اصول و مبانی قرآنی انقلاب
پژوهشگر
زینب دهقان
انقلاب قرآنی انقلابی است که عوامل، رهبری، اهداف و خصوصیات دیگر ان کاملا اسلامی بوده و در راستای تحقق ارزش های الهی، عدالت اجتماعی، رفع تبعیضات ظالمانه، فقرستیزی، حمایت از محرومان و رهایی آنان از سلطه مستکبران بر پا شده است.
1- هدف انقلاب فقط خدا(توحید در حاکمیت)
خداوند رب العالمین است یعنی صاحب اختیاری که تدبیر همه امور هستی به دست اوست.«الله ولی الذین ءامنوا» ولی و سرپرست حقیقی انسان ها خداست به همین جهت فرمان برداری و اطاعت از دستورهای او و کسانی که معین کرده، ضروری و واجب است چرا که ولایت آنان در طول ولایت خداست. در حاکمیت خداوند توحید وجود دارد.[1]
از آن خداست هر چه در آسمان ها و زمین است و کارها به او باز می گردد.[2]
مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با این ، شیوه با انان مجادله کن.[3]
اولین سخن رسول خدا(ص) دردعوت مردم به اسلام این بود:«قولوا لا اله الّا اللهُ تُفلِحوا» بگویید معبودی جز خدا نیست تا رستگار شوید.[4]
خدامحوری عبارت است از انجام یا قصد انجام کلیه اعمال و رفتار انسان بر اساس ملاک و معیارهایی که خداوند برای آن ها تعیین کرده است، به منظور کسب رضایت الهی.« قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَ أُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالمِين» [5]بگو در حقیقت تنها هدایت خداست کهخ هدایت واقعی است و دستور یافته ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.
پیامبر اسلام در مورد اهمیت توحید می فرماید: «بهای بهشت لااله الّا الله» است. [6]و در حدیثی دیگر می فرمایند: نه من و نه گویندگان قبل از من کلمه ای پر محتوا همانند لا الا الّا الله نگفته ایم.[7]
تلاش های اصلاحی باید به نزدیک تر شدن انسان به خدا و الهی شدن روابط میان افراد، ساختار های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و … کمک کنند تا در بستر فراهم آمده انسان الهی رشد کرده و به هدف والای آفرینش دست یابد.
امام علی (ع) فرمود: در هیچ چیزی ننگریستم، مگر این که خدا را قبل از آن، بعد از آن و با آن دیدم. هدف به کارها ارزش می دهد. هدف عالی به انسان ارزش داده، او را به خدا نزدیک می نماید. ولی هدف پست انسان را از خدا و نور هدایت روی می گرداند.
خدا انسان را به گونه ای خلق کرده که وقتی با خود تامل می کند خدا را می یابد و جهان را نشانه وتجلی بخش قدرت، علم و حکمت او می بیند. در روایتی آمده است که : حضرت علی(ع) مهمانی دعوت بود به منزل آمد و چیزی خورد حضرت زهرا (س) فرمود: شما امشب مهمان هستید فرمود: گرسنه هستم، نگرانم به خاطر شام به مهمانی بروم نه برای اجابت دعوت یک مومن.
یا مانند چاقو کش و جراح که هر دو شکم را پاره می کنند اما هدف هایشان فرق می کند.
2-اجتهاد فقهای جامع الشرایط
حکم و فرمان الهی از طریق رسول خدا(ص) و جانشینان بزرگوار آن حضرت به مردم می رسد و بدون تبعیت از آنان، اطاعت از خداوند ممکن نیست.« إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَئةَ فِيهَا هُدًى وَ نُورٌ يحَْكُمُ بهَِا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَ الرَّبَّنِيُّونَ وَ الْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَ كَانُواْ عَلَيْهِ شهَُدَاءَ فَلَا تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لَا تَشْترَُواْ بَِايَاتىِ ثَمَنًا قَلِيلًا وَ مَن لَّمْ يحَْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْكَافِرُو ن»[8] ما تورات را نازل كرديم در حالى كه در آن، هدايت و نور بود و پيامبران، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براى يهود حكم مىكردند و (همچنين) علما و دانشمندان به اين كتاب كه به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مىنمودند. بنا بر اين، (بخاطر داورى بر طبق آيات الهى،) از مردم نهراسيد! و از من بترسيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمىكنند، كافرند.
