مقدمه :

 «الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین »

شناخت هر فردی به شناخت دوستش

    انتخاب دوست یکی از مسائلی است که هر فردی باید به آن توجه ویژه ای داشته باشد . زیرا شخصیت هر فردی را می توان با انتخاب دوستش شناخت . لذا اگر انسان می داند دوست او از نظر اخلاق و ایمان دارای مشکل می باشند ، در صدد اصلاحش در آید ، و اگر نمی تواند او را هدایت نماید از او دوری کند . بخاطر آنکه با قدم زدن با دوستان نا مناسب ، انسان در معرض تهمت قرار می گیرد و مردم به دید و نظر بد به او می نگرند و چه بسا فکر و اندیشه رفیق بد در انسان اثر می گذارد و او را منحرف می سازد . از این رو انسان باید ، بیش از آن که تصادفی بر اساس معیار های نادرست دوستانی برایش انتخاب کنند خود بر اساس معیارهای درست دوستانش رابرگزیند

    دوستی مساله انتخاب و گزینش است . نباید دوستان را به طور تصادفی برگزیند و گرچه بسیاری از مردم چنین رفتار می کنند . یعنی به دلیل آن که در جایی معین متولدمیشوند و به حکم موقعیت جغرافیایی با گروهی از مردم دوست می شوندالبته تصادف گاه در بعضی ازموارد خوب است اما بیشتر وقتها چنین نیست .

    دوست خوب کسی است که در سختی ها و گرفتاری ها یاری ات می رساند هنگامی که دیگران رهایت می کنند او در کنار تو باشد و آنگاه که دیگران تو را تکذیب می کنند او تصدیقت کند ، چه بسا که انسانها با داشتن دوست خوب در زندگی موفقیت ها یی خوب مادی و معنوی را کسب کردند، و گاهی هم با داشتن دوست ناباب و فاسد زندگی شان دچار مشکل و شکست شده است و همچنین دوست خود را از سّر زندگیت آگاه مساز به خاطر آنکه شاید روزی همین دوست تو دشمنت گردد.

 دوست یابی

چه دوستانی انتخاب کنیم ؟

    گاهی بعضی از جوانان عزیز سوال می کنند چه دوستانی را برگزینیم و یا این عزیزان تمایل دارند ئدر موردانتخاب دوست راهنمایی شوند تا در زندگی دچار مشکلات نگردند چه بسا جوانانی که در اثر داشتن دوستان خوب ، در زندگی موفقیت خوب مادی و معنوی را کسب نمده اند ، و گاهی هم در اثر داشتن دوستان ناباب و فاسد در زندگیشان شکست خورده اند و از کسب تحصیل و شغل مناسب نا کام مانده اند . به خاطر همین که رفیق در زندگی انسان چه از جهت بعد مثبت و چه از بعد منفی آثار فراوانی دارد ، روایاتی را از ائمه اطهار (ع)به ویژه حضرت امیر المومنین علی (ع) جهت راهگشای زندگیمان ذکر می نماییم .

روایاتی از امیر المومنین (ع) در مورد دوست یابی

 چرا به دوست ، رفیق و صدیق گویند ؟

حضرت علی (ع) در این مورد فرمود :

«اِنَّما سُمِّیَ الرَّفیقُ رَفیقاً لِاَنَّهُ یُرفِقُکَ عَلی اِصلاحِ دینِکَ فَهُوَ الَّفیقَ الشَّفیقُ »

    به راستی رفیق ، رفیق نامیده شده است برای آنکه او در اصلاح امور دینی و معنوی با تو بر ملاطفت و نرمی رفتار می نماید . چنین فردی رفیق مهربانی است .

و همچنین آن حضرت فرمود :

« اِنَّما سُمِّیَ الصِّدیقُ صَدیقاً لِاَنَّهُ یُصَدِّقُکَ فی نَعِکَ وَمَعایبِکَ ، فَعَلَ ذلِکَ فَاستَنِم اِلَیهِ فَاِنَّهُ الصِّدیقُ»

4
    به راستی دوست را برای آن صدیق نامند به خاطر آنکه در عیب ها و اشتباهات تو را تصدیق کند و [ کارها و صفات زشت و زیبایت را به خاطر اصلاح به تو تذکر دهد ] . پس هر کسی این رفتار را نسبت به شما داشت ، تکامل و رشد تو در این گونه دوستی ها ست و چنین فردی صدیق و دوست توست .

