مقدمه :

یکی از نقشه های بزرگ اینها این است که مغزهای ما را ازمان بدزدند و به جای او یک مغز فرهنگی بدهند [1] (امام خمینی ره )

کاری که از لحاظ فرهنگی دشمن می کند نه تنها یک تهاجم فرهنگی است بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی .. است (مقام معظم رهبری)

انسان به دلیل برخورداری از قوه تفکر و نیز داشتن قابلیت پذیرش تعلیم و تربیت می تواند سیر صعودی و تکاملی داشته باشد و به همین دلیل جوامع برای استمرار و شکوفائی شوون مختلف حیات اجتماعی باید به جنبه های گوناگون حیات فردی انسان ها نیک بنگرند و در این باره سیاستگذاری و برنامه ریزی نماید .

ادامه مطلب :

فرهنگ که مجموعه ارزش ها و بایدها و نبایدهای یک ملت را در بر می گیرد مقوله بسیار پیچیده ، مهم و سرنوشت ساز است و ماهیت اصلی و جهت گیری های کلی حرکت های هر ملتی را تعیین می کند .

فرهنگ ، با توجه به رشد گستره اجتماعی انسان ها ، همواره در حال پویایی ، دگرگونی و تکامل است در این میان آنچه ارزشمند و پسندیده است و موجب بالندگی فرهنگ ها می شود «تعامل فرهنگی » است که در جریان روابط سالم ملت ها پیش می آید و طی آن ارزشهای متعالی و نقاط مثبت فرهنگی مورد قبول سایر فرهنگ ها قرار می گیرد .

همان گونه که توسعه اقتصادی در محیط اقتصادی امن تحقیق پذیر است . توسعه فرهنگی نیز در محیط فرهنگی امن ، امکان تحقق دارد . متاسفانه درباره امنیت فرهنگی هیچ سخن و اندیشه جدی و استواری گفته و شنیده و هیچگاه رابطه منطقی آن با توسعه و امنیت اقتصادی به وضوح و روشنی بیان نشده است این موضوع از آن جهت مخاطره آمیز و توجه به آن یک ضرورت انکار ناپذیر ملی است که در هیچ دوره تاریخی تمدن و فرهنگ انسانی همانند امروز مساله ای به نام تهدید فرهنگی و به مخاطره افتادن امنیت فرهنگ ملی ، جدید و تحقق پذیر نشده بود .

امروزه صاحبان فن آوری با ابداع فرهنگ های مهاجم ، درصدد مقابله با هویت دینی انسان برآمده اند و هر گونه ارتباط قدسی را در عالم انکار می کنند ؛ در حالی که بشر به برکت ارتباط های روحانی و معنوی هزاران سال زندگی خویش را جلوه ای الهی بخشیده است . از این رو نخستین رسالت مسئولان از بین رفتن فرهنگ دینی در میان همه اقشار اجتماع به ویژه نسل جوان است دوران جوانی حساس ترین مرحله زندگی است که طی آن تحولات جسمانی ، نوسانات عاطفی ، تمایلات غریزی ، پیوسته اندیشه و روان جوان را به خود مشغول می سازد و در مسیر اعتلای فرهنگی و هویت دینی آنان پرده ابهام می افکند .

به فرموده امام خمینی (ره ) : « امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و به حمدلله از برکت انقلاب اسلامی ایران ، دریچه ای نور امید به روی مسلمانان جهان باز شده است »

سعی و کوشش ما بر این است که از منابع مختلف مطالب را جمع آوری کنیم و در ارائه مطالب از توضیحات زیادی خودداری کنیم و در پایان هم نظرات خودمان را ارائه می دهیم این تحقیق شامل 5 فصل می باشد که عناوین فصل ها به ترتیب عبارتند از : فصل اول : مفاهیم تهاجم فرهنگی ، فصل دوم انواع فصل . فصل سوم تهاجم فرهنگی ، فصل چهارم ، تبادل فرهنگی فصل پنجم راه های مقابله با تهاجم فرهنگی ، از آنجایی که خطا و اشتباه هم از آدمیست و انسان را از آن گریزی نیست از خوانندگان محترم می خواهم که ضمن مطالعه این اثر اگر اشتباه و نقدی بود آن را بر این حقیر گوشزد نمایند .

پیش از آنکه وارد بحث شویم لازم است که تعاریفی از تهاجم ، «فرهنگ» و «تهاجم فرهنگی» داشته باشیم زیرا آنگاه که معانی لغتی و اصطلاحی این واژه ها برای ما آشکار شد زمینه و بستر لازم بری ادامه راه هموار خواهد شد البته صاحب نظران و کارشناسان در مجلات و روزنامه ها تعاریف زیادی از تهاجم فرهنگی و واژه های مربوط به آن کرده اند .

معنای واژه «تهاجم» :

«تهاجم» مصدر باب تفاعل از مصدر ثلاثی مجرد «هجوم» به معنی یورش و حمله گرفته شده است «تهاجم» یعنی حمله و یورش متقابل دو گروه یا دو طرف به یکدیگر حمله کردن از ریشه «هجوم» به معنای حمله ور شدن و بر دیگری یورش بردن است و در این جا به معنای هجمه ای یک طرفه و یک جانبه است  .

معنای واژه «فرهنگ» :

«فرهنگ» در زمره واژه هایی است که پس از انقلاب اسلامی استعمال بیشتری پیدا کرده است اهمیت و خصوصیت واژه فرهنگ در این است که «انقلاب اسلامی» ایران را انقلاب فرهنگی نیز نامیده اند .

هر چند این واژه را به اعتباری می توان قدیمی و باستانی دانست و در جای جای متون ادب فارسی از آن سراغ گرفت . اما معنا و مفهومی که امروزه از «فرهنگ» در عرف اجتماعی در میان تحصیل کردگان و نویسندگان پیدا کرده است تا آنچه سابقاً در گذشته های نسبتاً دور از آن یاد می کرده اند تا حدی تفاوت دارد .

«فرهنگ » در واژه نامه پهلوی زیر نام فرهنگ آمده است این کلمه از دو ترکیب «فر far» به معنای پیش یا بیرون و یا جلو و هنگ ‘’Hang'’ به معنای کشیدن آمده است . [1]این واژه معنای پیش رفت را هم می دهد . اما به مرور شکل تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش به خود گرفته است .

در لغت نامه های قدیم «فرهنگ» را عقل و دانش ، اخلاق و فضیلت ، علم ادب و تربیت و تعلیم بزرگی و فرزانگی ، هنر و معرفت ، حکمت و دیانت ، بزرگواری و عظمت و یا مجموعه ای از این علم و فضایل دانسته اند برخی لغت ادب را در زبان عربی با فرهنگ فارسی مترادف گرفته اند و برخی با توجه به زبان عربی «ثقافه» را با آن برابر دانسته اند . [2]

بطور کلی واژه فرهنگ در جامعه ما نوسانات بسیاری داشته و انتخاب اولیه آن به جای واژه «معارف » سپس انتخاب واژه آموزش و پرورش به جای آن همچنین همراهی و معیت آن با «هنر و علوم » «آموزش عالی» «ارشاد » و امثال آن نشان دهنده و موید نوسان و شناور بودن و به عبارت دیگر نوعی بلا تکلیفی و در بدری و ابهام در مورد این واژه مشهور و رایج است .

