بتول فرامرزي
چکیده :
در ابتدا که فکر انسان خام است ، نوعی درآمیختگی میان محسوسات وتخیلات ومعقولاتش وجود دارد وآن گاه که عقل ازمقهوریت وهم وخیال وحس بیرون آید ، لب نامیده می شود چرا که نسبت عقل انسانی که باطنی است به قوای ظاهری ، حسی همانند نسبت مغز است به پوست میوه .
تفکر: به معنای به کارگرفتن نیروی عقل و اندیشه ، برای استنتاج امور مثمر ثمر است.
اندیشه: عقل ودل انسان بسیاری ازحقایق را درمی یابد ودرعمق جان به آن اعتراف می کند ، ولی حاکمیت هواهای نفسانی برعقل ، مانع ازتوجه به این حقایق واعتراف به آنها می شود . یکی از اهداف نزول قرآن ، زمینه سازی برای به کارگرفتن فکر و عقل و فهم است :
﴿انا انزلناه قراناً عربیاً لعلکم تعقلون﴾ : ما کتاب خویش را به صورت خواندنی عربی فرو فرستادیم تا شاید عقل وفکر را به کار بندید .
قرآن: کلمۀ القرآن پنجاه بار در قرآن آمده که در همۀ موارد منظور همین کتاب شریف است مانند : ﴿شهررمضان الذی انزل فیه القرآن﴾ : ماه رمضان که قرآن درآن نازل شده است . کلمه قرآن بدون الف و لام نیز نیز سیزده بار در مورد این کتاب به کاررفته است . قرآن در لغت به معنای خواندنی است . این رای که قرآن از ماه قرن گرفته شده وهمزه آن زاید است وجه قابل اعتنایی نیست . اصل ماده قرآن به معنای حج است ، واژه قرآن اسمی جامد و علم برای قرآن است . یا این که از قرء به معنای القرآن گرفته شده است .
كليد واژه: تفكر – انديشه - قرآن
مقدمه :
خداوند در مسیر تکامل انسان ، نعمتها و توان های بی شماری را به او عنایت کرده است ، که می تواند با استفاده از این امکانات که عبارتند از حواس پنج گانه ، خیال ، وهم ، تفکر ، تعقل ، تدبر وبسیاری موارد دیگر ، هریک توانایی ها وتوانایی و قوایی هستند که خداوند در وجود آدمی نهاده تا به با ا ستفاده از آن ، راه هدایت وکمال را پیموده وبه سعادت حقیقی خویش نائل گردد . ازجملۀ مهمترین آن ها این است که توان بهره وری ومدیریت سایر امکانات را برای او فراهم می کند . کنترل قوا و مدیریت آن ، براساس خواست ورضایت الهی ، و عاقبتی که او برای انسان تشخیص داده است ، در تعاملی همه جانبه بین همۀ عناصر وجودی انسان حاصل می شود .
به چنین مدیریتی تدبر و تفکر گفته می شود .
تدبر وتفکر مقدمه ای برای تعقل است ودرصورت فعال نبودن تفکر ، تعقل نیز غیر فعال خواهد بود .
از نتایج همراهی تفکر و تعقل ، بهره مندی از ایمان و یقین است . نقش تعیین کننده ایمان ویقین در زندگی به قدری است که می توان از این دو گوهر گران بها ، به عنوان تعیین کننده مقام ودرجه ابدی هرانسانی یاد کرد . بنابراین تفکر وتعقل خود مقدمه ای برای ایمان ویقین هستند که اگر فعال نشوند ، نه تنها انسان نمی تواند شاهد ازدیاد این دو باشد ، بلکه روز به روز از ایمان ویقین او به حقایق کاسته می شود.
تفکر و تعقل چیست ؟
تفکر وتعقل به معنای به کار گرفتن نیروی عقل واندیشه ، برای استنتاج امور مثمر ثمر است ، چنان که تفکر علمی یک نظر علمی را نتیجه می دهد .
عقل یکی از مواهب الهی و استعداد مخصوصی است که خداوند متعال به انسان عنایت فرموده تا با بهره گیری از آن بتواند در سیر زندگانی خود ، راه سعادت ورستگاری را بپیماید .
رسول خدا (ص) فرموده اند : خداوند متعال به بندگانش چیزی بهتر ازعقل نبخشیده است .
قران مجید از تفکر بسیار ستایش کرده است وخود از راه یادآوری یا بیان وتوضیح آیات با مثال ها و وصفهای گوناگون وبا گزارش کردن داستانها به بهترین بیان می کوشد که انسان را به فکر کردن وادارد تا با اندیشیدن درباره زندگی دنیا وجاودانگی آخرت پی ببرد وفریفته دنیا نشود و دنیا را با هدف قرار ندهد .
قران درخصوص این که هدف از نزول قرآن ، تفکر واندیشیدن است ، می فرماید :
﴿وأنزلنا الیک الذکر لتُبین للناس ما نزل الیهم ولعلهم یتفکرون﴾ .
وقران را به سوی تو فرستادیم تا آن چه را نازل شده است ، برای مردم تبین کنی وتا شاید بیندیشند .
تفکر نوعی سیرومرور بر معلومات حاضر در نزد انسان جهت دستیابی به مجهول که با تفکر وتعقل آن مجهول را به دست می آ ورد .
علاوه برآن که تدبر وتفکر ، انسان را به سوی عمل کردن می کشاند ، مهارتها و نوان مندی های تفکر از طریق عمل در انسان تثبیت می یابند . تفکر که فرایند کشف ارتباط را برای انسان میسر می سازد ، به میزان گستردگی حوزه عمل انسان ، قدرت بیشتری می یابد ، چرا که در موقعیت های بیشتر و پیچیدگی های مختلف تر وضعیتهای متنوع تری قرار می گیرد .