ارزش دوست :

حضرت علی (ع) فرمود :«وَالغَریبُ مَن لَم یَکُن لَهُ حَبِبُ »

غریب و تنها کسی است که دوست و رفیق خوبی نداشته باشد .

بهترین و بدترین دوست :

حضرت علی (ع) فرمود :

« اَلعَقلُ صَدیقُ مَقطُعُ»

عقل ، دوست واقعی انسان است .

« اَلحُمقُ اَضَرُّ الاَصحابِ »

حماقت و نادانی مضرترین و بدترین دوست است .

 

امتحان دوستان ، قبل از اعتماد :

 

    به دوست خود اعتماد کامل و صددر صد نداشته باش . بخاطر اینکه به کسی اطمینان داشتن و با او زود گرم و صمیمی شدن باعث می شود این دوستی پایدار نماند .

راز زندگیت را به دوستان مگو :

    دوست خود را از سرّ زندگیت آگاه مساز [ راز و خصوصیات زندگی خود را به دوست خود مگو ] مگر آن مقدار از راز زندگیت که از دشمنت هم اگر آگاه شود ، ضرری به تو نخواهد زد . بخاطر آنکه شاید روزی همین دوست تو دشمنت گردد .

5
    بعضی از جوانان خیلی با دوستان مانوس می شوند به طوری که راز زندگی خود را به آنها می گویند ، در حالی که و امکان دارد روزی در اثر مسائلی این دوستی به هم بخورد و آن دوست دیروز دشمن امروز انسان گردد . و همین دوست سابق از راز و سرّ زندگی انسان به عنوان یک نقطه ضعف و منفی بر علیه او استفاده کند و آبروی انسان را بریزد ، و چه بسا انسان برای آنکه آبرویش در خطر است اشتباه دیگری را مرتکب شود و بیاید تسلیم خواسته های نامشروع و غیر منطقی دوستش گردد .

اخلاق دوست خوب :

 

-جوانمردی اولین علامت اخلاق دوست خوب ، مروت و جوانمردی است که باید داشته باشد .

- انسان جوانمرد زبانش از مخش و بد زبانی و فکرش از نیرنگ و فریب دیگران پاک است

- فردی که تو را نصیحت و راهنمایی می کند به تو محبت کرده است .

- رفیقی که در دوستی اش با تو ، نصیحتت نکرد عذر او را قبول نکن و او در دوستی صادق نیست .

- صدیق و دوست کسی است که جلوی ظلم و تجاوز دوستش را بگیرد و او را در کارهای خوب و احسان به دیگران یاری نماید .

تذکر نسبت به اشتباهات و عیب ها :

حضرت علی (ع) فرمود :« ثَمَرَهُ الاُخُوَّهِ حِفظُ الغَیبِ و اِهداءُ العَیبّ»

    ثمره و نتیجه برادری و دوستی آن است که نگذارد کسی پشت سر رفیقش حرف بزند و عیب های او را در جهت اصلاح به او بگوید ( نه اینکه در ظاهر دوست باشد اما پشت سر انسان نسبت به دوستش بی تفاوت باشد ).

دلسوز و غمخوار :

حضرت علی (ع) می فرماید : « مَن اِهتَمَّ بِکَ فَهُوَ صَدیقُکَ »

دوست تو کسی است که دلسوز و غمخوارت باشد . (1)

—————————————————————————————————————–1)غررالحکم ، فصل 77 شماره 616.

6
 


« مَن لَم یُبالِ بِکَ فَهُوَ عَدُوُّک »

کسی که نسبت به سرنوشت تو بی خیال و بی تفاوت باشد دشمنت می باشد . (2)

دوست در روز مبادا :

حضرت علی (ع) می فرماید : «اَصدَقُ الاِخوانِ مَوَدَّهً اَفضَلُهُم لِاِخوانِهِ فِ السَّراءِ مُساواهً وفیِ الضَّرَّاءِ مُواساهً »

    صادق ترن برادران و دوستان در دوستی کسانی هستند که در وقت فقر و محرومیت و تنگدستی بیشترین کمک ، و در هنگام درد و مریضی بهترین مساعدت رانسبت به دوستانشان انجام دهند . (3)