 

معنای اصطلاحی «فرهنگ» :

اصطلاح «فرهنگ » دارای معانی و مفاهیم متفاوت و متنوع است در سیر تکوینی خود در تاریخ معانی گوناگونی گرفته است . اندیشمندان بیش از 250 تعریف از فرهنگ ارائه داده اند یونسکو 120 تعریف از فرهنگ گردآوری کرده است تنها دو انسان شناس آمریکایی «کروبر» و «کلاکن» کتابی حاوی 164 تعریف از فرهنگ تدوین نموده اند . [3]

استاد محمد تقی جعفری در کتاب « فرهنگ پیرو ، فرهنگ پیش رو » پس از بررسی تعاریف فرهنگ از دیدگاه 24 کتاب لغت و دائره المعارف مهم جهان می نویسد :

«تحقیق در تعریف فرهنگ از دیدگاه مشهورترین دایره المعارف ها و بعضی از منابع جامعه شناسی و کتابهای لغت بیشتر برای اثبات این حقیقت است که نشان دهیم که وجود تکامل انسانی در معنای حقیقی فرهنگ در میان همه جوامع به عنوان کیفیت یا شیوه بایسته و شایسته حیات بشری تضمین شده است اگر عده ای از خودخواهان ، سوداگران و سلطه جویان یا پوچ گرایان بخواهند فرهنگ را تا حد یک بهشت پدیده های مبتذل تنزل دهند و نام آن را فر بگذارند مبتنی بر حقیقت نبوده و ریشه ای ضد انسانی دارد اما آنچه در این میان موجب بروز تعاریف مختلف شده است تنوع دیدگاه ها محققان و صاحب نظران در تفسیر مفهوم فرهنگ با امعان نظر در اصل تکاملی آن بوده است برای نمونه در زبان فارسی «فرهنگ » به معنی کشیدن شاخه درختی را می گفتند که آن را بخوابانند و خاک به زیر و روی آن بریزند تا بیخ بگیرد سپس آن را کنده به جای دیگر نهال کنند » .

سپس استاد جعفری فرهنگ را اینگونه تعریف می کنند : [4]

« فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه بایسته و شایسته برای آن دسته از فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان در حیات معقول تکاملی باشد »[5]

تا نیمه قرن هجدهم اصطلاح فرهنگ و تمدن را کاملاً تحت نام ‘’cirlization'’ بکار می بردند در سال 1871 که مصادف با وحدت آلمانی است یک نفر انگلیسی به نام تایلور ‘’taler'’ نخستین تعریف جامع از فرهنگ ارائه کرد ولی اعلام کرد که «فرهنگ عبارت است از مجموعه ای از آداب ، عادات ، رسوم ، رفتارها به نظام ها و کردارهای انسان ها که از یک مجموعه با هم زندگی می کنند و این ویژگی ها را از نسلی به نسل دیگر نه از طریق وراثت بلکه از طریق اکتسابی و آموختنی منتقل می شوند »[6]

تاکنون نزدیک به 200 تعریف از فرهنگ توسط جامع شناسان و مورخان مختلف ارائه شده است .

«آلفرد وبر» جامعه شناس آلمانی اعتقاد دارد « فرهنگ عبارت است از تمام رفتارهای معنوی مانند زبان ، دین ، فلسفه ، هنر و ادبیات » [7] در تعریف دیگر فرهنگ «علم ، دانش ، ادب ، معرفت ، تعلیم و تربیت »[8] لغت نامه «آکسفورد » فرهنگ را اینگونه معنی می کند «تربیت و تهذیب» و همین طور لغت نامه «دهخدا» ذیل واژه فرهنگ می نویسد :‌« مرکب از « فر » که پیشاوند است و  «هنگ» از ریشه «ننگ» اوستایی به معنی کشیدن» و  فرهیختن » (تعیلم و تربیت ) می باشد »

نگاهی به جایگاه فرهنگ در روایات اسلامی :

«فرهنگ » با هر انقلاب ایمانی و ارزشی و عقیدتی رابطه ای عمیق و صمیمی دارد و قوی ترین و مهمترین رابطه را با انقلاب اسلامی ایران داشته است و دارد . می توان گفت مراد ما از واژه «فرهنگ » همان است که در متون روائی اسلامی غالباً بدان «ادب» گفته شده یا در قالب مجموعه ای از کلمات و تعابیری مانند « اخلاق» «معرفت » . «بصیرت» «علم» «هدایت » «حکمت» «عقل» «لب» «تربیت » «فکر» «مکارم اخلاقی » و … با ابعاد گوناگون و جلوه های مختلف بیان شده است .

بنابر آنچه دهخدا نقل کرده است بعضی ادب را در فارسی به فرهنگ ترجمه کرده اند و برخی به نیک گفتاری و نیک کرداری و برخی نیز آن را با علم و دانش برابر نهاده اند . با توجه به نحوه کاربرد واژه «ادب» در جملات و کلماتی که از پیشوایان و آموزگاران بزرگ اسلام روایت شده است می توان تا حدی به درک معنی و مفهوم آن در مقایسه با معنا و مفهومی که از واژه متداول فرهنگ مستفاد می شود نزدیک شد .

از آن جمله است آنچه در کلام امام علی (ع) آمده است . آنجا که می فرماید :‌«هیچ میراثی مانند ادب نیست »[9] « و ادب والاترین سبب و بهترین نسب است »[10] و «کسی که دل داده ادب باشد بدیهایش کاستی گیرد »[11] همچنین خطاب به امام حسین می گوید : « من به تادیب و تربیت تو بیش از آنکه روح و قلبت قوام گرفته سختی و استواری لازم را پیدا کند و عقل و مغفرت به امور دیگر مشغول گردد همت گماشتم » [12]

همچنین از قول پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آورده اند که فرمود :‌«با ارزش ترین مردم کسانی هستند که از دانش بیشتری برخوردار هستند و کم ارزش ترین مردم کسانی هستند که از دانش کمتری بهره مندند »[13]

از امام صادق علیه اسلام چنین نقل شده که فرمودند : «خدای بزرگ پیامبر خود را تربیت کرد و نیکو تربیت کرد و چون ادب را در او به کمال رساند فرمود : «همانا تو دارای خلق عظیم هستی » آنگاه کار دین را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند »[14] می توان گفت که در اینجا واژه «ادب» و واژه های خاصی که همراه آن آمده است با توجه به روح کلام و سیاق عبادت مجموعاً در ذهن خوانده همان چیزی را القاء می کند که در زبان متعارف کنونی از واژه «فرهنگ» برداشت می شود .

و باز از همان امام و آموزگار بزرگ نقل شده است که : « ای مومن! علم و ادب بهای توست پس در فراگیری آن تلاش کن که افزایش علم و ادب موجب افزایش بها و منزلت تو نیز خواهد بود »[15]

هدف نهایی اسلام ، تحقق جامعه ایمانی و ظهور انسان کامل در چنان جامعه ای است بدون شک چنین آرمان و ایده آلی را نمیتوان بدون مقدمات لازم تحقق بخشید . بنابراین باید پس از شناخت اهداف به شناخت اصول پرداخت ، آنگاه سیاست ها را تدوین کرد و سپس شیوه ها و ابزار و امکانات را شناخت و برگزید .

اهداف و اصول کلی در متون اسلامی ذکر شده است . چه آنجا که از ادب به طور مستقل سخن رفته چه آنجا که این واژه با واژه های دیگری مانند اخلاق و علم و دین و فضیلت و امثال آنها در آمیخته و چه آنجا که هر اصل و هر فضیلتی جداگانه مطرح شده است . این تعابیر عیناً ترجمه روایاتی است که در متون دینی ما فراوان آمده است .

-     هیچ حرکت و تلاشی نیست مگر اینکه نیازمند «معرفت» و شناخت و آگاهی است .

-     آنکه بدون «بصیرت» عمل می کند راهروی است که در بیراهه گام می زند  هر چه سریعتر برود از هدف دورتر می شود .

-     علم و آگاهی شریف ترین و والاترین هدایت ها و راهیابی هاست .

-     با علم و آگاهی است که می توان خدا را عبادت و اطاعت کرد . و نیز با علم است که خیر دنیا و آخرت به دست می آید . چنانچه شر هر دو نیز در جهل است .