روش های تفکرصحیح :
1- اقامه دلیل و برهان روشن : از آیه شریفه 126 سوره مبارکه نحل چنین استفاده می شود که پذیرفتن هر ادعایی ، منوط است به اقامه براهین و دلایل روشن ، چرا که برهان ودلیل ، پایه های هر مدعایی هستند . جناب بوعلی (علیه الرحمه ) در اشارات می گوید : کسی که هرحرف را بدون برهان و دلیل بپذیرد از لباس آدمی بیرون رفته است . درخود قرآن کریم نیز از ابزار استدلال وبرهان استفاده شده وبرای معتبر شناختن استدلال وتعقل ، چه دلیلی از این بالاتر که خود قرآن کریم . در بسیاری از مسائل به استدلال عقلی و اقامه برهان عقلانی روی آورده است . مثلاً در آیه قل لوکان فیهما الهه الا الله لفسدتا . یک قیاس استدلالی وبرهان عقلی به کار رفته است .
2- پشتوانه علمی : مایه تفکر ، علم ا ست وامر به هر چیزی ، امر به مقدمه آن است و چون تفکر بدون علم میسر نیست ، لذا امر به تفکر ، خود امر به سرمایه آن نیز هست . پس انسان برای تفکر ، ابتدا باید علوم مورد نیاز را کسب کند وآن گاه با تکیه برآن به تجزیه و تحلیل وتعقل روی آورد که تفکر بدون پشتوانه علمی غیر ممکن است .
3- ژرف نگری : تفکر اگر سطحی و پراکنده ، فایده واثری برآن مترتب نیست ، ولی اگر مبتنی بر مطالعات وآزمایش ها وحسابگری های دقیق باشد ، بسیار مفید وسرمایه بزرگی برای پیشرفت جامعه بشری واقع خواهد شد
جايگاه و اهميت تفكر و تعقل :
عنصر «فكر و انديشه» از جمله عناصری است كه در رأس تعاليم عاليه دين مقدس اسلام قرار دارد و قرآن كريم به عنوان قانون اساسی اين آئين ارجمند، پر از آياتی است و نه تنها مسلمانان بلكه عموم انسانها را به «تفكر» و «تعقل» فرا میخواند.
روايات و احاديث اسلامی نيز به عنوان يكی از منابع اربعه فقه اسلامی و يادگارهای گرانمايه پيشوايان معصوم(ع)، بيشترين تأكيدات را درباره اين موضوع يعنی «فكر و انديشه» در خود نهفته دارند و اين امر آنچنان مورد عنايت و توجه بزرگان دين ما واقع شده كه از آن به عنوان «برترين عبادت» ياد شده است، همچنانكه امام علی(ع) در كلام والای خود چنين میفرمايند: «بالاترين عبادت به كار انداختن نيروی تفكر و تعقل است.»
«بالاترين عبادت به كار انداختن نيروی تفكر و تعقل است.»
اصولا هرگاه بدانيم كه مهمترين وجه تمايز آدمی با ساير موجودات، همانا در دارا بودن گوهری به نام «عقل» و «خرد» است و هويت واقعی و اصيل او در گرو اين امانت عظيم الهی و بهرهجويی از آن است،
و اما اگرچه تا بدینجا از ارجمندی «عقل» و «اندیشه» و بكارگیری نیروی «فكر» و «خرد» سخن گفتیم، اما آنچه مسلم است اینكه شایسته نیست آدمی این «ودیعه الهی» را در هر جهتی بكار گیرد و این نیروی عظیم الهی را صرف اموری نماید كه به جز «خسران» نتیجه ای دربرنخواهد داشت. مخصوصا با عنایت به این حقیقت كه عمر آدمی و فرصتی كه برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی خود دراختیار دارد بسی كوتاه و زودگذر می باشد و به همین دلیل باید به نیكوترین وجهی مورد بهره برداری قرار گیرد، فلذا سزاوار، آن است كه نیروی تعقل را در مسیری فعال سازد كه به سعادت دوسرا و نیز تقرب به ذات اقدس الهی منتهی گردد. و برای نیل به چنین مقصود والایی باید اموری را «محور اندیشه» خود قرار دهد كه به نتایج مبارك و ارزشمند آن اطمینان داشته باشد و اینگونه امور هم شناخته نمی شوند مگر با كسب یاری و هدایت و رهنمایی از خداوند عزیز كه خود آفریننده «عقل» و توصیه كننده انسان به بهره گیری از آن می باشد،
محورهای اندیشه در قرآن کریم چه اموری هستند ؟
1- اندیشه در آثار خلقت به منظور اثبات وجود و یكتایی پروردگار:
نخستین اصل از اصول آئین آسمانی اسلام و تمامی ادیان الهی، همانا اصل «توحید» می باشد.
و توحید یعنی اعتقاد و اعتراف به این حقیقت كه «جهان را آفریدگاری است خدا نام» و این آفریدگار «یكتاست و مبرا از هرگونه شریك و همتا»، كه وجود او برای واصلان به مرتبه والای یقین و آنانكه پرده ها و حجاب های مادی و خودیت را دریده اند،
ولی از آنجا كه عده كثیری از انسانها محصور در حصار محسوسات میباشند و «خدای نادیده» برای آنها قابل قبول و باور نمی باشد(!!)، پروردگار حكیم در كتاب كریم خود این گروه دیرباور را به تفكر و اندیشه در مخلوقات و آفریده های خود و نیز پدیده های عالم آفرینش فرا می خواند، تا از این طریق و به اصطلاح عرفاء «سیر در آفاق و انفس» به وجود و نیز وحدانیت او پی ببرند. در قرآن كریم آیات فراوانی را می توان مشاهده كرد كه عهده دار چنین مأموریتی هستند، یعنی «دعوت انسانها به اندیشه در آثار و عجایب خلقت»، خداوند عزیز آدمیان را به اندیشه در خلقت آسمانها و زمین، پیدایش شب و روز، حركت كشتی در دریاها، نزول باران از آسمان، زنده شدن زمین مرده در بهار، وزش بادها و حركت ابرها دعوت می نماید:
«ان فی خلق السموات والارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلك التی تجری فی البحر… لایات لقوم یعقلون».