    دوست را نمی توان دوست واقعی نام نهاد مگر آنکه رفیق خود را در سه جا حفظ نماید :1- در هنگام رنج و گرفتاری به او رسیدگی کند . 2- در وقت نبودن او اگر کسی پشت سر او سخنان ناروامی گوید ،ازاودفاع نماید . 3- در وقت مردن او را یاری کند (برای او دعاو طلب رحمت و آمرزش نماید و فرزندانش راکمک کند ). (4)

یکسان بودن ظاهر و باطن :

حضرت علی (ع) می فرماید : «وَ صَدیقُ مَن صَدَقَ غَیبُهُ »

دوست و رفیق واقعی کسی است که در باطن هم درست باشد (همانطوری که در ظاهر اظهار دوستی می کند در باطن هم علاقه مند باشد ).(5)

    دوست صادق و راستگو کسی است که نسبت به عیب ها و اشتباهاتت تو را نصیحت کند در نبودن تو را حفظ کند و نگذارد کسی از تو بد بگوید . (1

……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

1) غررالحکم ، فصل 77 شماره 615، نهج البلاغه ، نامه 31 ، فراز 60 .

2) غررالحکم ، فصل 8 ، شماره 413.

3) نهج البلاغه فسار129(134 صجی )

4) نهج البلاغه ، فصل 4 ، شماره 29 .

5) غررالحکم ، فصل 1، شماره 1926 .

7
 


نشانه های دوستان بد :

 

1-جاهل و احمق

حضرت علی (ع) می فرماید : «اِحذَر مُجالِسَهَ الجاهِلِ کَما تَاَمَنُ مِن مُصاحِبَهِ العاقِلِ»

    همانطوری که از نشست و برخاست با دوست عاقل آسوده ای (ضرر و خطری متوجه شما نیست ) ، از خطر و همنشینی جاهل دوری کن . (2)

    از دوستی با رفیق احمق بپرهیز بخاطرآنکه هنگامی که می خواهد به تو فایده ای برساند ، به جای فایده ضرر می رساند .

2- حسود

-رفیق حسود بسیار دوست بدی است .

- انسان حسود دوستی خود را در حرف هایش اظهار می دارد و بغض وکینه اش را در کارهایش پنهان می کند . در ظاهر دوست ، ولی در باطن دشمن است .

- حسادت یکی از بدترین امراض روحی است . به طوری انسان حسود بخاطر بغض و کینه ای که در دل دارد و دائم در فکر خرد کردن دوست و یا طرف مقابل خود می باشد و این خرد کردن به وسیله غیبت ، تهمت ، طعن ، سخره ، فحش و غیره صورت می گیرد . انسان حسود در مرحله اول این کارها را می کند و اگر حسادتش رشد کرد ، حاضر است محسود و آن کسی که نسبت به او حسادت می ورزد را بکشد. همانطوری که قابیل در اثر حسادت برادرش هابیل را کشت (3) و برادران یوسف ، یوسف را در اثر حسادت به چاه انداختند (4) و مرحله شدیدتر حسادت آن است که اگر حسود نتوانست محسود را بکشد ، حاضر است خودش از بین ببرد . (5)

……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

2) غررالحکم ، فصل 4، شماره 29 .

3)سوره مائده (آیه 27/32

4) سوره یوسف

5) سوره انفال ، آیه 32


3- بخیل و خسیس

   از رفاقت با انسان بخیل و خسیس دوری کن ، بخاطر آنکه هر وقت محتاج و نیازمند وی شدید او خود را از تو نیازمندتر و گرفتار در ظاهر نشان می دهد .

4- شرور و آلوده

    از معاشرت و دوستی با انسان های شرور دوری کنید بخاطر آنکه آنان مانند آتش می باشند که معاشرتشان انسان را می سوزاند .

    انسان های شرور و آلوده را بعنوان دوست برگزیدن بسیار انتخاب بدی است .

    از رفاقت با انسان های بخیل و خسیس دوری کن بخاطر آنکه هر وقت محتاج و نیازمند وی شدی ، او خود را از تو نیازمند تر و گرفتارتر در ظاهر نشان می دهد .

5- دروغگو

    از دوست شدن با انسان دروغگو اجتناب کن . برای آنکه دور را برایت نزدیک می سازد و نزدیک را دور می گرداند (از کوه کاهی و از کاه کوهی می سازد ).

انواع و اقسام دوستان

 

1-بعضی از دوستان مانند شیر درنده می باشند . همانطوری که شیر دنبال طعمه بزرگ و لقمه چرب و نرم از طریق قهر و غلبه و زور می باشند ، بعضی از انسان ها نسبت به رفقای خود این چنین هستند .