همانگونه که مشاهده می شود در روایات اسلامی کسب علم و بصیرت و شناخت لازمه هر حرکتی دانسته شده فکر و تفکر و عبرت آموزی و تادیب و ادب به عنوان ارزش فکری و فرهنگی و معنوی قلمداد شده – مکارم و فضائل فی نفسه و فارغ از بهشت و دوزخ مورد تایید و تاکید قرار گرفته ، همچنین ظاهرپرستی و مقدس نمایی به عنوان ضد ارزش نفی گردیده ، صداقت و امانت به عنوان معیار معرفی شده و نیز به وجود اختلافات و تفاوت مراقب و ظرفیت ها در میان مردم به عنوان یک واقعیت انکار ناپذیر تصریح و تاکید شده است.

اینهمه و صدها اصل دیگر از این قبیل ، در کتاب خدا و کتب حدیث و روایت ذکر شده و مجموعاً تابلویی از اصول و ارکان و نشانه های فرهنگ الهی و مردمی ما را ترسیم می کند .

فرهنگ دارای مراتب ، وجوه و اقسام مختلف است . موارد استعمال فرهنگ می تواند متعدد و متنوع باشد . حقیقت عرفی آن با حقیقت لغوی اش تفاوت پیدا کند و دارای پایین ترین مراتب و بالاترین مراتب باشد . می تواند به مفهومی که کلاً و کاملاً مثبت موجه و مقدس است . حمل شود یا شامل حیثیات مختلف و حامل مفاهیم متکثر اعم از مثبت و منفی باشد .

فرهنگ به معنای عام آن ، هم الهی و هم مادی یعنی هم انبیاء الهی و هم دیگر افراد و اجتماعات بشری در پدید آمدن و شکل گرفتن و رشد کردن و جریان یافتن فرهنگ سهیم بوده اند  . فرهنگ ملی و فرهنگ جهانی تقسیم بندی دیگری است که از همین اصل نشات می گیرد . البته اگر بخواهیم همه معلول ها را به علت نخستین و به هدایت مستقیم و غیر مستقیم الهی منسوب کنیم هر دو سهم ( هم سهم انبیاء و هم سهم افراد و اجتماعات بشری ) از آن خدا خواهد بود اما بر اساس اعتقادات دینی خداوند خود انسان را اختیار داده و به مرحله ای از رشد و کمال وجودی رسانده است که بتواند برخلاف موجودات دیگری در پی افکندن بنای فرهنگ دارای استقلال نسبی و سهم موثر و نقش نیرومند باشد . فرهنگ می تواند به اعتبار وجوه یا جهات داشتن تقسیمات مختلف پیدا کند فرهنگ را با تلقی و تصور می توان الهی ، مادی دانست فرهنگ به اعتبار منشا ، ماهیت ، محتوا ، روح ، جهت و اعتبارات و ملاکات دیگر تقسیمات مختلف خواهد داشت .

 

فرهنگ الهی :

فرهنگ الهی دارای گوهر الهی و ملکوتی است و محتوا و هدف آن نیز چنین خواهد بود به اعتقاد ما عالیترین و والاترین نقطه اوج فرهنگ الهی ، فرهنگ اصیل اسلامی است . آنچه از این گوهر الهی و قدسی تهی است می تواند فرهنگ غیر الهی یا ضد الهی باشد . وقتی منشا ماهیت ، محتوا و مقصود فرهنگ چیز دیگری بود به همان نسبت و همان قدر که آن چیز با خدا و دین واقعاً فرق و فاصله داشته باشد فرهنگ نیز تغییر هویت میدهد امروز اگر موضوع و محتوا منشا و هدف فرهنگ حقیقتاً « انسان منطقع از خدا و دین » یعنی همان موجود منسلخ از جوهر اصلی و الهی خویش باشد چنین فرهنگی را در دنیای مادی غرب یا شرق به هر حال فرهنگ مادی میخوانند مراد و منظور بسیاری از صاحب نظران و سیاست پیشگان جهان غرب از ترکیب و تغیر «فرهنگ مادی» چنین چیزی است هر چند به مذهب و دیانت نیز به طور صوری و ظاهری تمسک ورزیده باشند .

فرهنگ الهی انسان را آمیزه ای از پیکر خالی و روان آسمانی می داند که فرهنگ اسلامی تبلور تمام و کمال آن است و هدفش دستیابی به کمالی است که در تابش آفتاب «وحی» حاصل می شود و معیار برتری افراد را نیز پرهیزگاری و پایبندی به اصول ثابت اخلاقی می داند . قرآن مجدی در این رابطه می فرماید .

«ان اکرمکم عندالله اتقکم»[1]

اصولاً‌ برای شناخت اصالت و میزان برخورداری یک فرهنگ از روح و حیات نیاز به مطالعه و شناخت عناصر برجسته ، جهت و حرکت آهنگ رشد و انگیزه های حاکم بر آن فرهنگ می باشد تا مشخص شود که آیا دارای شخصیتی مستقل می باشد ؟ و یا اینکه اسقاطی بوده و دنباله رو فرهنگ های دیگر است .

فرهنگ اسلامی برخلاف فرهنگ مادی که ساخته و پرداخته دست بشر است به ویژگی منحصر به فرد ، آراسته گشته و به حیات خود ادامه می دهد . متفکر بزرگ اسلامی شهید مطهری در این باره می فرماید :

« فرهنگ اسلامی مانند یک سلول زنده رشد کرد و فرهنگ هایی را از یونانی و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب کرد . به صورت موجود جدید یا چهره و سیمای مخصوص به خود ظهور کرد و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین فرهنگ و تمدن های بشری است »[2]

فرهنگ مادی :

این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزش های الهی و انسانی بنا نهاده شده است . جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و تنها به عنوان «موجود مادی» مورد ارزیابی قرار میگیرد چنین فرهنگی افراد پیرو خویش را پیرامون رفاه فزونتر و آزادی و بهر وری از غرایز و سودپرستی به جنبش در می آورد .

در فرهنگ مادی هدف وسیله را توجیه می کند بنابراین ، پیروان فرهنگی برای رسیدن به اهداف مادی خود بهره مندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی بر هر وسیله ای دست می زنند و از هر شیوه ممکن سود می جویند بدین ترتیب در سایه چنین فرهنگی بنیادهای اخلاقی جامعه فرو می ریزد ارزش های انسانی کم رنگ می شود آمار بزهکاری ها فزونی می یابد و بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار آمده اضطراب و تشویش بر سراسر زندگی وی حاکم می شود در این باره نمونه ای از اظهارات جامعه شناس معروف «سروکین» را به عنوان شاهد می آوریم که چنین گفت .

« هر یک از جنبه های مهم زندگی سازمان و تمدن جامعه غربی دستخوش بحرانی غیر عادی شده است . … کالبد و روح این تمدن مرد و به شدت بیمار است به سختی نقطه ای که مجروح نباشد در پیکر تمدن غرب و یا عصبی که به درستی انجام وظیفه کند در سلسله اعصاب آن می توان یافت ما آشکارا در برزخ میان دو عصر بسر می بریم .

در پایان عصر محتضر فرهنگ مادی دیروز پرشکوه و طلوع تمدن معنویی فردایی زایا ما در حال زندگی اندیشه و عمل در واپسین دقایق روز طولانی تمدن مادی بسر می بریم که مدت شش قرن درخشیده شامگاهی پرشکوه عصری وداع گر می تابد لیکن این روشنایی دیگر درخشانی نیست فروغش امیدبخش و تابان نیست در پرتو غروب در سایه های که پیوسته ژرفی تیرگی شان فزونی می یابند در جهت یابی و تشخیص سالکان راه بمراتب دشوار می گردد شب یلدای برزخ مدنی با همه کابوس ها با همه اشباح و سایه های دلهره انگیزش با همه هراس ها و دهشت ها دل آزاد و جان کاهش در برابر ماه چهره می نماید »[3]

تهاجم فرهنگی : cattare lnuasion

اندیشمندان و دانشمندان در آثار خود تعریف های گوناگون ، متفاوت و متناوبی برای تهاجم فرهنگی ذکر کرده اند و هر کدام از زوایای مختلفی به آن نگریسته اند و ما سعی می کنیم در این نوشتار اغلب تعاریف را ذکر کنیم و بعد از آن تعریف جامع و مانع از آن ارائه دهیم . در رابطه با تعریف تهاجم فرهنگی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای چنین می فرمایند :

« تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خود و اسیر کردن یک ملت به بنیان های فرهنگی آن هجوم می برند آنها هم چیزهای تازه ای وارد کشور می کنند اما به زور قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت را دارند که نام این « تهاجم فرهنگی » است » .