2- اندیشه در برخی از پدیده های طبیعی به منظور اثبات معاد و رستاخیز:
پس از اصل توحید، مهمترین موضوعی كه در سرلوحه دعوت تمام انبیاء الهی قرار داشته، بطوری كه از آدم(ع) تا خاتم(ص) هیچ نبی و رسولی نیامده مگر اینكه انسانها را بدان دعوت نموده، اصل «معاد» و اعتقاد به جهان پس از مرگ و وقوع قیامت میباشد. ولی مع الاسف همچنانكه اكثریت مخاطبان انبیاء در برابر دعوت ایشان به توحید و یكتاپرستی، راه استنكاف و سرپیچی را پیمودند، در برابر پذیرش اصل معاد نیز به انكار برخاسته و حتی مقاومت بیشتری به خرج دادند، چرا كه برای آنها جای بسی شگفتی بود كه آدمی پس از مرگ و نابودی بدن مادی، دوباره لباس حیات بپوشد و خلقت دوباره پیدا كند. و در این راستا پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در امر رسالت خویش با این اظهار استبعاد و شگفتی و عدم پذیرش از جانب قوم خود مواجه بودند و به همین دلیل خداوند متعال در قرآن كریم به منظور اثبات معاد، انسانها را به اندیشه در برخی از پدیده های طبیعی فرا می خواند كه به خوبی اثبات كننده «معاد و رستاخیز» می باشند، كه از آن جمله می توان به پدیده زنده شدن زمین در فصل بهار پس از مرگ و ممات زمستانی اش اشاره كرد كه در قرآن كریم بارها مورد تذكر قرارگرفته است.
«فانظر الی اثار رحمت الله كیف یحیی الارض بعد موتها ان ذلك لمحی الموتی و هو علی كل شی قدیر: پس بنگر به سوی نشانه های رحمت پروردگار كه چگونه زمین را پس از مرگش زنده می كند، همانا او زنده كننده مردگان است و بر هر چیز تواناست.
در این آیه شریفه، سخن از نگاه كردن به كیفیت زنده شدن زمین مرده در فصل بهار به میان آمده است و از آنجا كه نگاه بدون اندیشه و تفكر، عملی پوچ و بیهوده و بی ثمر می باشد و خداوند عزیز هرگز آدمی را به سوی عملی تهی از فایده دعوت نمی نماید، نتیجه گرفته می شود كه در این آیه و آیاتی نظیر آن كه از نگاه به مخلوقات سخن به میان رفته است «افلا ینظرون الی الابل كیف خلقت و…» همانا نگاه و نظری، مد نظر است كه همراه با بكارگیری قوای عقلانی و اندیشه و تفكر باشد و بدین ترتیب درمی یابیم كه در آیه صدرالاشاره نیز مقصود اندیشه در كیفیت زنده شدن زمین مرده است تا از این طریق به توانایی خداوند در زنده ساختن مردگان و به تبع آن وقوع معاد و رستاخیز پی ببریم، از مجموع آن چه دراین قسمت گفتیم نتیجه گرفته می شود که روحین محور اندیشه در قرآن کریم را تفکر در امر معاد و رستاخیز تشکیل می دهد .
3- اندیشه در حقانیت رسالت پیامبر اكرم (ص) :
انبیاء الهی در طریق انجام مأموریت توحیدی خویش، همواره با تكذیب و انكار مخالفان و دشمنان متعصب و لجوج روبرو بوده اند و این معارضان نابخرد با دست و پا كردن بهانه های واهی و بیهوده، به مخالفت با سفیران وحی الهی برخاسته و آن حضرات را با انواع و اقسام تهمت ها و اكاذیب مورد اذیت و آزار قرار می دادند. گاه به آنها نسبت های ناروا نظیر كاهن و مجنون می دادند و گاه به تمسخر و استهزاء برخاسته و زبان به طعنه و كنایه و ملامت می گشودند و زمانی نیز معجزات باهره آن حضرات (علیهم صلوات الله) را سحر و جادوگری می خواندند.
اهمیت تفكر و تعقل در قرآن كریم :
و در این راستا پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از آغاز رسالت خویش با مخالفت جاهلان و دشمنان مواجه بوده اند و امروزه نیز با كمال تأسف تبلیغات منفی بسیاری را متوجه ایشان می بینیم كه بارزترین نمونه آن را می توان در كتاب موهن «آیات شیطانی» مشاهده كرد. و درست به سبب همین معارضات و اشكالتراشی های جاهلانه و به منظور اثبات صحت و حقانیت دعوت آن حضرت(ص) خداوند عزیز در كتاب خویش در آیات متعددی، انسانها را به اندیشه پیرامون اوضاع و احوال زندگی آن حضرت(ص) و محتوای پیام و رسالتش دعوت می نماید، تا با این اندیشه و تفكر، انصاف دهند كه هرگز نمی توان چنان تهمتهای سخیف و بی پایه ای را متوجه ایشان نمود. در آیه 184 از سوره مباركه اعراف آمده است:
«اولم یتفكروا ما بصاحبهم من جنه ان هوالا نذیر مبین: آیا نمی اندیشند كه مصاحب ایشان (پیامبر اكرم(ص)) جنون ندارد و اوجز بیم رسانی آشكار نیست.»
در این آیه شریفه خداوند عزیز مخالفان متعصب و بی ادب پیامبر اكرم(ص) را به اندیشه و تفكر فرا می خواند كه بیندیشند براستی چگونه می توان به كسی كه سالیان متمادی قبل از امر رسالت در میان آنان به خوشنامی و صداقت زندگی كرده و هیچگونه نقطه تاریكی در زندگی او مشاهده نكرده اند و حتی خود ایشان او را «امین» می نامیدند، به یكباره نسبت «جنون» داد!! و او را مجنون و یا ساحر قلمداد كرد؟! و امروزه نیز آنانكه كوچكترین تردیدی در حقانیت دعوت آن حضرت(ص) داشته باشند كافی است تا با مطالعه و اندیشه در تاریخ زندگی ایشان و محتوای دعوت و پیام ارجمندی كه مأمور ابلاغ آن بودند به صدق دعوت و حقیقت حیات مباركشان پی ببرند.
4- اندیشه در عظمت قرآن و حقانیت آن :
در میان تمامی معجزاتی كه در طول تاریخ نبوت از جانب پیامبران خداوند ظهور و بروز یافته اند، تنها معجزه ای كه باقی مانده و بنا به وعده الهی «انانحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون » برای همیشه باقی خواهد ماند، «قرآن كریم» است.
