زهرا مهدوی
چکیده:
از مهمترین خواسته های بشر « خیر » و « برکت » است که همه ی انسانها با هر عقیده و اندیشه ی دینی خواستار این دو در زندگی خویش هستند و در محاورات روزمرهی خودشان از این کلمات « خیر و برکت » استفاده می کنند.
در این تحقیق سعی شده است با بررسی اجمالی مفهوم برکت در آیات و روایات، اهمیت و ضرورت برکت و اسباب و عوامل آن از دیدگاه قرآن و روایات و در زندگی ما انسانها بررسی شود. این تحقیق شامل سه بخش میباشد و هر بخش آن دارای دو فصل است. بخش اول آن بعد از کلیات، به بحث مفهومشناسی دربارهی دو کلمه « خیر و برکت » پرداخته است و کلمات خیر و برکت را در لغت و اصطلاح تعریف کرده ایم.
و در بخش دوم آن به بیان این مطلب پرداخته که منشأ و سرآغاز همه ی خیرات و برکات در نظام آفرینش، خداوند متعال است و همه ی آفریده ها چه بدانند و چه ندانند و چه بخواهند و چه نخواهند، به اندازه ی ظرفیت و شایستگی خود از برکات الهی برخوردار می شوند و همچنین ورود برکت به زندگی انسان به عواملی بستگی دارد (چه مادی چه معنوی) که این دو مقوله با هم در ارتباط هستند و جدای از هم نیستند. علاوه بر این برکت مصادیق فراوانی دارد که ما به چند مورد مهم آن در این بخش اشاره کرده ایم.
در بخش سوم آن به بررسی عوامل برکت زا (چه مادی، چه معنوی) و برکت زدا پرداخته شده است اینکه انسان می تواند با انجام ندادن بعضی از اعمال و رفتار، موجب افزایش روزی خود و خانواده اش شود و با انجام دادن بعضی دیگر از اعمال و رفتار موجب کاهش روزی خود شود. امید است که همه ی ما انسانها از برکتها و موهبتهای الهی برخوردار شویم.
کلید واژه ها: برکت، وسعت، مبارک، خیر، رحمت، قرآن، فضل.
مقدمه :
الحمدُلله ربّ العالمین، والصلاه و السّلام علی عبده المصطفی محمد وآله الطاهرین و أصحابه الخیار المیامین.
از مهمترین خواستههای بشر، « خیر » و « برکت » است که همهی انسانها با هر عقیده و اندیشهی دینی، خواستار آن دو در زندگی خویشاند و در محاورات روزمرهی خودشان از کلمهی مبارک و مشتقات آن به طور فراوان استفاده میکنند و همواره در پی فراهم آوردن زمینههای پیدایش آنها و رفع موانع تحقق آنها هستند. ما در زندگی روزمره و محاورات عامّه خود میگوییم: عیدتان مبارک! تولدتان مبارک! رزق و روزیتان مبارک و پربرکت باشد! و یا این که میگوییم: قرآن مبارک است! و یا این که شب قدر مبارک است! و یا این که امروز مبارک است! و از این قبیل استعمالات، که سعی شده به آنها پاسخ داده شود.
1-1-1-معنای اسمی و وصفی « خیر »
کلمات« خیر » و « شر » گاه در معنای اسمی (به معنای نیکی)، و گاه در معنای وصفی (به معنای نیکوکارتر و نیکتر)به کار رفته اند،[1] مانند: « مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا »[2] « هیچ آیهای را نسخ نمیکنیم یا از یاد نمیبریم مگر آنکه بهتر از آن را میآوریم » در صورت دوم، « خیر » معنای تفضیلی دارد. گفتنی است که «خیر» و « شر » به معنای اسمی، گاه به معنای کار خوب و بد به کار میروند و گاه نیز به معنای پدیدهی خوب و بد استعمال میشوند، چنان که در تفسیر « خیر » به صحت و ثروت و به « شر » به بیماری و فقر، چنین است و دیگر اینکه از دیدگاه متون اسلامی، « خیر » به معنای نخستش که همان ارزشهای اعتقادی، اخلاقی، و عملی است که مقدمهی خیر دنیا و آخرت به معنای دوم است و اینکه در لغت « خَیر » ضد « شر است و « خِیر » به معنای « جود (بخشندگی) » است.[3] کلمهی « خیر، خارَ یَخیرُ، خیراً » به معنای دارای مال شد، دارای خیر و نعمت شد و یا دارای خیر و برکت شد میباشد.[4]
علاوه بر این معانی دیگری برای کلمه خیر آمده است :
مده است: 1ـ نیکی، خوبی (مقابل شر) 2ـ شئ مرغوب و سودمند یا دلپسند 3ـ نیکوکار، نیک، شایسته، خوب (صفت و مخفف « خَیِّر ») 4ـ برتر، بهتر (مخفف « أخیَر » [اسم مفرد: خَیر، جمع أخیار ـ جمع مؤنث: خَیرات][5]
در نتیجه هرجا « برکت » باشد « خیر » هست اما عکس آن صادق نیست و به اصطلاح نسبت میان این دو واژه عموم و خصوص مطلق است.
