرا كه زن كاملا به وظايف خود در مقابل شوهر و فرزند هم علاوه بر اشتغال واقف است و عواطف و احساسات خود را به گونه اي درست بين شوهر و خانواده خود تقسيم مي كند اما در غرب زنان شاغل به افرادي خود محور و خودخواه تبديل شده و خود را به موجودي رقيب در برابر مردان تبديل كرده و ارزشهاي خود را فراموش كرده اند . در مجموع زن امروز با يكسري سنت ها و عقايد و باورهاي كهن روبه روست كه راه گريزي از آنها نيست .
منابع
قرآن كريم………………………………………..سوره مومنون آيه 14
اشتغال زنان ……………………………………………ليلاسادات زعفرانچي
شخصيت حقيقي زن………………………………………….دكتر احمد صبور
در آمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام
زنان مسايل فرهنگي و اجتماعي و جهاني سازي
نظام اقتصادي اسلام ………………………………………شهيد مرتضي مطهري
نظام حقوق زن در اسلام ……………………………….. شهید مرتضی مطهری
آخرین نظرات