كتابی كه دربردارنده تمامی حوائج و نیازمندی های مادی و معنوی، فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی بشر بوده و براستی می تواند سعادت ابناء انسان را به اعلاء درجه تأمین نماید: ولی باید اذعان كرد كه متأسفانه علی رغم گذشت بیش از پانزده قرن از نزول قرآن كریم، هنوز همانگونه كه شایسته و بایسته است قدر این كتاب و عظمت مفاهیم و محتوای آن برای ما شناخته نشده و حتی در میان پیروان خود یعنی مسلمانان «مهجور» است! چرا كه تمامی همت شان صرف قرائت و حفظ آیات آن شده و در عرصه عمل و پیاده نمودن دستورات آن در سطح جوامع اسلامی چندگامی بیش برنداشته اند! و از همین رو خداوند عزیز در آیات بسیاری از این كتاب بی بدیل برای آنكه مخاطبان آن را متوجه عظمت و حقانیت آن نماید و بدنبال آن شوق فراگیری و عمل به تعالیمش را در درون جان انسانها برانگیزد، با شیوه های متعددی درصدد اثبات و بیان این موضوع برآمده و مخاطبان قرآن را به اندیشه در عظمت آن فرا می خواند.
«لو انزلنا هذا القران علی جبل لرایته خاشعا متصدعامن خشیه الله و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم یتفكرون» اگر این قرآن را بر كوهی نازل می كردیم می دیدی كه در برابر آن خشوع می كند و از خوف خدا می شكافد! و اینها مثالهائی است كه برای مردم می زنیم تا در آن بیندیشند.»
همانگونه كه از مفاد این آیه برمی آید خداوند عزیز با ذكر مثالی گویا و زیبا مردمان را به اندیشه درباره عظمت قرآن كریم دعوت فرموده و در حقیقت بیان می فرماید كه: ای انسانها! این قرآن كتابی است كه اگر بر كوه نازل می شد آن را با تمامی عظمت و صلابتی كه دارد از هم فرو می پاشید.»
ضرورت تدبر و تفکر در قرآن و روایات :
پیامبر اکرم (ص ) فرموده است : « تدبرواالقرآن و افهموا آیاته » درقرآن بیندیشید و آیاتش را بفهمید . و نیز فرمود : « ویل لمن لا لها بین فکیه ولم یتامل فیها » وای برآن که قرآن را درمیان دو فک خود بجود و در آن نیندیشد .
امام علی ( ع ) فرموده است : « الا لا خیر فی قرائه لیس فیها تدبر » آگاه باشید ! در خواندنی که اندیشه در آن نباشد ، هیچ خیری نیست .
دراین روایات ، امکان فهم قرآن برای غیر معصومین است ؛زیرا تا نوشته ای برای مردم قابل درک نباشد ، آنان را به تدبر و تفکر درآن فرمان نمی دهند . »
چگونگی تدبر در قرآن و روایات :
برای بررسی تدبر در قرآن وروایات معصومین (ع) وراه یابی به مهارتهای مرتبط با آن ، لازم است به صورت منسجم به مطالعۀ تدبر درآن ها بپردازیم .
دراین روش ، واژه های مستقیم موضوع را درمنابع مورد نظر جستجو می کنیم :
﴿ افلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً ﴾
و مراد آیه این است که مخالفین قرآن را تشویق کند به دقت وتدبر در آیات قرانی ، واین که درهر حکمتی که بیان می شود ، ویا هر داستانی که حکایت شده ویا هر موعظه واندرزی که نازل می گردد ، آن نازل شده جدید را ، به همه آیاتی که مربوط به آن است عرضه بدارند ، چه آیات مکی وچه آیات مدنی ، چه محکم ، و چه متشابه ، آن گاه همه را پهلوی هم قرار دهند ، تا کاملاً برایشان روشن شود که هیچ اختلافی بین آنها نیست .
﴿ افلم یدبروا العقول ام جاء هم مالهم یات آباءهم الاولین﴾ .
این فقره از کلام متضرع بر ما قبل است که می فرمود : ایشان در غلفتند و شاغلی دارند که ازآن بازشان می دارد ، پس معنای کلام این می شود که آیا حق را نفهمیدند و درحالی که بازدارنده داشتند ، درکتاب تدبر نکردند تا بفهمند که حق است و در نتیجه ایمان بیاورند ؟
﴿کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته ولیتذکر اولوالالباب﴾ .
معنای آیه این است که این قرآن کتابی است که ما آن را به سوی تو نازل کردیم اگر دراین آیه او را به انزل توصیف کرد ، که به نازل شدن به یک دفعه اشاره دارد نه به تنزیل که به نازل شدن تدریجی دلالت دارد ، برای این است که تدبر وتفکر ، مناسبت دارد که قرآن کریم به طور مجموع اعتبار شود ، نه تکه تکه و جدا جدا ، کتابی است که خیرات و برکات بسیار برای عوام وخواص مردم دارد ، تا مردم درآن تدبر نموده و به این وسیله هدایت شوند ویا آن که حجت برآن ها تمام شود ، ونیز برای این که صاحبان خرد ازراه استحضار حجتهای آن وتلقی بیاناتش متذکر گشته ، وبه سوی حق هدایت شوند .
﴿افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها﴾
آیا در قرآن تدبر نمی کنند یا برقلبها قفل ها است ؟ استفهام در این جمله توبیخی است ، وضمیر جمع درتدبرون به همان نامبردگان در آیه قبل برمیگردد که فرموده بود در دلشان مرض وبیماری است . اگر کلمه قلوب را نکره آورده برای این است که به قول صاحب مجمع البیان دلالت کند بر این که مراد ، قلوب و امثال ایشان است .
همان طور که ذکر شد ، انسان برای این که غایت و عاقبت خود را درک کند ، وخود را با آن هماهنگ سازد، تدبرمی کند ، واین تدبر را یا درموضوعی از عقل خود انجام می دهد ، ویا درموضوعی از نظام آفرینش .
تدبر و تفکر در قرآن و روایات :
خداوند متعال در آیاتی تدبر و تفکردرقران را هدف نزول دانسته :
﴿کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکروا اولالباب﴾
این کتابی با برکت است که برتو فرو فرستادیم تا درآیات آن بیندیشید و خردمندان متذکر شوند .