1-1-2-برکت در لغت
کلمهی « التَبَرَّک » به معنی برکت جستن در چیزی است. این کلمه مشتق از « البَرَکه » است، که به معنی برکت، شرافت، و احترام میباشد. « البَرَکه » بر پایهی زیاده (افزایش) سنجیده میشود بنابراین کسی که تبرک میجوید، درصدد افزایش یا رشد چیزی است که مثبت تلقی میشود، مانند مال، ثروت، تندرستی، فرزندان و مانند آن. [6]
علاوه بر این برکت را فایدهی ثابت، نمو، سعادت، و بُروک را ثبوت معنی کردهاند و به خاطر همین مَجمَع آب را بَرکه گویند که آب در آن ثابت است.[7] بَرَکه نیز به معنای نعمت خدادادی و نعمت فراوان آمده است.[8] کلمه« مبارکه » به معنای گندم خوشهدار و میمون معنا شده است و بَرَکه نوشیدنی است از نوشیدنیهای صبح و برکت و دعای خیر ترجمه شده است.[9]
بَرَکَ یَبرُکُ بُرُوکاً بالمکان: در آن جا ماندگار شد و البَرَکه جمع بَرَکَ میباشد و به معنای کیفیت ماندگار شدن یا نحوهی خوابیدن شتر و سینه بر زمین گذاشتن آن میباشد.[10] امام صادق (علیه السلام) واژهی « مبارک » را به « نفّاع » (بسیار سودمند) تفسیر کردهاند.[11]
1-1-3-برکت در اصطلاح
برکت در اصطلاح را به معنای تداوم، رشد و گسترش « خیر » می باشد.
« مبارک » اسم مفعولی می باشدکه از بارَک است که متعدی هم استعمال شده و در وصف اشخاص و اشیاء و زمان و مکان به کار میرود.[12]
« بَرَک » اصل « البَرک » سینهی شتر است اگرچه در غیر آن نیز استعمال شده است و به آن « بِرکَه » گفته میشود. بَرَک البعیر: شتر هنگام نشستن سینهاش را به زمین گذاشت. و از این واژه معنای لزوم نیز اعتبار شده است و گفته شده است: اِبتَرِکوا فی الحَرب » یعنی در جبههی جنگ ثابتقدم مانده و جنگیدند. « المُبارکَ » یعنی هر چیزی که این خیر در آن واقع شده باشد و لذا در مورد قرآن گفته شده « وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ »[13] که به خیرات الهیهای که بر آن افاضه میشود اشاره میکند و از آن جا که رحمت الهی به گونهای نامحسوس صادر شده است و از حدّ شمارش فزون است، به هر فزونی غیرقابل درک که از جانب خداوند باشد « مبارک » گویند و در آن برکت وجود دارد.[14]
1-2-1-پدیدآورنده ی خیر و برکت
منشأ و سرآغاز همه ی خیرات و برکات در نظام آفرینش، خداوند متعال است و همهی آفریدهها، چه بدانند و چه ندانند، چه بخواهند و چه نخواهند، به اندازهی ظرفیت و شایستگی خود از برکات الهی برخوردارند. خداوند در قرآن کریم سورهی آلعمران میفرماید: « قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَآء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَآء وَتُعِزُّ مَن تَشَآء وَتُذِلُّ مَن تَشَآء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ »[15]