2- برخی دیگر از این دوستان مانند گرگ دنبال آسیب و ضرر رساندن به دوست خود می باشند .

9
3- عده ای دیگر از دوستان مانند سگ هستند که با دم تکان دادن و چاپلوسی ، چیزی از دوست خود بگیرند .

4- تعدادی از دوستان مانند روباه هستند تا با زبان بازی و نیرنگ چیزی را از دوست خود بدزدندو فرار نمایند .

دوستی ورزیدن

 

    «دوستی » یک مساله عادی نیست ، بلکه ار مسائل ضروری زندگی انسان است و به نحوی از آنجا با سرنوشت او ارتباط دارد . بعلاوه ، دوستی یک مساله خطیر و پر اهمیت نیز هست . زیرا تاثیر دوست بر دوست ناگهانی و ملموس نیست تا براحتی بتوان درست را از نادرست آن باز شناخت ، بلکه تاثیری تدریجی ، اندک اندک و پنها نمی باشد . امام علی (ع) می فرماید :« از همنشینی با پادشاهان و دنیا پرستان بپرهیزید که مجالست با آن ها دین شما را از بین می برد و به دورویی و نفاق مبتلایتان می کند و این دردی است بی درمان و سنگدلی می آورد و فروتنی و خشوع را از شما سلب می کند . بر شما باد به دستی و همنشینی با مردمان معمولی و همتای خود ، زیراکان جواهر را در میان همانان می یابید ». لقمان به فرزندش می گوید : « فرزندم ! با دانشمندان مصاحبت کن و بدیشان نزدیک شو ، با آنان همنشینی کن و در خانه هایشان به دیدارشان برو تا شاید همانند ایشان شوی ، و در زمره ی آنان در آیی ، با پارسایان و نیکان ایشان بنشین ، چه بسا خداوند رحمتی شامل حال آنان کند و بدین ترتیب تو را نیز از آنان نصیبی رسد . و اگر شایسته و پارسا بودی از مردمان بد و نادان دوری گزین ، چه ، ممکن است خداوند عذابی بر آناه نازل کند که تو نیز گرفتار آن شوی ».

10
    دوستی مساله انتخاب و گزینش است . نباید دوستان را بطور تصادفی برگزید گر چه بسیاری از مردم چنین رفتار می کنند . یعنی به دلیل آن که در جایی معین متولد می شوند و به حکم موقعیت جغرافیایی با گروهی از مردم دوست می شوند . البته تصادف گاه در بعضی موارد خوب است اما بیشتر وقتها چنین نیست . از این رو انسان باید بیش از آن که تصادف براساس معیارهای نادرست دوستانی برایش انتخاب کند ، خود براساس معیارهای درست دوستانش را برگزیند . پیامبر خدا(ص) می فرماید : « انسان بر دین دوست خویش است ، پس بنگرید که با که دوستی می ورزید ». امام حسین (ع) نیز می فرماید : « تا جایگاه آمد و شد فردی را نشناسی با او برادری مکن . اما چون کاملا او را آزمودی و معاشرت و همنشینی وی را پسندیدی با او برادری کن برگذشت از لغزش و یاری رساندن در سختی ». امام علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) می فرماید : « فرزندم …نخست دوست آنگاه راه » این سخن امام تاکیدی است بر این نکته که هر کاری … از جمله مسافرت … پیش از هر چیز باید در جستجوی دوست خوب برآمد . اگر قصد مسافرت داری قبل از هر اقدامی این سوال را از خود بکن « دوست من در این سفر یست »؟ و کار را به تصادف وامگذار که بسا ممکن است به زیان تو تمام شود .

    گاه آدمی تنها بعد از گذشت مدتها پی می برد که دوستش منتخب تصادف است و «همنشین بد » به همین سبب قرآن کریم انسان را از افتادن در دام «همنشینان بد » بر حذر داشته است آنجاکه می فرماید : هر کس از یاد خدای رحمان روی گرداند شیطانی بر او می گماریم که همواره همنشین باشد » و باز از زبان کسی که از دام همنشین بد رهایی یافته و به بهشت در آمده است می فرماید : « یکی از آنها گویند : مرا همنشینی بود ، که می گفت :آیا تو از آناه هستی که تصدیق می کنند ؟ آیا آنگاه که مردیم و خاک و استخوان شدیم کیفرمان می دهند ؟ گوید : می توانید از بالا بنگرید و او را در میان آتش دوزخ ببیند ، گویدش : به خددا سوگند نزدیک بود که مرا به هلاکت افکنی و اگر موهبت پروردگارم نبود من نیز همراه تو می بودم ». (1)

    بعضی افراد برای خود دوستی را بر نمی گزینند و در زندگی تنهایی را بر دوستی با مردم ترجیح می دهند ، این عده گاه نیز بر خود می بالند که دوستی ندارند .