آیه مورد بحث به مطلبی اشاره می کند که درحقیقت تامین کننده هدف آفرینش است که تعلیماتش جاویدان ودستوراتش عمیق وریشه دار ، وبرنامه هایش حیات بخش و راهبر انسان در طریق هدف آفرینش است .
هدف ازنزول این کتاب بزرگ این بوده که تنها به تلاوت ولقلقه زبان قناعت کنند بلکه هدف این بوده که آیاتش سرچشمه فکرواندیشه ومایه بیداری وجدان ها گردد وآن نیز به نوبه خود حرکتی درمسیرعمل بیافریند .
تعبیر به مبارک چنان که می دانیم به معنای چیزی است که دارای خیر مستمر و مداوم باشد ، واین تعبیر درمورد قرآن اشاره به دوام استفاده جامعه انسانی از تعلیمات آن است ، و چون این نکته به صورت مطلق به کاررفته هرگونه خیروسعادت دنیا و آخرت را شامل می شود . خلاصه هر خیر و برکتی بخواهید درآن است ، به شرط این که درآن تدبر کنید واز آن الهام بگیرید و به حرکت درآئید .
هم چنین از تدبر وتفکر در آیات ستایش کرده و تدبر نکردن درآن را نکوهیده است :
﴿افلا یتدبرون القران ام علی قلوب اقفالها﴾
آیا در قرآن نمی اندیشید یا آن که قفل ها بر دلهای آنان است ؟
آیه مورد بحث به ذکر علت واقعی انحراف این قوم نگون بخت پرداخته ومی گوید آیا در آیات قرآن ، تدبر نمی کنند تا حقیقت را دریابند و وظایف خود را انجام دهند یا بردلهایشان قفل زده اند ؟
آری عامل بیچارگی آنها یکی از دو چیز است یا در قرآن ، این برنامه هدایت الهی واین نسخه کامل شفا بخش تدبر نمی کنند ، ویا اگر تدبر می کنند بر اثر هوا پرستی واعمالی که از قبل انجام داده اند قفل ها بر دلهای آن هاست به گونه ای که هیچ حقیقتی درآن نفوذ نمی کند .
وبه تعبیر دیگر اگر کسی راه خود را در تاریکی گم کند یا چراغی به دست ندارد ویا چشمش نابینا است که اگر هم چراغ باشد وهم چشم بینا یافتن راه همه جا آسان است .
براساس این دو آیه وآیات دیگر که اگر ذکر شود بازخود مبحث جدایی دارد که ما فقط به برخی ازآن اشاره کردیم . که براین اساس فهم قرآن و تدبر و تفکر درآن نه تنها امری ممکن ، بلکه لازم است .
اندیشیدن در روایات :
استفاده از قوه اندیشه ، تعقل وتفکر یا به تعبیری دیگر خرد ورزی ، به دلیل اهمیتی که در رشد تعالی انسان ها دارد ، مورد تاکید بسیار حضرات معصومین (ع) بوده است به گونه ای که آن را افضل عبادات دانسته اند ودرفرصتهای مختلف اهمیت آن را گوشزد کرده اند .
کلام مولا متقیان حضرت علی (ع) توصیف زیبایی است از اندیشیدن و خردمندی : العقل الاصابه بالظن و معرفه مالم یکن بما کان . خردمندی به واقع رسیدن باطن وتخمین و آگاهی یافتن به آن چه که نیست با به کاربردن آن چه که هست می باشد .
برترین شیوه اندیشه وخرد ورزی تفکر درباره خداوند است . چنان که امام صادق (ع) می فرماید :
﴿افضل العباده ادمان التفکر فی الله وفی قدرته﴾
بهترین عبادت همواره اندیشیدن درباره خداوند و قدرت اوست مراد ازتفکر درباره خدا تفکر در افعال بدیع وصنابع عجیب و نظم دستگاه آفرینش است تا ازآنها به وجود خدا پی ببریم ومقصود از اندیشیدن در قدرت خدا اندیشیدن در آفرینش بشر از مشتی خاک و روزی دادن همه افراد و امثال اینها است تا نتیجه گیریم که چنین قدرتی می تواند درباره این بشر را زنده کند و ازآنها حساب کشد ونیز بدانیم آفرینش این دستگاه عظیم جهان بیهوده نیست وبی منظور وبی هدف نمی باشد چنان که در آیات شریفه قرآن طریقۀ تفکر به همین روش بیان شده است وآن چه ممنوع است تنها تفکر در ذات وحقیقت خداست که چون ازمحیط فکر بشر بالاتر است جز بهت وسرگردانی نتیجۀ دیگری ندارد .
﴿ان شرالدواب عندالله الصم البکم الذین لا یعقلون﴾
بدترین جنبدگان نزد خدا ا فرادی هستند که نه گوش شنوا دارند ونه زبان گویا ، ونه عقل ودرک ،کرولال و بی عقلند .
ازآن جا که قرآن کتاب عمل است نه یک کتاب تشریفاتی همه جا روی نتایج تکیه می کند واصولاً هرموجودی خاصیتی را معدوم ، وهرزنده بی حرکت وبی اثری را مرده ، وهرعضوی از اعضای انسان که در مسیر هدایت وسعادت او اثر بخش نباشد همانند فقدان آن می شمرد ، دراین آیه نیزکسانی که گوش های سالم دارند ولی در مسیر شنیدن آیات خداو سخنان حق وبرنامه های سعادت بخش نیستند آن ها را فاقد گوش می داند و کسانی که زبان سالمی دارند اما مهر سکوت برلب زده نه دفاعی از حق میکنند ونه مبارزه های با ظالم و فساد نه ارشاد جاهل وامر به معروف ونه نهی ازمنکر ونه دعوت به راه حق بلکه این نعمت بزرگ خدا را درمسیر بیهوده گویی یا تملق وچاپلوسی در برابر صاحبان زر وزور ویا تحریف حق وتقویت باطل به کار می گیرند هم چون افراد لال وگنگ می داند وآنان که ازنعمت هوش وعقل بهره مندند اما درست نمی اندیشند همچون دیوانگان می شمرد !