« بگو: پروردگارا؛ ای فرمانروای هستی! هر که را خواهی، فرمانروایی میبخشی و از هر که خواهی، فرمانروایی را باز میستانی و هر که را بخواهی، عزّت میبخشی و هر که را بخواهی خوار میسازی. [سررشتهی] خیر به دست توست؛ همانا تو بر هر کاری توانایی. » غرض این آیه از قرآن این است که خلق عالم و تدبیر آن تنها قائم به خداوند متعال است، و چون مالک ملک اوست به هر که بخواهد عطا میکند و عزّت میبخشد و از هر که بخواهد ملک و عزّت را میگیرد در این آیه خداوند دستور میدهد برای خلاصی از چیزهای باطلی که در قلبهای منافقین و مشرکین جا گرفته و به وسیلهی آن به هلاکت رسیدهاند باید به خداوند عالم پناه برد خداوندی که به طور کلی خیر در دست اوست و قدرت مطلقه از آن اوست. تا در التجاه و پناه، آدمی نفس خود را آماده افاضات الهی میکند از خدایی که مُفیض خیر و روزی است کمک میخواهد. « مِلک » به کسرهی میم یا حقیقی است یا اعتباری. ملک حقیقی این است که مالک بتواند در ملک خود هرگونه تصرّفی داشته باشد. در این نوع ملک بین مالک و ملکش یک رابطهی حقیقی وجود دارد و قابل تغییر هم نیست و مالک نیاز به ملک خود دارد و از آن بینیاز نیست مگر این که ملک از او جدا شود. عالم و همهی چیزهایی که در جهان وجود دارند خداوند مالک حقیقی آنها میباشد پس خداوند میتواند در هر چیزی که بخواهند تصرّف کند. اما مالکیت وضعی یا اعتباری این است که مالک (مثل انسان) بتواند در ملکش تصرف کند اما به حسب رابطهای که عقلا اجماع کردند و آنهایی که ایـن نوع مالکیت را به محاذات و بـرابر مالکیت حقیقی و آثار مترتب بر آن قرار دادهاند به
این دلیل است که به چیزهایی که مورد احتیاجشان است دست یابند. بنابراین به گفتهی آنها در این مالکیت تغییر و تحوّل جایز است یعنی چیزی از ملکیت کسی در آمده و روی همان اعتبارات به ملکیت شخص دیگر در آید. برای خداوند متعال تمام اقسام ثابت است یعنی ذات اقدس او مالک و ملیک موجودات است در تمامی اقسام مالکیت و علت این که مالکیت حقیقی خداوند است به خاطر این است که خداوند نسبت به تمام اشیاء ربوبیّت مطلقه دارد و تمام موجودات به طور کلی قائم به ذات اقدس اوست. اما در آخر آیه که فرموده است: « بِيَدِكَ الْخَيْرُ » اصل در معنای « خیر » انتخاب است، و ما هنگامی به یک شیء « خیر » اطلاق میکنیم که با آن شیء دیگری که ارادهی انتخاب یکی از آن دو را داریم مقایسه میکنیم و از طرفی دیگر هم روشن است که انتخاب یکی از آن دو مراد و مقصد ماست پس آنچه مراد قرار گرفته بالحقیقه « خیر » میباشد و چنانچه شیء را برای خاطر شیء دیگر اراده کنیم شیء دوم بالحقیقه « خیر » خواهد شد. پس خیر حقیقی آن است که به حسب ذات مطلوب باشد. روشن میشود که خداوند متعال « خیر علی الاطلاق » است زیرا او تنها کسی است که هر چیزی به او منتهی میشود و رجوع و بازگشت همگی به سمت او خواهد بود یعنی هر چیزی به ذاته خداوند را طلب و مقصد خویش میداند. در نتیجه جمله «بِيَدِكَ الْخَيْرُ» جنبهی حصری دارد و تمام خیرها منحصر در خداوند متعال است.[16] امام علی (علیه السلام) خداوند را پدیدآورندهی خیر و برکت میدانند و میفرماید: « ـ فِی الدُّعاء ـ : یا مُخرِجَ النَّباتِ یا قاضِیَ الحاجاتِ، یا مُنجِحَ الطّلِباتِ، یا جاعِلَ البَرَکاتِ»[17] امام در ضمن دعا میفرمایند: « ای رویاننده گیاهان، ای برآورندهی نیازها، ای عطاکنندهی خواستهها، ای پدیدآورندهی برکتها » که ایجاد برکت را به خداوند نسبت دادهاند.