    بر عکس این افراد ، عده ای دیگر هستند که عمل دوستی را یک «سرگرمی » تلقی می کنند و بدون حساب و کتاب و بی آن که میان دوستانشان جهتی واحد و هدفی مشترک باشد ، به انتخاب دوست می پردازند . هر دو روش خطا است .

  نه درست است که انسان بی حساب و کتاب دوست برگزیند و نه رواست که تنها و بریده از مردم به سر برد . زیرا عزلت و تنهایی

    حالتی حیوانی است و کناره گیری انسان از همنوعان خود بدور از اصول اسلام است . اگر افراد خوب یافت

شوند باید آناه را به دوستی برگزید و اگر جز مردمان بد و ناباب یافت نشوند گرچه نباید در موانع نادرستی که

دارند باآناه همراهی داشت اما باید به عنوان یک انسان و بشر با آنان و در میانشان به سر برد . این است

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

11
1)صافات / 51-57

   معنای حدیث شریف که می فرماید : « بهترین شما نیک خوترین شماست . آن که با مردم انس می گیرد و مردم نیز با او الفت می یابند ».

    دوستان علاوه بر اینکه در زندگی مایه لذت و شادی و خوشبختی اند پله های پیشرفت و موفقیت آدمی نیز هستند . در حدیث شریف آمده است : کسی که به افزودن برادران و دوستان راغب نباشد ، به شکست و خواری گرفتار آید ».

   خداوند سرشت انسان را بر نیاز به برادر همنوعش رقم زده است . بنابراین مادام که هریک از ما به کمک دیگری نیازمند است آیا زیادی یاران و کمک کاران بی فایده است ؟

   هر گاه به شهری مسافرت کردید و برای مدتی کوتاه قصد ماندن در آن شهر را داشتید اگر می توانید دوستی برای خود انتخاب کنید ، در این راه کوتاهی نورزید . نگو در شهری که مدت کوتاهی قصد ماندن دارم دوست برای چه می خواهم . زیرا ممکن است ولو بعد از چندی –در آنجا به کمک احتیاج پیداکنی … چون گاه با مشکلی مواجه می شوی و لازم است کسی مشکلت را حل کند . دست کم چنین دوستی در معرفی شهر به تو و لذت بردن از دیدنیهای آن تو را یاری می رساند .

   -دوستی علاوه بر این که در دنیا به انسان فایده می رساند یک میاله دینی و در پیوند با آن است و چه بسا که انسان به سبب ترک آن در رستاخیز مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد . پیامبر خدا (ص) می فرماید : « هیچ بنده ای برای خدا و در راه او برادری و به دست نیاورد مگر آن که خداوند درجه ای در بهشت برای او قرار داده ».(1) بر این اساس ، دوستی نیاز روحی و معنوی انسان است و خداوند آن را عبادت به شمار آورده و پاداش بدست آوردن هر دوستی را درجه ای در بهشت قرار داده است .

  - دوستی بدون کوتاه آمدن و گذشت تحقق نمی یابد و دردوستی باید هر دو طرف گذشت داشته باشند دوست آن نیست که فقط «دست بگیر » یا تنها «دست بده » داشته باشد . بلکه دوستی نیازمند فداکاری و کوتاه آمدن از خود محوریهاست تا هر طرف بتواند دیگری را جذب خود کند یا با او به تفاهم و هماهنگی برسد .

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

1) میزان الحکمه /ج 1 / ص 42 .

12
 


گزینش دوستان

 

    دوست پیوسته همراه و ملازم انسان است ، آن هم نه فقط در دنیا که در آخرت نیز اینجاست که مساله ی اهمیت دوستان و گیزنش آنان خود نمایی می کند . اگر این نکته را بپذیریم که دوست از هویت دوست و موقعیت او در زندگی پرده برمی دارد تا آنجاکه گفته می شود : «بگو با که دوستی تا بگویم کیستی ؟ » .