اگر در انقلاب تمامی فقها از یک کتاب الهی به نام قرآن مدد جویند موجبات رشدشان فراهم شده و کسی نمی تواند آسیبی به انقلاب وارد سازد زیرا اجتهاد می تواند آن را از بن بست های بسیاری بیرون آورد.[9]
3- تحول در جوانان
تحول را خدا در جوانان ایجاد می نماید زیرا او هر که را بخواهد هدایت می نماید تا جایی که آنان جان خود را در سبد اخلاص گذاشته، در راه اسلام و انقلاب مبارزه می نمایند.
خداوند درقران کریم می فرماید:« فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشرَْحْ صَدْرَهُ لِلْاسْلَامِ »[10] آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براى (پذيرش) اسلام، گشاده مى سازد.
4- نفی هر گونه ستم گری و ستم کشی، سلطه گری و سلطه پذیری(برائت از مشرکان):
تسلط همه جانبه عده ای محدود بر جمعی کثیر که گاه داخل کشور و گاه بیرون از مرزهای سیاسی کشور تشکیل می گردد.
قرآن کریم ویژگی یاران پیامبر را چنین توصیف می کند: « وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلىَ الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنهَُمْ تَرَئهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا»[11] حمّد (ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مىبينى.
5- جهاد
جهاد در لغت به معنای زمین سخت،هموار و بی گیاه می باشد.[12]
جهاد در لغت به معنی مشقت است.[13] در اصطلاح شرع، عبارت است از بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان. [14]
بنابراین جهاد در اصطلاح قران و فقه اسلامی، تنها جهاد با اسلحه نمی باشد، بلکه همه اشکالی که سبب می شود تا اسلام در میان مردم و جامعه تحقق یابد را جهاد می نامند و مجاهد کسی است که با هر آن چه در توان دارد در زمینه ها از جمله نظامی، اقتصاد، علمی[15] و مانند آن از مال و جان خویش بگذرد و تلاش کند تا هدف اسلام برآورده شود.
الف: جهادنفس
خداوند متعال نفس اماره را از عوامل سقوط و گناه و دور ماندن از سعادت معرفی می کند. زیرا انسان ها را برای رسیدن به لذت های دنیوی به گناه دعوت کرده و ازپیروی از عقل بازمی دارد. حضرت علی(ع) در مورد نفس اماره می فرماید: دشمن ترین دشمن تو همان نفسی است که دردرون توست.[16] انسان تنها موجودی است که می تواند با گناه به خود ظلم کند، چراکه انسان دارای خود عالی و خود دانی می باشد. وقتی بیش تر به خود دانی توجه کند و نسبت به نیازهای عالی بی توجه شود به خودش ظلم کرده است. البته خداوندمتعال سرمایه های رشد و رستگاری را به انسان نشان داده است و می فرماید:
« وَ مَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا»[17] كسى كه كار بدى انجام دهد يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت.
بنابرلین میان استغفار بنده و مغفرت الهی فاصله ای نیست هر کس توبه کند و آمرزش بخواهد یعنی خود عالی (نفس لوامه) علیه خود دانی(نفس اماره) او انقلاب کند رحمت و مغفرت خدا را می یابد.
« وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسىِ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبىِّ إِنَّ رَبىِّ غَفُورٌ رَّحِيم» من هرگز خودم را تبرئه نمىكنم، كه نفس (سركش) بسيار به بديها امر مىكند مگر آنچه را پروردگارم رحم كند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.[18]
نفس هر دم در درونت در کمین از همه مردم بتر در مکر و کین
دشمنی داری چنین در سرّ خویش مانع عقل است و خصم جان و کیش[19]
ب: جهاد فی سبیل الله
مرگ آگاهانه در راه هدف والا(جهاد با جان)، جهاد با مال، فکر، شعار،حضور در خیابان، حضور در پای صندوق رای و… را جهاد فی سبیل الله می نامند.