﴿قل انما اعظکم بواحده ان تقصموا الله مثنی و فرادی ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنه ان هو الا نذیر لکم بین یدی عذاب شدید﴾
بگو تنها شما را به یک چیز اندرز می دهم وآن این که دو نفر دو نفر ، یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید ، سپس فکر خود را به کارگیرید ، این دوست وهمنشین شما (محمد) هیچ گونه جنون ندارد ، او فقط بیم دهنده شما دربرابر عذاب شدید الهی است .
موانع اندیشه و تفکر از نظر قرآن :
شرافت و برتری انسان در همان اندیشه ورزی اوست. اگر اندیشه ورزی را از انسان برگیرید چیزی جز پوست و استخوان و یا همان جانوری نخواهد بود. این گونه است كه اندیشه را مقام بلندی در نزد همگان است و هر كسی را به سبب اندیشه ورزی، بها و ارزش می نهند.
انسان هر چند دارای عقل است و عموم مردم جز دیوانگان از آن به شكلی بهره مندند، ولی آن چه به انسان بها و ارزش واقعی می دهد، نفس داشتن عقل و خرد نیست، بلكه ارزش واقعی برای خردورزی و اندیشه ورزی بشر است. اگر كسی عقل خویش را به كار نگیرد و تعقل و تفكر نداشته باشد، بهای واقعی انسانیت را از آن خود نخواهد كرد. از این رو خردورزی و اندیشه ورزی است كه انسان را به جایگاه واقعی انسانیت می رساند. بسیاری از مردم با آن كه دارای عقل هستند ولی یا آن را به كار نمی گیرند و یا به درستی آن را به عنوان مدیر و مدبر نفس انسانی قرار نمی دهند. البته بسیاری را نیز می توان یافت كه پندارگرا و پندارورز هستند، ولی آن را به عنوان خردورزی مطرح می كنند. به این معنا كه قوای متخیله و خیال، مدیریت شخص را به دست می گیرد و شخص گمان می كند كه از خرد بهره می برد. این مطلب نشان می دهد كه برای تفكر و اندیشه ورزی بشر موانع و مشكلات چندی است كه می بایست از سر راه برداشته شود که این موانع عبارت است از :
1. چیستی اندیشه و تفكر :
هر كسی می كوشد تا خود را خردورز و اندیشمند معرفی نماید؛ زیرا هیچ انسانی دوست نمی دارد كه متهم به بی خردی شود. البته از بی خردی یعنی فقدان قوه عاقله تا عدم به كارگیری عقل، فاصله زیادی است، زیرا انسان های بسیاری هستند كه دارای عقل می باشند و از قوه عاقله به سبب نفس و ماهیت انسانیت بهره مند هستند، ولی به اسباب درونی و بیرونی از آن به تمام و كمال بهره نمی برند و یا اصولا از آن بهره ای نمی گیرند. این گونه است كه درجات و مراتب شخصیت هر كسی را براساس نسبت بهره مندی او از عقل می سنجند.
خداوند انسان را موجودی خردمند آفریده است؛ اما تا زمانی كه انسان از عقل و قوه سرشته در ذات، بهره نبرده باشد و آن را به فعلیت در نیاورد، نمی توان برای وی ارزش و جایگاه واقعی انسانی جست.
اصولا تكلیف و بسیاری از حقوق و تكالیف انسانی بر مدار فعلیت یابی عقل می باشد. بدین ترتیب با آزمون های چندی می كوشند تا عقل را در كودكان و نوجوانان به كار اندازند و زمینه را برای تكالیف سخت دینی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی فراهم آورند. از این رو در شریعت و آموزه های دینی یكی از شرایط و پیش فرض های اصلی برای تكلیف، عقل شمرده شده است كه به معنای فعلیت یابی آن در شخص می باشد.
انسان عاقل هنگامی كه عقل خویش را فعلیت می بخشد، در مسیر كمال گام بر می دارد و مسئولیت ها و حقوق بسیاری بر دوش می گیرد. فعلیت بخشی عقل همان چیزی است كه در زبان و فرهنگ عربی از آن به تفكر و تعقل یاد می شود و در ادبیات پارسی از آن به اندیشه ورزی تعبیر می گردد. این گونه است كه اندیشمندان به سبب فعلیت بخشی به عقل خود در جایگاه ویژه ای از نظر خداوند و اعتبار اجتماعی در نزد مردم قرار می گیرند.
اندیشه و تفكر به فرآیندی گفته می شود كه در آن عقل به عنوان ابزار محوری به كار می رود. تفكر كه در زبان عربی از ماده فكر گرفته شده به معنای اندیشه ورزی است كه همان حركت ذهنی و مرور معلومات و دانش های حاضر در نزد خویش جهت دست یابی به یك مجهول و روشنایی بخشیدن به آن می باشد.
در حقیقت انسان هرگاه با بهره گیری از دانش های موجود در نزد خود، به كمك ابزار عقل بكوشد تا مجهول و ناشناخته ای را حل كند، تفكر كرده و اندیشه ورزیده است.
تمایز تفکر از تذکر ، تفکر شناخت چیزی است هرچند که هیچ گونه اطلاعاتی از آن نداشته باشیم ؛ ولی تذکر موردی است که انسان از پیش با آن موضوع آشنا باشد .
بنابراین تفكر به معنای به كارگیری عقل در مسیر شناخت خود و هستی است. انسان با كشف هر مجهولی در ذهن و بیرون، می تواند گام های بلندی به سوی تكامل و تعالی فردی و جمعی بردارد. از این رو در آیات قرآنی تفكر و تعقل به عنوان معیار ارزش و كرامت آدمی در پیشگاه خداوند معرفی شده است. (انفال آیه 22 در آیه 46 سوره سبا نیز مردم را به تفكر فردی و جمعی تشویق و سفارش می كند و آیات بسیار دیگری نیز برای تبیین جایگاه و ارزش خردورزی و اندیشه ورزی وارد شده است كه اگر بخواهیم فهرستی از آیات ارائه دهیم، بخشی از مقاله را به خود اختصاص می دهد.
كاربردهای واژگانی عقل در آیات قرآنی گویای این واقعیت است كه زمانی عقل و خرد، ارزش و اعتبار می یابد و یا معیار سنجش و ارزش گذاری انسان ها می شود كه به فعلیت درآید و انسان ها عقل خویش را به كار گیرند. این گونه است كه در آیات قرآنی، عقل صرف و محض، معیار سنجش قرار نمی گیرد، بلكه خردی معتبر و ارزشی می شود كه به فعلیت درآید و به كار گرفته شود.