و یا ایشان در جای دیگری می فرمایند :

«یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسیر کردن یک ملت به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برند آنها همه ی چیزهای تازه ای را که وارد این کشور می کنند به مرور به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت است که آن را به نام تهاجم فرهنگی است »

 

 

و در کتب دیگر «تهاجم فرهنگی » را اینگونه تعریف کرده اند :

« تهاجم فرهنگی حرکتی است مرموزانه ، حساب شده ، همراه با برنامه ریزی دقیق و با استفاده از شیوه ها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع برای دگرگونی ارزش ها ، انحراف اندیشه ها ، تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه » [1]

و یا (همین طور )

«تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش مستمر و حیله گرانه استکبار برای سلب کردن فرهنگ های اصلی و الهی از ملت ها و جایگزین کردن فرهنگ مبتذل و مبتنی بر فساد و عیاشی و بی بهره ساختن ملت ها از هویت مستقل ملی و دینی خودشان و سلب اتکا به اراده خود و اعتماد به نفس به منظور سلطه اقتصادی و سیاسی »[2]

اگر بخواهیم از تهاجم فرهنگی تعریفی که در بردارنده همه مفاهیم فوق باشد ارائه دهیم باید بگوئیم :

« تهاجم فرهنگی تلاش برنامه ریزی شده و سازمان یافته ی یک گروه یا یک جامعه برای تحمیل باورها ، ارزش ها و اعتقادات ، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر خویش بر سایر گروه های و جوامع است که در آن عناصری از فرهنگ یک قوم بدون هیچ اجبار به قوم دیگر منتقل می شود » [3]

انواع مختلف تهاجم :

تهاجم به نوع خود دارای انواع و اقسامی است و مراتب و درجاتی دارد که شدیدترین آن « تهاجم فرهنگی » می باشد که در زیر انواع تهاجم را نام برده و به تعریف و تفاوت آنها می پردازیم .

الف – تهاجم نظامی

طرفین درگیر در جنگ با استفاده از توپ و تانک و سایر سلاح های کشتار جمعی به حریم همدیگر حمله می کنند دو کشور با قدرت هر چه تمام مواضع یکدیگر را زیر آتش می گیرند یا یکی از دو کشور نابود و تسلیم یا آتش بس برقرار می شود سرانجام خسارت زیادی به طرف وارد می شود و دستاوردهایی مادی یک کشور از بین می رود و یا کشوری که از نظر ساز و برگ جنگی و نیروهای انسانی غنی است برنده جنگ خواهد شد البته در بعضی از نبردها سلاح جنگی زیادی مطرح نیست بلکه ایمان و اراده سربازان آن کشور مهم تر است به عنوان در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بیگانگان از نظر امکانات جنگی از هر نظر دشمن ما را اشباع کردند ولو چون اراده نداشتند شکست خوردن . بنابراین با استفاده از قدرت نظامی می توان به اهداف خود دست یافت .

ب- تهاجم اقتصادی

یکی دیگر از راه های تهاجم دشمن برای به زانو در آوردن جامعه از طریق تهاجم اقتصادی است چند کشور اقتصادی که قدرت بازار را در دست دارند با هم پیمان می بندند با استفاده از قدرت اقتصادی کشور مورد نظر را تحریم کنند و با چپاول ثروت ها و غارت منابع اقتصادی به مقصود خود برسند کشورهای استعمارگر (colcnialicm) تاکنون در طی یک قرن اخیر توانسته اند پایه های قدرت خود را محکم کنند و با جهانخواری خود دست به تهاجم اقتصادی ، اعم مستقیم و یا پنهان کاری بزنند .

ج-تهاجم فرهنگی cattare lnuasion

این تهاجم از مصیبت بارترین تهاجمات است که به مراتب بالاتر از تهاجم نظامی و اقتصادی است در این نوع تهاجم ، دستاوردها و منابع ثروت یک کشور به چپاول می رود و هویت وجودی افراد به گونه ای مسنخ و نابود می شود که حتی خودشان نیز از این امر غافلند .

تهاجم فرهنگی در قرن بیستم متداول شد و از ترفندهای استعمارگران همین تهاجم بود و قصد اصلی آنان به ابتذال کشاندن و عقب نگه داشتن ملت های دیگر است . آنان انواع تولیدات کارخانه های خود را به کشور مورد نظر صادر می کنند و کشور مقابل نیز به احترام هر چه تمام تر به مصرف کالاهای آنان می پردازد ولی غافل از اینکه دشمن کم کم و به مرور زمان و با استفاده از شیوه های جدیدتر فکر عقیده ملت دیگر را تصرف می کند و فرهنگ مقابل بجز مصرف و تقلید نمی توانند با فرهنگ مهاجم مقابله کنند سرانجام ملت به نابودی کشانده می شود .

فرق تهاجم فرهنگی یا تهاجم نظامی :

1- حمله نظامی صلابت و مقاومت یک ملت را تحت هر عنوانی یا از جمله ملی و دینی تحریک می کند و به مقابله به مثل وا میدارد اما تهاجم فرهنگی انسان ها را تدریجاً ‌از درون می پوشاند بدون اینکه خود متوجه عواقب آن باشد خود به خود به نابودی کشانده می شوند .

2- مصیبت جنگ فرهنگی به مراتب بالاتر و غیر قابل مقایسه با تهاجم نظامی است . بنابراین رهبر اولین شخصیتی بودند که مسئله تهاجم فرهنگی را در عصر حاضر با صراحت ، بلاغت گوشزد کرد و می فرماید : «برای یک ملت فاجعه فرهنگی از فاجعه اقتصادی بسیار سنگین تر و خسارت بارتر است . یورش فرهنگی از یورش نظامی بسیار بی رحمانه تر و صعب العلاج تر است .»

3- تهاجم فرهنگی به قدری خطرناک است که حتی سردمداران کفر و الحاد از اول ضربات آن را حس کرده اند چون آنان از اول کارشان هجوم به حریم دیگر کشورها بوده و از تجربه تهاجمات گذشته خود استفاده می کنند .

پس از آنکه جنگ جهانی دوم به پایان رسید آنان بارها اعلام کردند که جنگ نظامی دیگر به پایان رسیده بلکه نوبت به جنگ دیگری به نام تهاجم فرهنگی رسیده است .

4- از تفاوت های دیگری این تهاجم این است که تهاجم فرهنگی کارساز تر و خطرناک تر از تهاجم نظامی است در حالی که تهاجم نظامی تنها بخشی از سرزمین های مجاور در تیررس یا حتی به اشغال دشمن در می آید و با استفاده از توپ ها و موشک های دوربرد تنها محدوده خاص را مورد هدف قرار می دهد و ممکن است حاصل آن تعدادی زن ، کودک و بچه را به هلاکت برساند اما در تهاجم فرهنگی سلاح های کشنده دشمن عبارتند از : ویدئو ، فیلم های اخلاقی ، نوارها و عکس های مبتذل کتاب ها و مجلات فساد انگیز ماهواره و …

5- تهاجم فرهنگی حد و مرز و زمان و مکان و شب و روز ، پیر و جوان – دختر و پسر و … نمی شناسد دشمن مغزهای زیادی را در تصرف خود دارد ولی در تهاجم نظامی برعکس

6- در تهاجم نظامی طمع به خاک است و زمین در هجوم فرهنگی طمع به اخلاق است و دین

7- هجوم نظامی کشته اش شهید است ولی تهاجم فرهنگی مرده اش پلید

8- در هجوم نظامی دشمن اعلان جنگ می کند ولی در تهاجم فرهنگی اعلان دوستی

9- در تهاجم نظامی غیرت دینی بالاست ولی در تهاجم فرهنگی غیرت دینی کاهش می یابد .