ارزش جهاد در آیات و روایات
خداوند در قرآن کریم دستور جهاد با کفار و منافقین که در صدد تخریب پایه های ایمانی و عقیدتی صحیح در جامعه اند و با حکومت دینی پیامبر(ص) درگیر می شوند را این گونه بیان می کند:« يَأَيهَُّا النَّبىُِّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيهِْمْ »[20] اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت بگير.
« وَ جَاهِدُواْ فىِ اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه »[21] و در راه خدا جهاد كنيد، و حقّ جهادش را ادا نمايي.
« فَلَا تُطِعِ الْكَفِرِينَ وَ جَهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرً ا»[22] بنا بر اين از كافران اطاعت مكن، و بوسيله آن [قرآن] با آنان جهاد بزرگى بنما.
حضرت امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید:
« إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِه»[23] همانا جهاد دری است از درهای بهشت، گه خداوند به روی برگزیده دوستان خود گشوده است.
مجاهدین بالاترند ازاین که بگوییم با اولیاء الله هستند مجاهدین مساوی با خاصه اولیاء الله می باشند.«وَهُو الباسُ التَّقوی» جهاد جامعه تقواست.[24]
حضرت علی (ع) می فرماید : جامعه تقوا، جهاد است. نقوا یعنی پاکی راستین از آلودگی های اخلاقی، درونی، خودخواهی ها و خودپسندی ها به همین دلیل مجاهد واقعی با تقواترین با تقواهاست چرا که پا روی هستی خود گذاشته است.
مجاهد پاک یافته است لذا دری که بر روی پاک یافته ها باز می شود با دری که بر روی سایر پاک ها گشوده می شود متفاوت است.
آثار ترک جهاد
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«من لم یغفر و لم یُحدَّث نَفسَهُ بِغزوٍ و ماتَ علی شعلَه منَ النِّفاق» آن که جهاد نکرده و لااقل اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشد با نوعی نفاق خواهد مرد.
آثار منفی جهاد
1- ذلت و خواری
2- شداید و گرفتاری ها
3- حقارت روحی
4- محرومیت از انصاف دیگران
5- باترک جهاد،دولت حق از آنان که به آن ها سپرده شده گرفته می شود.[25]
6- رجوع به آرای مردم: «و امرهُم شوری بَینَهُم» [26]حضور مردن آن ها هم از همه اقشار نه از یک گروه و حزب
7- امامت امت و رهبری
ولایت فقیه یعنی حکومت علما بر اساس کتاب اسلامی. درجامعه اسلامی ولایت فقیه به جانشینی و نیابت از رسول خدا(ص) و امامان(ع) انجام می شود و رهبر با پیروی از آن بزرگواران، قوانین اسلامی ر ا در جامعه به اجرا در می آورد. از این رو ولی فقیه به عنوان رهبر جامعه اسلامی، از راهنمایی قرآن استفاده می نمایند.
امام صادق(ع) ویژگی رهبر را این گونه بیان می فرماید:« فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ.»[27] هر کس از فقیهان که نگهدارنده نفس خود، نگهبان دین خود، مخالف کننده با هوی و هوس خود و فرمان بردار خداوند باشد پس بر مردم است از او پیروی کنند.
رسول خدا(ص) آمده بود تا مردم را از حکومت و ولایت طاغوت و ستمگران نجات دهد و نظامی اجنماعی و بر پایه قوانین الهی بنا کند به طوری که روابط اجتماعی مردم بر مبنای دستورات خداوند تنظیم گردد و فرمانی جز فرمان خداوند وکسی که او تعیین کرده است اطاعت نگردد.