2. كاركردهای اندیشه :
هدف از اندیشه ورزی و تفكر آن است كه شخص نسبت به خود و هستی شناخت كامل پیدا كند و از همه ظرفیت ها و توانمندی ها و امكانات برای تعالی و تكامل خود و جامعه بهره گیرد. از آن جایی كه در تحلیل و تبیین قرآنی، دنیا مزرعه آخرت است و تنها گامی كوچك برای مسیر بی نهایت انسان است؛ بنابراین انسان اندیشه خویش را در مسیری راهبردی و اساسی هدایت كند. بر این اساس آیه 32 سوره انعام توجه به آخرت و مفتون نشدن نسبت به دنیا را مقتضای خرد و اندیشه واقعی و درست می شمارد.
برای دست یابی به این نوع از تفكر، انسان باید با خردورزی به جایی برسد كه همه هستی و آفریده های آن را دارای هدف بداند. حقانیت و هدفداری در آفرینش هر چند كه خود نتیجه تفكر درست وا ندیشه راستین است، ولی قرآن از انسان می خواهد كه از همان آغاز، تفكر خویش را به چنین برایندی پیش برد؛ زیرا هرگونه كژروی به معنای آن است كه تفكر در مسیر درست و واقعی خود قرار ندارد، به این معنا كه موانع جدی در تفكر و اندیشه وجود دارد كه اجازه نمی دهد تا تفكر، كاركرد درست و واقعی خود را نشان دهد.
به سخن دیگر، اندیشه ورزی درست به این نتیجه طبیعی می رسد كه توحید حق است و جهان در مسیر كمالی و هدفمند در حركت می باشد.
3.آزادی اندیشه و موانع آن :
هرچند که تفکر، سیر درونی و در ذهن و باطن آدمی است، ولی نیازمند رهایی از بندها و قیود چندی است.
از مهمترین قیود و موانع که قرآن به آن اشاره می کند، هواهای نفسانی است.
مهمترین مانع خردورزی را هواهای نفسانی برمی شمارد؛ زیرا انسانی که گرفتار هواهای نفسانی است و به خرد اجازه نمی دهد تا مدیریت و مهار نفس را به دست گیرد، نمی تواند در مسیر کمال گام بردارد؛ زیرا هر بخش از قوای شهوانی می کوشد تا بیش از حق خویش، از جان و جهان بهره برد و این گونه است که افراط و زیاده روی رخ می دهد.
قوه متخیله و خیال، هنگامی که مدیریت نفس را برعهده گیرد، به عقل اجازه نمی دهد تا با مدیریت و کنترل تمام قوای انسانی، حق هریک را ادا کند.
برای این که انسان به آزادی اندیشه دست یابد لازم است تا عقل، مدیریت آدمی را در دست گیرد ولی طاغوت درون یعنی هواهای نفسانی درکنار طاغوت بیرونی هیچگاه اجازه نمی دهد تا آزادی واقعی اندیشه تحقق نیابد.
قرآن در همین آیات تبیین می کند که طاغوت با شیوه گفتمان سازی و چیره سازی آن ازطریق غرقه سازی، افکار عمومی را تحت تاثیر قرارمی دهد، به گونه ای که اندیشه، گرفتار دامی ناپیدا می شود که چنان دور شخص و جامعه را به تارهای بسیار و لایه لایه می تند که شخص از مسیر کمالی بیرون می رود.
طاغوت بیرونی همانند طاغوت درونی می کوشد تا تنها یک گفتمان، غالب شود و اجازه نمی دهد تا گفتمان های دیگر یا شکل گیرد یا خودنمایی کند. این گونه است که آزادی اندیشه به سبب محدودیت در بیان عقاید و افکار، از آدمی و جامعه سلب می شود.
بسیار دیده شده است که رسانه ها با توپخانه سنگین خویش یک گفتمان را بر جامعه چیره می سازند و با افکارسازی نمی گذارند تا افکار و عقاید دیگر، خود را معرفی و نشان دهد. بدین ترتیب طاغوت به شکلی نامحسوس و باقدرت نرم، اندیشه خاصی را بر جامعه تحمیل می کند و پذیرش آن را به شکلی نرم برای همه شدنی می سازد. این جاست که قرآن با شکستن این محدودیت و تارها و دیوارهای ناپیدای گفتمان غالب می کوشد تا اجازه به دیدگاه و افکار و اندیشه های دیگر داده شود تا خودنمایی کنند و لذا خداوند آزادی بیان اقوال و آراء و انتخاب آزاد اندیشه می دهد.
به سخن دیگر، آزادی بیان برای ایجاد شرایط مناسب برای انتخاب آزاد اندیشه است ولی اگر آزادی واقعی وجود نداشته باشد، نمی توان از آزادی اندیشه سخن گفت، زیرا بسیاری از اندیشه ها به سبب همان دیوار بلند تقلید و طاغوت و افکارسازی و گفتمان سازی غالب، امکان ظهور و بروز نمی یابد. این گونه است که آزادی اندیشه در بند طاغوت و تقلید و افکارسازی و گفتمان سازی دروغین غالب قرار می گیرد.
خداوند در قرآن می فرماید : «تحقق آزادی اندیشه را به دوری از تقلید کورکورانه مشروط می سازد، زیرا سنت ها و قوانین و گفتمان های غالبی که به عنوان نظریه برتر و یا علم واقعی به خورد مردم داده می شود، خود به عنوان مهمترین مانع تحقق اندیشه است.» بنابراین رهایی از بند تقلیدهای کورکورانه، مهمترین عامل برای تحقق آزادی اندیشه است.
سنت ها و رسوم حاکم بر جوامع، موجب می شود تا تعصب در انسان پدید آید و همین تعصب خود عامل و مانع مهمی در برابر اندیشه می شود و خرد را به سمت وسویی می برد که ناتوان از خردورزی راستین می شود. خداوند در قرآن می فرماید : تعصب به عنوان مانع تعقل و اندیشه درست یاد می کند و به انسان هشدار می دهد تا با پرهیز از تعصب و تقلیدهای کورکورانه از سنت ها و آداب قومی و فرهنگی، اجازه تحول و تغییر به سوی کمال را به خود و جامعه بدهند.