1-3-1-خداوند
خداوند متعال در قرآن کریم به خود نسبت تبارک و زوالناپذیر را داده است. خداوند در سوره مؤمنون آیه 14 میفرماید: « فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ »[18] « بزرگ و پر برکت است خدایی که بهترین خلقکنندگان است. » از آن جایی که اصل همهی خیر و نیکیها و همهی برکات به خداوند متعال برمیگردد در نتیجه نسبت تبارک به خود داده است. از یک سو میتوان عظمت خدا را از عجائب خلقت انسان در مخفیگاه رحم که هر روز شکل و نقش تازهای به خود میگیرد شناخت که گویی جمعی نقّاش چیرهدست، گروهی صنتعگر و ابداعگر ماهر در کنار این قطرهی آب نشستهاند و شب و روز روی آن کار میکنند و این ذره ناچیز را در زمان بسیار کوتاهی با ظرافت فوقالعاده از مراحل و گذرگاههای مختلف حیات میگذرانند. اگر میتوانستیم از مراحل رشد و نمو جنین به طور کامل فیلمبرداری کنیم و آنها را از مقابل چشم بگذرانیم آنگاه میفهمیدیم چه شگفتیها در این کار نهفته است. هرچند پیشرفت فوقالعادهی جنینشناسی در عصر ما روی این امر بسیاری از مسائل را روشن میکند و هنگامی که انسان در برابر نتیجهی این تحقیقات قرار میگیرد بیاختیار جمله « فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ » را زمزمه میکند. از سوی دیگر این آفرینشهای پی در پی و اصولاً پیدایش یک انسانی کامل از یک قطرهی کوچک آب بیانگر قدرت خداوند بر مسأله معاد و بازگشت انسان به زندگی مجدد است و به این ترتیب با بیان یک دلیل دو هدف انجام شده است.[19] و اما دلیل این که خداوند پر برکت و زوالناپذیر است، خداوند در قرآن سوره اعراف آیه 54 میفرماید: « تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ »[20] « پر برکت و زوالناپذیر است خداوندی که پروردگار جهانیان است. » این جمله را بعد از ذکر آفرینش آسمان و زمین و شب و روز و خورشید و ماه و ستارگان و تدبیر جهان هستی فرموده است. به هر نعمتی که
پایدار و بادوام باشد و هر موجودی که دارای عمر طولانی و آثار مستمر و ممتد است موجود «مبارک » یا « پربرکت » گفته میشود. در نتیجه سرمایهی (پر برکت) سرمایهای است که به زودی زوال نپذیرد و یک موجود (مبارک)، موجودی است که آثار آن مدت طولانی برقرار بماند، بدیهی است لایقترین وجود برای این صفت همان وجود خداست او وجودی است مبارک، ازلی، ابدی و سرچشمه همهی برکات و نیکیها و خیر مستمر.[21]
همچنین در سورهی ملک آیه 1 خداوند میفرماید: « تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ »[22] « همیشه سودمند و پر برکت است آنکه فرمانروایی به دست اوست و او بر هر کاری تواناست » در این آیه نیز دلیل مبارک بودن ذات پاک خدا ذکر شده و آن هم حاکمیّت و مالکیّت او بر جهان و قدرت او بر همه چیز است و به همین دلیل وجودی است زوالناپذیر و پر برکت.[23]
1-3-2-قرآن
از جمله چیزهایی که از نگاه خداوند دارای برکت فراوان است قرآن میباشد. خداوند در سورهی انبیاء آیه 50 میفرماید: « وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ »[24] « و این قرآن را که نازل کردیم پندی پرمنفعت است آیا باز هم شما منکر آن هستید. » خداوند در این آیه قرآن را مبارک میداند چون مایهی بیداری و آگاهی و یادآوری شماست و کانون برکت است و خیر دنیا و آخرت در آن میباشد و سرچشمهی همهی پیروزیها و خوشبختیها است و دلایل حقانیتش در خودش نهفته است و نورانیتش آشکار است و رهروان راهش سعادتمند و پیروز هستند. برای این که بدانیم تا چه حد این قرآن موجب آگاهی و مایهی برکت است کافی است حال ساکنان جزیرهی عرب را قبل از نزول قرآن که در جهل و فقر و بدبختی و پراکندگی زندگی میکردند، با وضعشان بعد از نزول قرآن که اسوه و الگویی برای دیگران شدند در نظر بگیریم.[25]