پیامبر اکرم(ص) در واقعه غدیر جانشینی پس از خود را تعیین نمود و دست حضرت علی(ع) را بالا آورد و فرمود: «مَن کنتُ مولاه فَهذا علیّ مَولاه» هر کسی که من ولی و سرپرست او هستم حضرت علی(ع) نیز ولی و سرپرست اوست. اگر واقعه غدیر به امت اسلامی ابلاغ نشده بود تمام زحمات 23 ساله رسول خدا(ص) از بین می رفت و ان لم تفعل فما بلَغَت [28]رسالتَه و گویا هیچ رسالتی انجام نداده بود.
8- تشکیل نهادهای انقلابی: نهضت سواد آموزی،کمیته انداد، بسیج مستضعفین، جهاد کشاورزی، ساخت مساجد و… نمونه هایی از نهادهای انقلابی به شمار می روند.
1- حمایت از مستضعفین: هر کجا صدای مظلومی شنیده شد به پاخیزید و از مظلومان مسلمانان در تمام نقاط جهان با روش های درست دفاع کنید و برای رهایی آنان از ظلم بکوشید زیرا مظلوم یابی ارزش است و کاری به دین و ملت ندارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: « وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلىَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ نجَعَلَهُمْ أَئمَّةً وَ نجَعَلَهُمُ الْوَارِثِين»[29] ما مىخواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم.
«ربَنّا اخرَجنَا مِن هذه القَریِهِ الظَّالم» پروردگارا ما را از قریه ستمگران بیرون آر.
رسول خدا(ص) می فرماید: هر کسی فریاد دادخواهی مظلومی را که از مسلمانان یاری می طلبد بشنود، اما به یاری آن مظلوم بر نخیزد مسلمان نیست.[30] و در حدیثی دیگر می فرماید: مسلمانان باید با هم کیشان خود در سراسر جهان پیوند برادری برقرار کنند و مانند اعضای یک خانواده از یک دیگر دفاع نمایند، با ظالمان و مفسدان مبارزه کنند و یار ستمدیدگان و مسستضعفان باشند.
2- با توجه به قسط و عدل :یکی از صفات الهی عدل می باشد یعنی خدا عادل است و جهان را بر اساس عدل استوار ساخته است خداوند در قران می فرماید:« وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ »[31] فرمان داده اند که در میان شما به عدالت رفتار کنم.
« فَأَصْلِحُواْ بَيْنهمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا »[32] در ميان آن دو به عدالت صلح برقرار سازيد و عدالت پيشه كنيد.
حضرت علی(ع) می فرماید: یکی از لوازم عدالت ، ترک ظلم است. [33]
عدل،طوق ستم پذیریرا از گردن صاحبش بر می دارد و راحتش می کند. [34]
هیچ عدلی برتر از جبران ستمکاری های گذشته نیست. [35]
هیچ چیز مانند عدل سبب آبادانی شهر ها نشده است. [36]
خدای سبحان عدالت را سبب استحکام بنیان های جامعه و پیرایش از ستم ها و گناهان و مجد و عظمت اسلام قرار داده است.[37]
رسول خدا می فرماید: «بالعَدل قامت السّماواتِ و الارض» آسمان ها و زمین بر اساس عدل پابرجاست.[38]
امیرالمومنان(ع) در مورد عدالت به مالک اشتر می فرماید: نیکوکار و بدکار پیش تو نباید یکسان باشمد که یک چنین حالتی نیک.کاران را به کار نیک بی رغبت و بدکاران را به بدکاری وا می دارد. با هر کدام از این دو گروه مطابق عملشان رفتار کن.[39]زندگی انسان ها در داخل نظامی عادلانه قرار دارد خداوند مردم را به عدل وعده داده است تا آن ها رابه آن چه لیاقت دارندرسانیده و حق کسی را ضایع نگرداند.[40]
میزان خداوند در میان مردم عدل می باشد که آن را قرار داده است تا حق بر پا داشته شود.
3- همبستگی ملی: تعامل و همبستگی در جامعه توانمندی ها را افزایش داده و از هدر رفتن ظرفیت ها جلوگیری می کند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: « وَ لَا تَنَزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَ تَذْهَبَ رِيحُكمُْ وَ اصْبرُِواْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابرِِين»[41] و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است.
« وَ اعْتَصِمُواْ بحَِبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا»[42] و همگى به ريسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسيله وحدت]، چنگ زنيد و پراکنده نشوید.