10- در تهاجم نظامی دشمن آشکار عمل می کند ولی در تهاجم فرهنگی پیچیده و پنهان

11- در هجوم نظامی هدف دشمن قشر خاصی هستند ولی در تهاجم فرهنگی همه اقشار مورد هدفند .

تعریف و اهمیت تبادل فرهنگی که همان ارتباط منطقی درست فرهنگ هاست می تواند در پیش رفت ارزشهای انسانی و بهسازی بشر سودمند افتد . زیرا همه مردم جهان از تجربه آگاهی و باورهای درست یکدیگر بهره و از آزمایش «روش های نادرست آزموده نشده » بی نیاز می شوند.

بر این اساس باید از تبادل فرهنگی استقبال کرد زیرا فرهنگ گرانمایه اسلامی می تواند به یاری ارتباطات در کمترین زمان ممکن بر دلها و اندیشه ها چیرگی یابد سنگرهای کلیدی جهان را فتح کند

پیامبر اسلام (ص ) فرمود :

«دانش را فرا گیرید هر چند لازم باشد به چین بروید »[1]  امروزه پیش رفت شتابان دانش ، مرزهای بین المللی را درهم شکسته و پدیدن سیستم های نوین ارتباطی جوامع پراکنده انسانی را در یک مجموعه فرهنگی واحد جای داده است . به این ترتیب مجموعه ای به نام دهکده جهانی در اثر ارتباط و نزدیکی روز افزون میل گوناگون انتقال ارزش ها و تاثیر و تاثرهای متقابل فرهنگی با وسعت و سرعت باور نکردنی در حال انجام است .

اما در این میان باید بین دو مقوله تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی تفاوت قائل شد چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای به این امر اشاره کرده می فرمایند :

تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است . تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی از اینکه معارفی را در مقام زمینه ها از جمله فرهنگ و مسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود از ملت های دیگر بیاموزد بی نیاز نیست .

بی نیاز نیست همیشه تاریخ هم همین طور بوده و ملت ها در رفت و آمدهایشان با یکدیگر آداب زندگی ، خلقیات ، علم ، نحوه لباس پوشیدن ، آداب معاشرت ، زبان معارف و دین را از هم فرا گرفته اند این مهمترین مبادله ملت ها با هم بوده که از تبادل اقتصادی و کالا هم مهمتر بوده است »

تبادل فرهنگی ملت ها در طول تاریخ در بستری طبیعی ادامه داشته و منشا رشد و تعالی بشر بوده است تبادل فرهنگی برای تازه ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری بسیار ضروری و لازم است و در آوندی تکاملی جامعه انسانی را در ارتقای ارزش ها و پیمودن مسیر سعادت واقعی پیش می برد . این مراوده فرهنگی دو سویه است .

و هنگام قوت و توانایی یک ملت صورت می گیرد در این روند ملت ها با هدف ترویج ارزش های بشری به تبلیغ ایده آل ها و معیارهای خود می پردازند و در تاثیر جهان از جمله شرق آسیا از طریق رفت و آمد مسلمانان ایرانی به این مناطق از نمونه های قابل استنادی است که پی آمدهای مثبت تبادل فرهنگی را برای جامعه بشری به خوبی اثبات می کند در تبادل فرهنگی هدف اصلی باور کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است و از این دیدگاه تردید نیست که در برخورد با فرهنگ غرب نیز تبادل صحیح فرهنگی منشا آثار مثبتی خواهد بود .

تهاجم فرهنگی برخلاف تبادل فرهنگی ترقی و رشد فرهنگ بشری را تعقیب نمی کند در این هجوم که در بستری غیر طبیعی انجام می شود کارگزاران و سازمان دهندگان و جریان تهاجم فرهنگی معیارهایی را به فرهنگ دیگر ملت ها تحمیل می کنند که در نهایت رکو دوستی و از خود بیگانگی را به همراه می آورد و از حساسیت در قبال ارزش های بومی و ملی می کاهد تهاجم فرهنگی برخلاف تبادل فرهنگی نوعی هجوم سازمان یافته و همه جانبه است که برنامه آن را نظریه پردازان فرهنگ تهاجم تدوین کرده اند و در اجرا نیز هدایت مستقیم یا غیر مستقیم بیگانه را همراه دارد . تهاجم فرهنگی برخلاف شیوه های دیگر هجوم متکی بر روش های آرام و دارای ابعاد پیچیده ای است که یک بررسی مستند و عینی وجوه مختلف و پنهان و … آشکار آن را مشخص می سازد . چشم پوشیدن بر واقعیاتی که از دل این گونه بررسی ها به دست می آید و عدم حساسیت نسبت به آنها بی شک نادیده گرفتن راه کارهایی است که به دشمن فرصت می دهد تا به عمق مبانی فرهنگی و ارزشی جامعه نفوذ نماید و با سازمان دهی اهرم های داخلی خود استحاله فرهنگ ملت را دنبال کند .

فرق تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی

1-   در تبادل فرهنگی هدف باور کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است ولی در تهاجم فرهنگی هدف ریشه کن کردن و از بین بردن آن است .

2-   در تبادل فرهنگی چیزهای مطبوع ، دلنشین ، مورد علاقه و کامل گستره ی فرهنگ خودی مطرح است ، مثل : تاثیر سخت کوشی کشورهای شرق آسیا بر ایران که مکمل فرهنگ ایران است در تهاجم چیزهای نامطبوع و بد وارد جامعه می شود مثل  : اخذ روحیه وقت شناسی ، شجاعت ، کنجکاوی علمی

3-   تبدل در هنگام قوت و توانایی یک ملت صورت می پذیرد ؛ ولی تهاجم در روزگار ضعف یک ملت است .

4-   تبادل فرهنگی از چیزهای خوب است ولی تهاجم فرهنگی از چیزهای بد است به عبارت دیگر در تهاجم فرهنگی آن چیزی که به این ملت می دهند چیز خوبی نیست و چیزهای بد است به عنوان مثال اروپایی ها در کشو ما نیامدند که روحیه وقت شناسی ، شجاعت ، یا تجسس علمی را بیاورند و در بین ملت ما منتشر کنند . بلکه مسئله ی بی بند و باری جنسی را وارد این کشور کردند .

5-   در تهاجم فرهنگی دشمن آن نقطه ای از فرهنگ خود را به این ملت می دهد و وارد این کشور می کند که خودش می خواهد معلوم است دشمن چه می خواهد ! در تهاجم فرهنگی ملت تحت تهاجم به یک بیماری می ماند که دشمن آمپول تزریق می کند . معلوم است دشمن چه آمپولی تزریق می کند ولی تبادل فرهنگی مریض خودش دنبال دارو می ورد و آن دارویی که برایش مفید است استفاده می کند .

6-   تبادل فرهنگی از طرف ماست ؛ ولی تهاجم فرهنگی از طرف دشمن است .

راه های مقابله با تهاجم فرهنگی :

برای مقابله با تهاجم فرهنگی راه های زیادی ذکر شده که ما به پاره ای از آنها اشاره می کنیم :

1-استفاده از همه ابزارهای ممکن برای دفاع فرهنگی

اگر دشمن برای شکست ما به هر وسیله ای چنگ میزند ما نیز به حکم دستور قران « و اعدو لهم ما استطعتم من قوه » از هر وسیله مشروح سلاحی بسازیم و از فرهنگ اسلامی خویش پاسداری کنیم در این راه از یک سو امکانات فرهنگی هنری و ورزشی توسعه یابد تهاجم فرهنگی جوانان به تفریحات سالم روی آورند و از سوی دیگر باید همه کوشش های فرهنگی و … در دفاع از ارزش های الهی هدایت نشود .