   این سوال پیش می آید که : آیا همه مردم شایسته دوستی اند ؟ آیا همه دوستان در ضرورت ایجاد رابطه با آنان یکسانند ؟

اسلام با توضیح دو حقیقت زیر به این پرسش پاسخ می دهند :

1-همه مردم شایسته دوستی نیستند ، بلکه بر آدمی لازم است که دوستان خود را از میان مردم گزینش کند ، همچون پرنده که دانه خوب را از بد جدا می کند .

2- انسان باید در دوستی خود معتدل و میانه رو باشد . افراط و تفریط در دوستی حتی با افراد خوب نیز سزاور نیست .

   حدیث شریف می فرماید : « در دوستی با دوست اعتدال نگه دار ، چه شاید روزی دشمن تو شود . و در دشمنت اندازه نگه دار ، چه ممکن است روزی دوست تو شود ؟

   این یک حقیقت مهم در زندگی انسان است ، زیرا مردم دیوار یا سنگ نیستند بلکه «بشر» هستند و بشر هم از عوامل اجتماعی تاثیر می پذیرد . بنابراین کسی که امروز بد باشد الزاماً بدان معنا نیست که برای همیشه بد خواهد بود . از این رو نباید دوستی را رها بی حد و مرز گذاشت بلکه باید آن را با مرزهای معتدل و معیارهای انسانی محدود کرد .

   امام صادق (ع) نیز دوستان را به سه نوع تقسیم می کند و می فرماید : « دوستان سه دسته اند :

یک دسته همچون غذایند که هر زمان بدان نیاز است .آنان خردمندانند .

13
دسته دوم مانند درد هستند . آنان نادانان می باشند .

دسته سوم همچون دارویند . و آنان دانایان هستند .

   نوع نخست دوستانی هستند که همیشه و همه جا بدانها نیاز است . همچنان که پیوسته به غذا نیازمندیم پیوسته نیز به برادری خردمند ، که با او نظر خواهی و تبادل آرا کنیم ، نیازمندیم .

   نوع دوم دوستانی هستند که پیوسته برای ما ایجاد مشکل و درد سر می کنند . اینان مردمانی نادان و احمقند . انسان نادان حتی اگر کسی را دوست بدارد به او زیان می رساند . چنین انسانی گاه ، حسن نیست هم دارد اما وقتی می خواهد سود برساند زیان وارد می کند .

   نوع سوم دوستانی هستند که از فهم و درک و تجربه برخوردارند .اما در خود اعتماد نمی باشند . اینان همچون دارویند که فقط در موقع نیاز از آن استفاده می شود . بر ماست که از فکر و تجربه این گروه اشخاص استفاده بریم .

چگونه دوست خوب را از بد باز بشناسیم ؟ با آزمایش و امتحان

 

    تا دوستی رانیاز مندیم ، نباید کاملاً به او اعتماد کنیم . دیدن روی خوش از یک نفر کافی نیست که او را به دوستی برگزینیم ، زیرا نفوس آدمی همچون غارهاست و به مجردبرخورد گذرا با یک نفر نمی توان او را کشف کرد . همچنان که کشف یک غار بامشاهده دروازه آن امکان پذیر نیست بلکه باید وارد آن شد و در اعماق آن پیش رفت و در این هنگام است که آدمی یا با مناظر زیبا و دلکش رو به رو می شود  و یا با مارها و عقرب ها ، نفوس آدمی نیز چنین است و جز با آزمایش و امتحان کشف و شناخته نمی شود . اما علی (,) می فرماید : « مردم جز با آزمایش شناخته نمی شوند » و می فرماید : پیش از آزمودن دوست به او اعتماد مکن . و نیز می فرماید « تا کسی را کشف نکرده ای به دوستی ا رغبت مکن » و باز می فرمایند : « آن که برادران را به محک تجربه زند گوهر های مردان را بشناسد » بنابراین ، همچنان که زرگر پیش از خریدن زر آن را محک می زند انسان نیز باید پیش از آن که کسانی را به عنوان دوست و شریک زندگی خود دبر می گزیند آنها را بیازماید .

آزمودن دوست در سختی ها

14
دوست خوب کسی است که در سختی ها و گرفتاریها یاری ات رساند هنگامی که دیگران رهایت می کنند او

در کنار تو باشد و آنگاه که دیگران تو را تکذیب می کنند او تصدیقت کند … درست آنگونه که خدیجه باپیامبر خدا (ص) بود . به همین دلیل است که پیامبر خدا بعد از وفات خدیجه بسیار از او یاد می کرد تا آنجا که یک بار عایشه به آن حضرت عرض کرد : « تو پیوسته از خدیجه یاد می کنی حال آن که خداوند بهتر از او را به تو داده است » !