امام خمینی(ره) می فرماید:
ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید، به پا خیزید و در زیر پرچم و در سایه تعلیمات اسلام مجتمع شوید و دست خیانت ابرقدرت ها از ممالک و خزائن سرشار آن کوتاه کنید و مجد اسلام رااعاده کنید و دست از اختلافات و هواهای نفسانی بردارید که شما دارای همه چیز هستید. بر فرهنگ اسلام تکیه زنید، با غرب و غرب زدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید.[43]
برای حفظ هم بستگی و وحدت میان مسلمانان باید به نکات زیر توجه کنیم:
1- از تفرقه و جنگ میان مسلمانان که باعث نابودی اسلام و ضعیف نگه داشتن مسلمانان می شود جلوگیری کنیم.
2- از اهانت و توهین به مقدسات سایر مسلمانان خودداری کنیم.
3- خود را از سایر مسلمانان دور ندانیم و برای پیروزی، عزت و سربلندی مسلمانان، در تمامی نقاط جهان تلاش کنیم.
4- از مظلومان مسلمان در تمام نقاط جهان، با روش های درست دفاع کنیم و برای رهایی آنان از ظلم بکوشیم.
5- اعتقادات خود را با دانش و استدلال، اعتلا و ارتقا ببخشیم تا بتوانیم با دیگر مسلمان براساس معرفت و استدلال سخن بگوییم و اعتقادات خود را به نحو صحیح بیان کنیم.
6- به عنوان یک پیرو امیر المومنین(ع) به گونه ای زندگی کنیم که سبب بدبینی دیگران به تشیع نشویم امام صادق(ع) می فرماید: «کونوا لنا زیناً و لاتکونوا عَلَینا شینا» زینت دادن خاندان ما باشید و مایه زشتی و عیب ما نباشید.[44]
4- صدور انقلاب: مبانی شرعی صدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی(ره):
1- اقدام برای صدور انقلاب یک وظیفه و تکلیف شرعی است[45]
2- به دلیل ماهیت انقلاب اسلامی، انقلاب و متولیان آن نسبت به مستضعفان و مسلمانان دارای وظیفه اند.[46]
3- انقلاب اسلامی نه تنها نهضتی برای مسلمانان بلکه برای مستضعفین جهان است.[47]
4- در صورت محصور بودن انقلاب در مرزهای ایران، شکست انقلاب قطعی می باشد.[48]
5- اگر انقلاب در کشور محصور باشد، عزم جدی قدرت های جهانی مبتنی بر شکست انقلاب تحقق می یابد.[49]
6- با قیام مستضعفین و درک عمیق آن ها از انقلاب اسلامی نهضتی در مقابل جهان خواران شکل خواهد گرفت.
7- انقلاب اسلامی نقطه شروع است و ادامه آن در ورای مرزهای جغرافیایی است.[50]
8- انقلاب اسلامی، از ناحیه قدرت لایزال الهی مورد حمایت بوده و مورد توجه ملت ها به ویژه مسلمانان است.[51]
9- تلاش برای استقلال ملت ها از سلطه قدرت، یک هدف و وظیفه است.[52]
10- صدور انقلاب با تکیه بر تبلیغ ، آگاهی رساندن و انتقال معنویت است و تکیه بر تجهیزات و سلاح مورد توجه نیست.[53]
11- با قیام مستضعفین، ابرقدرت ها رو به نابودی خواهند رفت و این موضوع به صدور انقلاب وابسته است.[54]
12- صدور ارزش ها و آشنایی مستضعفان با آموزه های اسلام و حکومت مورد توجه اسلام از محوری ترین ابعاد توجه در اندیشه صدور انقلاب است.[55]