رهبر فقیه انقلاب امام خمینی (ره ) در این باره می فرماید :

«در رژیم سابق تمام چیزها ، خصوصا فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود یعنی کسی که نام سینما را می شنید خیال می کرد که آنجا باید مرکز فساد و سوء اخلاق و مرکز مخالفت با همه چیز باشد و یا کلمه تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود که از آن بهره فساد برده شود و هکذا همه چیزی دیگر عمده این است جوان ها حتی پیرها و روشن نماها را آواره کنیم که ما خودمان آدم هستیم و این طور نیست که در همه چیز دستمان را در پیش دیگران دراز کنیم … بنابراین مدت ها باید زحمت بکشیم و باور کنیم که خودمان دارای یک فرهنگ بزرگ انسانی با ارزش های اسلامی هستیم و اگر امروز کمبود نیروی انسانی هست بخاطر همین است که افکار به آن طرز تفکر عادت کرده اند لذا ساختن تئاثری که مطابق با اخلاق انسانی باشد زحمت دارد و سینما هم اگر بخواهد چنین باشد نیازمند به صرف مدت ها وقت است و هرگز در متن سینما نوشته نشده که باید مرکز فساد باشد . »[1]

2-تدوین معیارهای نوین ارزیابی آثار فرهنگی :

بی تردید هدایت کوشش های جامعه در مسیر فرهنگ الهی ، تلاشی همه جانبه می طلبد دست اندرکاران امور فرهنگی برای دست یابی به این هدف باید از یک سو به تدوین معیارهای نوین ارزیابی آثار فرهنگی – هنری بپردازند زیرا هرگز معیارهای دشمن با معیارهای برآمده از فرهنگ ما یکسان نیست و از سوی دیگر باید از نیروهای جوان مومن بری پاسداری از ارزش های الهی سود برد و از منزوی ساختن آنها تنها به دلیل « تازه کار بودن » و دست نیافتن به تشویق ها و جوایز غربیان برحذر بود .

رهبر بیدار انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در این باره می فرماید :

« میدان بدهید به همه و هر کس می خواهد بر این ملت کار کند ما می گوییم اجازه منزوی شدن عناصر خودی را ندهید … من می گویم اگر می خواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند به هنرمندان جوان مومن تکیه کنید او می تواند از اسلام و انقلاب و کشور دفاع کند .»

 

3-تقویت ایمان و تقوی در افراد جامعه

ایمان و تقوی الهی از اهرم های بازدارنده ی انسان از وسوسه های شیطانی است . جوانی که دارای ایمان و تقوای نیکویی باشد هرگز گول نجواهای کاذب و نفسانی را نمی خورد . جوانان و نوجوانان با ایمان و یقین ، خود را باور نمایند تا در سایه آن بتوانند به وظایف اخلاقی اسلامی خود عمل نمایند و برای سلامتی ایمان و دوری از تهاجمات فرهنگی دشمن باید به رهنمودهای قرآن و ائمه دین و رسولان الهی توجه کرده و همیشه خدا را به یاد داشته باشند وظیفه ایجاد این حالت در جوانان و نوجوانان به عهده بزرگان دین است باید به جوانان گوشزد نمود که ایمان ریشه اصلی اسلامی است .

مقام معظم رهبری در ارتباط با تقوی می فرمایند :

«هر کس تقوای خدا را پیشه کند در بن بست گرفتار نمی شود ما می خواهیم دنیا و آخرت مردم را با همین تامین نمائیم که این البته بار سنگینی است اگر می خواستیم تنها دنیای مردم را تامین کنیم کارمان آسانتر می شد …. در این راه (تقوا ) خدای متعال به انسان چیزی را می دهد که انسان هرگز حساب آن را نکرده است . »

 

 

 

امام حسن عسکری علیه اسلام می فرمایند :

«دو خصلت است که چیزی فوق آن نیست اول ایمان به خدا دوم : نفع و فایده رساندن به برادران دینی »[2]

 4- پیش گیری از نفوذ عوامل فرهنگی دشمن

عناصر خود فروخته فرهنگی ، مطبوعات و مجلات گمراه کننده ، فیلم های مبتذل و نمونه هایی از عوامل فرهنگی دشمن به شمار می آیند .

نگهبانی از ارزش های الهی بینش ژرف می طلبد بینشی که در سایه آن همه عوامل فرهنگی غرب را شناسایی کرده و کنترل نموده و در صورت لازم ترد و منزوی سازد و مطبوعات را باید واداشت تا در چارچوب قانون فعالیت کنند و هرگز فرصت سمپاشی را به غرب زدگان خود باخته خود ندهند امام امت (ره ) در این باره می فرماید :

«اکنون وصیت من … آن است که نگذارند این دستگاه های خبری و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح از نظر اسلام و کشور منحرف نشوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود از نظر اسلام و عقل محکوم است . تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است بطور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسئول می باشند.»[3]

او هم در جای دیگری می فرماید :‌« اگر در اساتید کسی پیدا شد که بخواهند انحراف ایجاد کند اگر نشد و کلاس خود طرد کنند »[4]

5-شناخت فرهنگی و اهداف دشمن در تهاجم فرهنگی :

بی تردید شناسایی دشمن و براورد اهداف توان و تفکر وی از الفبای مبارزه به شمار می آید که پیش از برداشتن نخستین گام باید بدان پرداخته شود برای رویارویی با یورش فرهنگی نیز باید فرهنگ دشمن و ویژگی های آن مورد بررسی دقیق قرار گیرد چنین تحقیق و بررسی وسیع و همه جانبه ای ، اندیشمندان را در شناخت درست و رد پای دشمن یاری می دهد از سوی دیگر اهداف دشمن و ابزار و شیوه های وی نیز باید در این یورش شناسایی شود آگاهی از ابزار و شیوه های مورد استفاده می تواند مسئولان و رزمندگان جبهه فرهنگی را در خلع سلاح مهاجمان کمک کند و نقشه های آنان را خنثی سازد آشنایی با تهاجم دشمن نیز بسیار ارزنده و جایز اهمیت است زیرا در سایه شناسایی اهداف و مقابله اصولی با آن میتوان از آسیب پذیری اقشار مختلف جامعه در برابر بر توطئه دشمن جلوگیری کرد .

 

6-استفاده از هنر و هنرمندان متعهد :

مقام معظم رهبری در این رابطه می فرماید :

« در این صحنه سنگردان اصلی نویسندگان و هنرمندان هستند که دلشان برای اسلام می تپد و از حقد و کینه ی دستگاه های استکباری با اسلام و مسلمانان باخبرند مقالات و کتب و آثاری هنری در تبین اسلام و اقشار توطئه های دشمنان و دفاع از حقوق مسلمانان جهان وظیفه عمومی و بزرگ آنهاست .»

«اینک ما می گوییم هنر اسلامی یعنی چه ؟ هنر اسلامی یعنی اینکه هنر با محتوا و هدف ها و آرمان های اسلامی بوجود بیاید تا در مقابل آن هنری باشد که انسان ها و جوان ها را گمراه می کند و بشر را با سرگرم کردن به چیزهای غیر واقعی و دروغین از آرمان ها و ایده آل های خود که باید به آن سمت حرکت کند باز می دارد .»

7-تقویت بینش دینی و سیاسی

8-دقت در برنامه های آموزش و پرورش کودکان ، نوجوانان و جوانان

کودکان با دل های پاک و اندیشه های شفاف برای پذیرفتن پیام های آموزشی و پرورش از آمادگی ویژه ای برخوردارند به گونه ای آثار پیام های دریافت شده در دوران خردسالی تا پایان زندگی در رفتار و کردار آن باقی می ماند با توجه بدین حقیقت بزرگ دست اندرکاران مسائل فرهنگی باید از فرصت طلایی خردسالی سود برند و به یاری هنر ، ورزش و انواع سرگرمی ها ارزش های والای اسلامی را در ژرفای وجود فرزندان اسلام جای دهند .  