   پیامبر فرمود : « ساکت باش ای عایشه ! خداوند هرگز بهتر از خدیجه به من نداده است .زمانی که مردم مرا تکذیب کردند او مرا تصدیق کرد و هنگامی که مردم مرا راندند او مرا پناه داد وقتی که مردم به م نکفر ورزیدند او به من ایمان آورد »

   خدیجه دوست هنگام «سختی ها» بود نه دوست زمان رفاه و نعمت . و به همین علت هم رسول خدا پیوسته از او یاد می کرد و از خداوند برایش آمرزش می خواست .

آزمودن در هنگام خشم

   هر انسانی در حالت خشم ماهیت خود را بروز می دهد و چهره واقعی اش برای دیگران آشکار می شود … زیرا انسان در حالت خشم آنچه را می اندیشد می گوید نه آنچه را وانمود می کند .

    گاه فردی در حالت عادی با تو خوشرویی و خوشرفتاری می کند و سخنان محبت آمیزبر زبان می راند اما چون او را به خشم آوردی حقیقت را که مدت ها از تو پنهان می داشت بر زبان می آورد . در حدیث شریف آمده است « هر گاه خواستی درستی آنچه را برادرت وانمود می کند بدانی او را به خشم آور . اگر بر دوستی با تو پایدار مانداو برادر توست و گر نه … نه » . در حدیثی دیگر آمده است « اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن نا خوشایندی درباره ات نگفت او را برای خود بیندوز ».

آزمودن در سفر

15
   آدمی در سفر لباس تکلفّ و ریا را از تن خود می کند و آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد . اینجاست که می توانی او را بسادگی بیازمایی . حدیث شریف می فرماید :« کسی را دوست منام تا او را به سه خوی بیازمایی : هنگامی که به خشمش که به خشمش می آوری بنگر که آیا از حق به باطل می گراید … و هنگامی که با او مسافرت می کنی … و زمانی که وی را با در هم و دیناری می آزمایی » .

   اگر انسانی در حالت خشم و در مسافرت و در زمان آزمودن به درهم و دینار در دوستی با تو پایداری نشان داد چنین کسی دوست خوبی است وگرنه … نه .

   آنچه گفته شد شش راه بود برای آزمودن کسی که قصد داریم او را به عنوان دوست خود برگزینیم .

بر همه ی ماست که این راههای ششگانه را بوسیله ای برای شناخت دوستان خوب قرار دهیم . همچنان که در معرض امتحان با اینگونه روشها قرار گرفتیم . باید بکوشیم تا این شایستگی را از خود نشان دهیم که دیگران با ما دوستی ورزند و سعس کنیم در برابر خداوند و دوستان از امتحان سربلند بیرون آییم .

با که دوستی نورزیم ؟

 

احمق – بخیل – بدکار – دروغگو – چهار گروه اجتماعی هستند که نباید با آنها دوستی ورزید .

دوستی با احمق :

    فرزندم از دوستی با احمق بپرهیز ، زیرا او می خواهدبه تو سود برساند اما زیان وارد می کند .

    از امام صادق(ع)روایت شده است : «کسی که از دوستی با احمق اجتناب نورزد نزدیک است که اخلاق او را بپذیرد. (1)

دوستی با بخیل

   امام علی (ع) می فرماید : از دوستی با بخیل بپرهیز زیرا در مواقعی که سخت به او مهتاجی رهایت می کند . (2)

 

 

 

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

1)بحار الانوار / ج 71 / ص 196 .

2) بحار الانوار / ج 71 / ص 196 .