13- مقدمه انقلاب جهانی امام زمان(عج): منتظران حقیقی تلاش می کنند در عصر غیبت هم پیرو امام خود باشند و از ایشان تبعیت کنند. پیروی از امام عصر(عج) مبنی بر مراجعه به عالمان دین و تبعیت از آن هاست. آمادگی برای ظهور، ابعاد گوناگون علمی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی دارد و منحصر به یک تخصص نمی شود، زیرا امام زمان(عج) یارانی توانمند در همه ابعاد می خواهند؛ یارانی که بتوانند مسئولیت های بزرگ عصر ظهور را بر دوش گیرند. کسانی می توانند در هنگام بیعت با امام، اهل جهاد و پیکار باشند، پاک دامنی پیشه کنند و اهل زشت کاری نباشند که قبل از ظهور آن حضرت ، تمرین کرده و در صحنه فعالیت های اجتماعی و نبرد دائمی حق و باطل ، در جبهه حق حضوری فعال داشته باشند.[56]
ویزگی هایی چون شجاعت، عزت نفس، بلند همتی و پاک دامنی را در خود پرورانده باشند. کسی که در عصر غیبت تنها با گریه و دعا سر کند و در صحنه نبرد حق طلبان علیه مستکبران حضور نداشته باشد. چنین کسی شجاعت و از جان گذشتگی لازم را به دست نخواهد آورد و در نبرد سهمگین سپاه امام علیه ستمکاران جهان، صحنه را ترک خواهد کرد یاران امام پیشتازان تحول جهانی و سازندگان تمدن متعالی اسلامی اند.
امام صادق (ع)نیز در توصیف یاران امام عصر می فرماید: یاران حضرت مهدی (عج) مردمانی مقاوم، سرشار از یقین به خدا و استوار تر از صخره ها هستند. اگر به کوه ها روی آورند آن ها را متلاشی می کنند.[57]
طبق روایت ، هسته مرکزی یاران امام عصر(عج) سیصدو سیزده نفر یا به تعداد یاران پیامبر(ص) در جنگ بدر هستند که بنا به فرموده امام باقر(ع) 50 نفر از آنان زنانند.[58] هم چنین بیش تر یاران امام را جوانان تشکیل می دهند.[59]
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلی مرده است.[60] ودر حدیثی دیگر می فرماید: حال کسی که از امام خود دور افتاده و به او دسترسی ندارد، سخت ار از حال یتیمی است که پدر را از دست داده است زیرا چنین شخصی، در مسائل زندگی حکم و نظر امام را نمی داند. البته اگر یکی از پیروان ما که به علوم و دانش ما آشناست وجودداشته باشد، باید دیگرانی را که به احکام ما آشنا نیستند، راهنمایی کند و دستورات دین را به آن ها آموزش دهد. در این صورت او در بهشت با ما خواهد بود.[61]
انسان منتظر کسی است که هدف و آرمان خود را می شناسد و یقین دارد روزی این هدف در جهان محقق می شود. از این رو همواره برای رسیدن جامعه به چنین هدفی تلاش می کند تا جامعه هر چند یک قدم به ان هدف نزدیک تر شود و از آن جا که به خدا و جهان آخرت ایمان دارد، می داند که پاداش این تلاش خود را خواهد گرفت.
امام باقر(ع) روایت فرمود: « كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ» ملتی در شرق زمین قیام می کند و حق می طلبد. پس حق به آنان داده نمی شود و انان مجددا برای گرفتن حقشان قیام می کنند. لکن باز هم صاحبان زور و تزویر از دادن حق آنان امتناع می ورزند. هنگامی که ملاحظه می کنند نمی توانند به این ترتیب حقشان را از دشمن بگیرند، سلاح هایشان را به دوش انداخته، با تکیه بر قدرت سلاح حقشان را مطالبه می کنند. این بار آن چه را می خواهند. به آنان داده می شود، ولی دیگر نمی پذیرند و به قیام خود ادامه می دهند و سلاح هایشان را جز به صاحب و دلی تحویل نمی دهند . یعنی تا ظهور حضرت مهدی (عج) سلام ها را بر زمین نمی گذارند و همواره در راه احیای حق با دشمنان می ستیزند. کشته شدگان آنان شهید هستند. آگاه باشید، اگر من (امام باقر) آن زمان را درک کنم، جانم را برای صاحب این حکومت باقی خواهم گذاشت. تا در راه او فدا سازم.