9-احیای عزت نفس

از جمله راه های مبارزه با تهاجم فرهنگی ، احیای روحیه عزت نفس در بین اقشار مختلف جامعه می باشد بنابراین لازم است با تقویت این روحیه و زدودن احساس خود کم بینی مردم جامعه اسلامی را از تقلید کورکورانه ارزش های زندگی بیگانگان بازداشت . در این باره امام صادق علیه السلام می فرماید :

خداوند به پیامبری از پیامبران وحی کرد که به مومنان بگو :

لباس دشمنان من را نپوشید و غذای دشمنان من را نخورید و به شیوه دشمنان من رفتار نکنید که شما همانند آنان جزو دشمنان من خواهید شد .

بنابراین لازم است روحیه عزت نفس ترویج و تقویت شود تا زمینه پذیرش برنامه های فرهنگی دشمن از بین برود .

10-معرفی الگوهای مناسب به جوانان

جوانان و نوجوانان و حتی کودکان نیاز به الگوی رفتاری دارند . اگر ما توانستیم برایشان الگوی مناسبی معرفی کنیم چه خوب وگرنه یا خودشان به دنبال الگوی ناخواسته می روند و یا به الگوی معرفی شده از طرف دشمنان رجوع می کنند معرفی حضرت زهرا و حضرت زینب (ص) می تواند الگوی بسیار شایسته و مناسبی برای دختران باشد . زندگان ائمه ی بویژه دوران جوانی حضرت علی علیه السلام و زندگانی علما ، شهداء و رزمندگان اگر خوب تبیین و تفسیر و تفهیم شود دیگر ما مشکلی از این بابت نداشته

11-مبارزه با روحیه تجمل گرایی

«امروزه اثر مستقیم روحیه تجمل گرایی بروی ادات مصرفی لوکس و پیروی از مدهای گوناگون که جسم انبوهی از فرهنگ و ارزش های غربی را درک می کشند بر کسی پوشیده نیست نگاهی به زندگی روزانه مرفهین بی درد نشانگر البته زیان روحیه رفاه جویی و تجمل گرایی تنها در تغییر شیوه پوشش ، خوراک و رفتارهای اجتماعی و شخصی آشکار نمی شود بلکه در بالا رفتن میزان بزهکاری ها و زیر پا نهادن اصول اخلاقی نیز اثری شگرف دارد . افزایش خواسته های افراد که در سایه چنین روحیه ای پدید می آید انگیزه ای نیرومند برای سرقت ، کلاهبرداری ، شیوه … به شمار می آید . [5]»

12-آگاه نمودن آثار ملت از نقشه های شوم دشمن

13-اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه های طبیعی

14-تصویب قوانین . قوانین مناسب در جهت ممنوعیت استفاده از ماهواره

15-تقویت و تربیت صحیح اخلاقی

16-ترویج ورزش به شکل دینی

حضرت امام خمینی (ره ) در رابطه با اهمیت ورزش می فرمایند :

«ان شاء الله …ورزشکاران به همان صورتی که ورزش جسمی دارند ورزش روحی هم داشته باشند و از قدیم ورزشکاران ایران به یاد خدا و علی علیه السلام بوده اند و این از برجستگی های آنان  بوده است [6]»

17-اهمیت دادن به نماز جمعه و جماعت

«ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر »[7]

18-امر به معروف و نهی از منکر

«امر به معروف و نهی از منکر جزو بالاترین و شریف ترین فرائض اسلام است که سایر فرایض بوسیله آن دو اقامه می شود و وجوب این دو از ضروریات دین است [8]»

19-فرهنگ کردن سیره اهل بیت علیه السلام

20-زنده کردن فرهنگ اصلی عاشورا

از شهادت حسین علیه السلام ، آتشی در قلب مومنان افروخته شود که هرگز سردی و خاموشی نمی پذیرد [9]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

کربلا زنده ، زاینده و فزاینده است کوثری است که می جوشد و هر عصر و نسلی به نسبت توان و تکاپو و ظرفیت خویش از آن بهره می گیرد ، کربلا به روح ها ، طراوت ، زیبایی سرزندگی و شیوه خوب زیستن می آموزد که حسین علیه السلام یعنی خوب یعنی زیبا

حرکت حسین (ع) را باید ادامه حرکت سلسله انبیاء دانست که برای کار فرهنگی آماده اند و نه چیز دیگری و هیچ پیامبری برای تامین خواسته های مادی بشر نیامده بلکه آمده اند تا انسان را در رسیدن به کمال یاری کنند

و کار حسین (ع) پرواز از ملک به ملکوت بود

انسان موجودی فرهنگی و مادی است و هدف خلقت انسان شکوفایی و بروز استعدادهای فرهنگی انسان است نه مادی زیرا اگر خواب و خور و حیات و ممات و غیره را در نظر آوریم باید گفت این را موجودات غیر بشری هم از ابتدای خلقت تاکنون در یک ریتم و قاعده خاص انجام داده اند و می دهند از انسان ، اخلاق ، تربیت و ادب و … تعلیم و تربیت ، اعتقاد ایدوئولوژی در یک کلام فرهنگ را حذف می کنیم اگر می بینیم انسان خلیفه و جانشین خدا در زمین می شود و اگر این همه به انسان بها و ارزش داده می شود به خاطر بعد فرهنگی انسان است . بنابراین در قضیه قیام ابا عبدالله الحسین علیه السلام مهمترین بخش از زندگی انسان که همان بخش فرهنگ آن باشد و برای اعتلا و رشد و تعالی آن چه ها که نشده بود در معرض نابودی کامل قرار گرفته بود .

21-زنده کردن فرهنگ اصیل قرآنی

قرآن مهمترین سرمایه معنوی یک مسلمان است که با داشتن آن همواره سرفراز از بیگانگان بی نیاز دست نیاز دیگران به سوی او دراز است . قرآن از زنده ترین اندوخته ای است که در رویدادهای خطرناک زندگی و هجوم امواج سم ناک کفر و الحاد و انحراف و کج روی ، انسان را نجات می دهد و خیر و صلاح و رشد او را تامین می کند .

« هر قلبی که ظرف قرآن باشد از عذاب خداوند دور است »[10]

«چون فتنه ها همچون پاره های شب تار شما را در میان گرفت به قرآن رو آورید »[11]

اگر با دید باز و عمیق به فرمایشات گرانبهای پیامبر اکرم (ص) داشته باشیم پی می بریم که جامعه ای که در آن قرآن مالک همه چیز قرار بگیرد و دیگر هیچ هراس از هیچ تهاجمی نخواهیم شد

 

22-زنده کردن سیره شهدا

23-زنده کردن فرهنگ ایثار

یکی دیگر از بهترین راه های مقابله با تهاجم فرهنگی تلاش برای فرهنگ سازی ایثار و ایثارگری در جامعه است و باید این کار در جامعه نهادینه شود . ایثار مقدم داشتن دیگری بر خود است چه در مسائل مالی و چه در موضوع جان این صفت نیک یکی از خصلت های ارزشمند اخلاقی است که در قران کریم در روایات مورد نیایش فراوان و از وارستگی انسان از خودخواهی سرچشمه می گیرد قرآن از مومنانی یاد می کند که با آنکه خودشان نیازمند دیگران را بر خویشتن مقدم می دارند .

گذشتن از خواسته خود نیز چشم پوشیدن از آنچه مورد علاقه انسان به خاطر دیگری و راه دیگر ایثار است اوج ایثار ، ایثار خون و جان است ایثارگر کسی است که حاضر است هستی و جان خود را برای دین خدا فدا کند یا در راه رضای او از تمنیات خویش بگذرد اگر همه ما تلاش و دست به دست هم بدهیم که جامعه مان ایثار و ایثارگری به عنوان یک فرهنگ غنی – اسلامی دیگر از هر گونه گزندی در امان خواهیم بود در جامعه ای که دیگران را بر خود مقدم داشتن یک فرهنگ تلقی شود در آن جامعه روح خدا پر و بال می زند دیگر در آن جامعه تهاجم فرهنگی هیچ اثری نخواهد کرد و آن جامعه همیشه پیروز است .