16
 


  دوستی با بد کار

   امام علی (ع) می فرماید : از دوستی با بدکار بپرهیزچون تو را ارزان می فروشد . (3)

  آنان که در دنیا با تو دوستند در آخرت نیز همانا دوستان تواند . پس بنگر که بدکاران در آخرت چه جایگاهی دارند . قرآن کریم می فرماید : « همانا نیکو کاران در بهشت پرنعمتند و بدکاران در آتش دوزخ .(4)

معاشرت در اسلام

 

    تمایل به زندگی با دیگران و غریزه ی دوست خواهی ، از زمان اولین پیامبر تا اولین هنگام ظهور اسلام به عنوان یک مساله ی حیاتی همواره مورد توجه اسلام - که تنها فرهنگ خدا از ابتدای آفرینش انسان تا قیامت است – بوده و در این زمینه با طرح مسائل و قوانینی بسیار ثمر بخش به هدایت این غریزه و تمایل انسانی برخاسته تا از برکت آن هدایت درخت دوستی و معاشرت ، محصولات و ثمرات اساسی برای دنیا و آخرت به بار آورد .

   قرآن مجید ، از معاشرو همنشین بد رفتار و آلوده به رزائل اخلاقی – که همنشینی با او موجب گمراهی و تباهی و تخریب بنا ی انسانیت است – تعبیر به شیطان کرده است و چنین معاشری را در طول تاریخ باز دارنده ی طرف خود از راه خدا و دشمنی خطر ناک نسبت به خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت انسان دانسته و وی را عامل آلودگی و پلیدی به حساب آورده و او را موجودی خیال ساز برای همراه و همنشین خود قلمداد نموده و عاقبت این گونه معاشرت و رفاقت را ندامت و حسرت ابدی می داند .

و اِنَّهُم لَیَصُدُّ و نَهُم عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحسَبُونَ اَنَّهُم مُهتَدُونَ * حَتَّی اِذَاجاءَنَا قَالَ یَا لَیتَ بَینیِ وَ بَینِکَ بُعدَ المشرِقَینِ فَبِئسَ القَرِینُ*(1)

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………1) الفضیله الاسلامیه / ص 157

2) انفطار/ 13-  14  

17
3)زخروف (43) : 37- 38

   و بی تردید شیطان چنین کسانی را از راه خدا باز می دارند و در حالی که [با این گمراهی سخت ] گمان می کنند راه یافتگان واقعی آنانند * تا زمانی که [ در قیامت ] نزد ما آیند [ به شیطانش ] گویند : ای کاش میان من و تو فامیلی و دوری مشرق و مغرب بود ، پس چه بد همنشینی بودی .

همنشینان ناسالم

 

امام صادق (ع) می فرماید : « من خَافَ النّاسُ لِسَانَهُ فَهُوَ فیِ النّارِ» (2)

کسی که مردم از زبانش بترسد بی تردید در آتش است .

و رسول خدا (ص) می فرماید : «شَرَّالنّاسِ یَومَ القِیامَهِ الَّذِینَ یُکرَمُونَ انَّمَاَءَ شَرِّهِم »(3)

بدترین مردم روز قیامت کسانی هستند که مردم به خاطر حفظ خود از شرشان به آنان احترام نماید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

2) الکافی ، 2/327، باب من یتقی شره ، حدیث 3 ؛ بحار الانوار: 72/283، باب 71، حدیث 11.

18
3) الکافی ، 2/327، باب من یتقی شره ، حدیث 4 ؛ بحار الانوار: 72/283، باب 71، حدیث 12.

 

منابع و مآخذ :

 

1-    دشمنان دوست نما – آقای جعفر سبحانی تبریزی – تهران – انتشارات جیبی 1353

2-   آیئن دوست یابی – کارسنگی – دیل ، ترجمه جهانگیر افخمی _ تهران ، انتشارات پیمان ارمغان 1370

3-  نگاه قرانی به دوست شناسی و دشمن شناسی، سال 83

4-   هفت خوان دوست یابی ، ادواردز، دیل _ مهرداد ن انتظاری ، تهران علم ، سال 82

5-   نگاه  قرانی به دوست شناسی و دشمن شناسی، محمد رضاکاشفی ، تهران ف کانون اندیشه جوان 91

6-   معراج سعاده ، احمد بن محمد مهدی نراقی ، تهران ، امید فردا ، سال 89

7-  کتاب دوستی و دوستان ، نویسنده سید هادی مدرسی ، مشهد ، ناشر پژوهش های اسلامی ، سال 75

8-  دوست یابی در کلام امیر المومنین ، اسدالله محمدیان ، قم ، ناشر سنته اکبر ، سال 81

9-   معاشرت ، نویسنده : حسین انصاریان ، قم ، ناشر دارعرفان ، سال 84

  

صفحات: · 2

موضوعات: مقالات  لینک ثابت



[شنبه 1395-05-02] [ 12:08:00 ب.ظ ]