به نظر می رسد که مهمترین موانعی که موجب می شود تا آزادی اندیشه در جامعه ا ی فراهم نیاید، هواهای نفسانی از درون و گفتمان های غالب و تعصب و تقلیدهای کورکورانه از بیرون است که به شکل طاغوت، مانع اصلی آزادی اندیشه میشود.
جامعه اگر بخواهد در مسیر تعالی و کمال حرکت کند، باید از آزادی اندیشه با مانع زدایی حمایت کند. این بدان معناست که شخص و جامعه اجازه ندهند تا گفتمان های غالب درجامعه به گونه ای باشد که شخص و جامعه اجازه شنیدن اندیشه ها و افکار دیگر نداشته باشد؛ زیرا چنان که دیده و گزارش شده، جامعه نوح(ع) به سبب همین گفتمان غالب منفی است که از درون می پاشد و فرزندان هنگامی که متولد می شوند ناتوان از درک و فهم واقعی می باشند.
انسان و جامعه ای که نتواند شرایط مناسبی برای آزادی اندیشه فراهم آورد، فرصت این را پیدا نمی کند تا درمسیر کمالی حرکت کند و درنتیجه از درون، سقوط می کند و موجبات تباهی فراهم می آید.
خداوند در قرآن می فرماید : فقدان اندیشه در جامعه را موجب سقوط انسان به مرتبه حیوانیت می داند.
برای رهایی از این امور می بایست با موانع زدایی و ایجاد شرایط مناسب برای خود ازطریق تزکیه و خودسازی و ایجاد زمینه های اجتماعی و رهایی از گفتمان غالب، آزادی اندیشه را تحقق بخشیم.»
﴿ و ما الحیوه الدنیا الا لعب ولهووللدار الاخره خیرللذین یتقون افلا تعقلون﴾
انقلاب فکری ریشه هر انقلاب اصیل:
دراین بخش از آیات بار دیگر به پیامبر (ص) دستور می دهد که آنها را با دلائل مختلف به سوی حق دعوت کند ، ازگمراهی بازدارد ، که باردیگر پیامبر (ص) را مخاطب ساخته می گوید : به آنها بگو .
در نخستین آیه به خمیر مایه همه تحولات و دگرگونیهای اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و اقتصادی وفرهنگی اشاره کرد ، و درجمله هایی بسیارکوتاه و پرمحتوا می گوید : به آنها بگو من تنها شما را به یک چیز اندرز می دهم ، وآن این که برای خدا قیام کنید ، دونفر دو نفر یا یک نفر یک نفر ، پس اندیشه کنید (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا الله مثنی وفرادی ثم تتفکروا ) این دوست و همنشین شما (محمد) هیچ گونه انحراف فکری وجنون ندارد .
برای بیان موقعیت زندگی دنیا دربرابر زندگی آخرت چنین می گوید : زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست و ما الحیوه الدنیا الا لعب و لهو.
بنابراین آنها که تنها به دنیا دل بسته اند وجز آن نمی جویند ونمی طلبند درواقع کودکان هوسبازی هستند که یک عصر به بازی و سرگرمی پرداخته اند و ازهمه چیزی بی خبر مانده اند .
تشبیه زندگی دنیا به بازی وسرگرمی ازاین نظر است که بازی ها وسرگرمی ها معمولاً کارهای توفانی وبی اساس هستند که ازمتن زندگی حقیقی دورند ، نه آنها که در بازی پیروز می شوند . نه آنها که شکست می خورند شکست یافته اند زیرا پس از پایان بازی همه چیز به جای خود بازمی گردد .
دنیا به نمایش نامه ای می ماند که بازیگران آن ، مردم این جهانند ، وگاه این بازی کودکانه حتی عاقلان و فهمیده ما را به خود مشغول می دارد اما چه زود پایان این سرگرمی ونمایش اعلام می گردد .
لعب در اصل ازماده لعاب ( بروزن غبار ) به معنی آب دهان است که از لبها سرازیر می گردد ، واین که بازی را لعب می گویند بخاطر آن است که همانند ریزش لعاب از دهان است که بدون هدف انجام می گیرد . سپس زندگانی سرای دیگر را با آن مقایسه کرده می فرماید : سرای آخرت برای افراد با تقوای بهتر است آیا اندیشه وتعقل نمی کنید .
نتیجه گیری :
نتیجه می گیریم که جایگاه تعقل نسبت به تفکر بالاتر است چون موجب اتصال انسان به عالم قدس و پاکی می شود و تفکر و تعقل همواره در قرآن بار مثبت داشته وازنعمتهای انسان به حساب می آید .
و تفکر مقدمه ای برای تعقل است و در صورت فعال نبودن تفکر ، تعقل نیز غیر فعال است .
تفکر وتعقل باعث به دست آمدن ایمان و یقین می شود واین دو گوهر گران بها به عنوان تعیین کننده مقام ودرجۀ ابدی هر انسانی است .
منابع و مآخذ :
قران کریم
تفاسیر
1- مصباح یزدی ، آیت الله محمد تقی ، قرآن شناسی ، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ، قم
2- اخوت ، احمد رضا ، قاسمی ، مریم ، تدبر چیستی ، چرایی و چگونگی ، انتشارات کتاب فردا ، تهران
3- اخوت ، ا حمد رضا ، چیست چیستان ، هانی ، پرورش تفکر بنیادی ، انتشارات کتاب فردا ، 1390 ، قم
4- شاه پرویزی ، دکتر شاهرخ ، قرآن درآیینه پند ، انتشارات تبلور ، 1383 ، تهران .
3- مصباح یزدی ، آیت الله محمد تقی ، قرآن شناسی ، ویراست جدید ، انتشارات موسسه آموزش و پرورش امام خمینی (ره)
4- حاجی بابائیان امیری ، محسن ، روش های تربیت اخلاقی کاربردی در اسلام ، انتشارات صدا وسیمای جهوری اسلامی ایران ، تهران .
5- زاهد غیاثی ، محمد ، تفکر در آیات و روایات .
آخرین نظرات