امام رضا(ع) در جمع مردم نیشابور فرمودند:« کلمه لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِالْإِخْلَاصِ دَخَلَ فِي حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ فِي حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»«بشرطِها و شُروطها و اَنَا مِن شروطِها»
کلمه لا اله الا الله قلعه محکم من است هر که داخل آن شود از عذاب من در امان است. ورود به این قلعه شرایطی دارد یکی از شرایط اساسی آن من هستم ، یعنی اقرار به ولایت امام زنده، همان طور که وضو شرط نماز است و نماز یس وضو باطل است تا لا اله الا الله و توحید است باید از یک امام زنده پیروی کرد.
[1] - انعام(6)آیه57
[2] -سوره آل عمران(3)،آیه109
[3] - سوره نحل،آیه125
[4] - محمدباقر مجلسی،بخارالانوار،ج18،ص202
[5] - سوره انعام(6)آیه71
[6] - شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ص9
[7] - همان،ص11
[8] - سوره مائده(5)آیه44
[9] - محمدشفیعی فر،درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی،دفترنشر معارف
[10] - سوره انعام(6)آیه125
[11] - سوره فتح،آیه 29
[12] - علی اکبر،دهخدا،فرهنگ لغت دهخدا
[13] - معجم المقاییس،ج1،ص486
[14] - جواهرالکلام،ج21،ص3
[15] - سوره نساء(4)،آیه95،انفال،آیه72،سوره فرقان،آیه52
[16] - فیض کاشانی،المحجه البیضاء،ج5،ص6
[17] - سوره نساء(4)،آیه 110
[18] - سوره یوسف(12)،آیه53
[19] - مثنوی مولوی
[20] - سوره توبه(9)،آیه73
[21] - سوره حج(22)آیه78
[22] - سوره فرقان(25)،آیه52
[23] - نهج البلاغه،ترجمه شهیدی ،خ27
[24]- همان
[25] - مرتضی،مطهری،قیام انقلاب مهدی ازدیدگاه فلسفه تاریخ و مقاله شهید، صدرا
[26] - سوره شوری،آیه38
[27] - محمدباقرمجلسی،بحارالانوار،ج2،ص88
[28] - سوره مائده،آیه67
[29] - سوره قصص(28)،آیه5
[30] - محمدبن یعقوب کلینی،کافی،ج2،ص164
[31] - سوره شوری،آیه15
[32] - سوره حجرات(49)،آیه9
[33] - عبدالواحدتمیمی آمدی،غررالحکم ودررالکلم،ح10218
[34] - همان،10205
[35] - همان،10222
[36] - همان،ح7778
[37] - همان،1697
[38] - ابن ابی الجمهورالاحسابی،عدالی اللئالی،ج4،ص102
[39] - نهج البلاغه،نامه53
[40] - عبدالواحدتمیمی آمدی،غررالحکم ودررالکلم،ح1696
[41] - سوره انفال(8)،آیه
[42] - ـ آل عمران(3)،آیه103
[43] - روح الله خمینی،صحیفه نور،ج14،موسسه عروج،1385،ص83
[44] -وسائل الشیعه،ج12،ص8
[45] - روح الله خمینی،صحیفه امام،ج12،تهران،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی موسسه عروج،1385م
[46] - همان
[47] - همان،ج10
[48] - همان،ج12
[49] - همان
[50] - همان،ج21
[51] - همان،ج12
[52] - همان،ج20
[53] - همان،ج18و13
[54] - همان،ج15
[55] - همان،ج15
[56] - سیدبن طاووس،الملاحم والفتن،ص149
[57] - محمدباقر مجلسی،بحارالانوار،ج52،ص308
[58] - همان،ج53،ص323
[59] - نعمانی،الغیبه،ص107
[60] - علامه امینی،الغدیر،ج10،ص359 به نقل از بزرگان اهل سنت مانند تفتازانی در کتای شرح مقاصد،ج2،ص275
[61] - میرزانوری،مستدرک الوسائل،ج17،ص317،ح21458
آخرین نظرات