 

نتیجه گیری :

دشمن کینه دیرینه ای نسبت به اسلام و مسلمین دارند چرا که آنان پس از انقلاب اسلامی با خواری هر چه تمام تر از ایران رانده شدند و آنان این تجربه تلخ را هرگز فراموش نمی کنند . آنان ضربات سختی از ناحیه اسلام خورده اند همه اقشار مختلف ملت ایران بارها در مناسبت های مختلف : روز قدس … در خیابان ها دشمنان کینه توز را کور کردند .

انسان عاقل در هر حال از وقایع دیروز و گذشته خود درس عبرت می گیرد و آن را در زندگی پشتیبان خود قرار می دهد .

دشمنان نه تنها با ایران کینه دوزی می ورزند بلکه با مسلمانان سراسر جهان سر سازش ندارند.

آنان با استفاده از فرصت های مناسب اندیشه های منحط و ضد اخلاقی را به جوانان و نوجوانان منتقل می کنند اما بیداری و هوشیاری مسلمین باعث خنثی شدن توطئه های آنان خواهد شد .

ما باید سطح آگاهی خود را بالا برده و در راس کشور مسئولانی صالح و شایسته قرار گیرند و ملت را آگاه سازند و همه با هم دست در دست هم میهنی با فرهنگ بالا و عالی برای ظهور امام زمان آماده سازیم .

انشاءالله


 

منابع و ماخذ :

1- قرآن

2-  علامه جعفری – محمد تقی – نهج البلاغه – انتشارات کرامت – چاپ 80 – تهران

3-  کلینی رحمه الله – اصول کافی – ویرایش سید محمد آیه الهی – انتشارات جهان آرا –تهران

4-   آمدی – عبدالواحد – غررالحکم – انتشارات امام عصر(عج) – قم

5-  آشوری –داریوش -  واژه نامه سیاسی – انتشارات مروارید – تهران

6-  بیگدلی علی – سیر تحول فرهنگ غرب – وزارت ارشاد – تهران

7-  جعفری محمدتقی – فرهنگ پیرو – فرهنگ پیش رو – نشر علی – تهران

8-  جعفری علامه علی – فرهنگ مهاجم – انتشارات مروارید – قم

9-  حسنی حسن – فرهنگ عمید – انتشارات امیرکبیر 1371

10-       خمینی روح الله – وصیت نامه الهی سیاسی – تهران

11-       خمینی روح الله – صحیفه نور - سازمان مدارک فرهنگی – تهران

12-       خرم مسعود – هویت – موسسه فرهنگ انتشارات حیات – تهران

13-       رفیع – جلال – فرهنگ مهاجم – فرهنگ مولد انتشارات اطلاعات

14-       طهماسبی – احمد  – شبیخون فرهنگی – انتشارات یاقوت – چاپ هفتم – 91

15-       ری شهری – محمد – میزان الحکمه - ترجمه : علی رامین – انتشارات امیر کبیر

16-       شفیعی مطهر علیرضا – خود باور فرهنگی – انتشارات امام عصر – 7 قم

17-       طبرسی – رضی الدین حسن بن الفضل – مکارم الاخلاق – م 548 قمری – انتشارات شریف ربیعی – قم

18-       عاملی حر – وسائل الشیعه – موسسه آل البیت قم

19-       علامه مجلسی – محمد باقر -  بحارالانوار موسسه الوفاء – بیروت – چاپ دوم – 1403 قمری

20-       علوی رضا – بزهکاران جوانان – انتشارات صدرا – تهران

21-       کاشانی فیض – محجه البیضاء – موسسه العلمی المطبوعات ج 2 ص 121

22-       مطهری مرتضی – آشنایی با علوم اسلامی – انتشارات صدرا – تهران

23-       مطهری مرتضی – نظام حقوق زن در اسلام – انتشارات صدرا – تهران

24-       مطهری مرتضی – مساله حجاب – انتشارات صدرا – تهران

25-       محقق سید علی محمد – سرزمین خاطره ها – انتشارات صدر – تهران – چاپ دهم

26-       مولوی لاری مجتبی – سیمای تمدن غرب – نوشته صدر انتشارات صدر تهران

27-       منصوری جواد – فرهنگ استقلال – انتشارات امیر کبیر – تهران

28-       نگارش حمید – هویت دینی و انقطاع فرهنگی – انتشارات نمایندگی ولی فقیه در سپاه – تهران

29-       نوری میرزا حسین – مستدرک الوسائل – انتشارات امیرکبیر – تهران



[1] - روح ا… خمینی-  صحیفه نور – سازمان مدارک فرهنگ ص 162 و ص 163
[2] - محمد تقی – علامه مجلسی - بحارالانوار ج 17 ص 218 – انتشارات الوفاء = بیروت
[3] -محمد تقی علامه مجلسی - بحارالانوار ج 17 ص 218 – انتشارات الوفاء = بیروت
[4] - روح ا…  خمینی – صحیفه نور – ج 21 ص 195 سازمان مدارک فرهنگ
[5] - رضا علوی – بزهکاران جوانان ص 10
[6] -روح الله خمینی – صحیفه نور ج 18 ص 125 سازمان مدارک فرهنگ
[7] -قرآن عنکبوت آیه45
[8] -روح الله خمینی صحیفه نور ج 21 ص 35 سازمان مدارک فرهنگ
-[9] میرزا حسین نوری مستدرک الوسائل ج 3 ص 318 آل البیت قم
[10] -شیخ حر عاملی وسایل الشیعه ص 825 موسسه آل البیت قم
[11] -فیض کاشانی محجه البیضاء ج 2 ص 121 موسسه العلمی المطبوعات



[1] -محمد تقی علامه مجلسی - بحار الانوار – ج 1 – ص 177- موسسه الوفاء – بیروت – چاپ دوم



[1] -مجله تربیت ش 7 سال هشتم 1372 وزارت آموزش و پرورش
[2] -مجله پیام حوزه – پاییز 72 ص 185 ص 186
[3] - احمد طهماسبی  – شبیخون فرهنگی – انتشارات یاقوت – چاپ هفتم  



[1] - حجرات -13
[2] -مرتضی مطهری – آشنایی با علوم اسلامی (مقدمه کتاب )
[3] - موسوی لاری سید مجتبی – سیمای تمدن غرب انتشارات کتابخانه صدر – ص 17-18



[1] - داریوش آشوری – واژه شناسی – انتشارات مروارید – تهران
[2] -جلال رفیع – فرهنگ مهاجم ، فرهنگ مولد ، انتشارات اطلاعات – تهران
[3] -علیرضا شفیعی مطهر – خودباور فرهنگی – انتشارات امام عصر 7 - قم
[4] -محمد تقی جعفری – فرهنگ پیرو ، فرهنگ پیشرو – ناشر : نشر علمی – تهران ص 17
[5] -همان ص 18
[6] -جواد منصوری ، فرهنگ استقلال انتشارات امیرکبیر – تهران
[7] - علی بیگی سیر تحول فرهنگ غرب وزارت ارشاد 1371 - ص 15- تهران
[8] - حسن فرهنگ عمید ، ذیل واژه فرهنگ ص 915 تهران امیرکبیر 1371
[9] -علامه جعفری - نهج البلاغه – حکمت 54- انتشارات کرامت – چاپ80
[10] -عبدالواحد – آمدی ، غرر الحکم 4853 – انتشارات امام عصر – تهران
[11] - همان ، 8272
[12] -علامه جعفری - نهج البلاغه – نامه 31 - انتشارات کرامت – چاپ80
[13] - رضی الدین حسن بن فضل طبرسی - مکارم الاخلاق – ج 1 ص 478 – انتشارات الاعلمی – بیروت
[14] - همان
[15] - علی طبرسی - مشکوه الانوار ص 135 – انتشارات طوس مشهد – 1365 هـ. ش



[1] - روح ا… خمینی ( ره ) - صحیفه نور – ج 10-ص 276 - موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

صفحات: · 2

موضوعات: مقالات  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-06-16] [ 10:34:00 ق.ظ ]