همچنین خداوند در سورهی ص آیه 29 مبارک بودن قرآن را متذکر میشود و میفرماید: «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ »[26] « این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل کردیم تا آیاتش را تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند. » هدف از نزول این کتاب بزرگ این نبوده که تنها به تلاوت و لقلقهی زبان قناعت کنند بلکه هدف این بوده که در آیاتش فکر و اندیشه شود. تعبیر به « مبارک » چنانچه میدانیم به معنی چیزی است که دارای خیر مستمر و مداوم باشد و این تعبیر در مورد قرآن اشاره به دوام استفادهی جامعه انسانی از تعلیمات آن است و چون این کلمه به صورت مطلق به کار رفته هرگونه خیر و سعادتی را شامل میشود خلاصه هر خیر و برکتی در آن هست.[27]
عوامل برکت زا
2-1-1-صله رحم
صله ی رحم از جمله اموری است که موجب افزایش رزق و روزی میگردد و درِ نعمتهای الهی را به سوی انسان میگشاید. مردی نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و سخن از اغنیاء و ثروتمندان به میان آورد و دربارهی آنها بدگویی نمود. امام (علیه السلام) فرمودند: « اسکت فانّ الغنی اذا کان وصولاً لرحمه بارّاً باخوانه اضعف الله له الاجر ضعفین لانّ الله یقول « وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ جَزَاء الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ »؛[28] [29] « خموش باش که به راستی شخص ثروتمند اگر صلهی رحم او زیاد باشد و به برادران خود نیکی بسیار کند، خداوند پاداشش را دو چندان کند، زیرا خدا میفرماید: و اموال و فرزندانتان چیزی نیست که شما را به پیشگاه ما نزدیک گرداند، مگر کسانی که ایمان آورده و کار شایسته کرده باشند برای آنان در برابر آنچه انجام دادهاند پاداش است. »
همچنین از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمودند: « مَن سَرَّهُ أن یُنساَلَهُ فی عُمُرِهِ وَ یُوَسَّعَ لَهُ فی رزقه فَلَیَتَّقِ اللهَ وَلیَصل رَحِمَهُ »[30] « هر کس خوش دارد که عمرش طولانی و روزیاش فراوان شود، از خدا پروا کند و صلهی رحم نماید. » از حضرت رضا (علیه السلام) نیز نقل شده است: « هر مسلمانی که هر شب صد بار ذکر مبارک و شریف « یا باقی » را تکرار کند خداوند به او طول عمر فرماید. »[31] امام حسین (علیه السلام) نیز به کسانی که از فراخ دستی و عمر زیاد خوشحال میشوند سفارش میکند و میفرماید: « مَن سَرَّهُ اَن یُنسَاَ فی اَجَلِهِ وَ یُزَاد فی رِزقِهِ فَلیَصِل رَحَمِهُ »[32] « هر کس که میخواهد مرگش به تأخیر افتد و روزیش زیاد شود باید صله رحم نماید. »
خداوند در قرآن کریم دربارهی قطع صلهی رحم میفرماید: « الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ »[33] « آنان کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آن که محکم بستند میشکنند و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع مینمایند، و در زمین فساد میکنند و قطعاً آنان زیانکارانند. » به دنبال آیهی « وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ » یکصد و ده حدیث دربارهی اهمّیت صله رحم بیان شده است از جمله این که:
1ـ با بستگان خود دیدار و رابطه داشته باشید حتی در حدّ نوشاندن آبی باشد.
2ـ صلهی رحم، عمر را زیاد و فقر را دور میسازد.
3ـ به سراغ بستگان بروید هر چند آنها بیاعتنایی میکنند.[34]
به جرأت میتوان گفت کسانی که با صلهی رحم سروکار دارند و این صفت اخلاقی را در زندگی خود به کار بستهاند آثار یاد شده در آیات و روایات را در زندگی خود لمس کردهاند.
2-1-2-پیوسته با وضو بودن و کامل وضو گرفتن
وضو جزئی از ایمان است، نورانیّت و صفای درونی میآورد، نشاطآور و کسالتزدا است، به علاوه نظافت جسم را نیز همراه دارد. وضو کفارهی گناهان کوچک است و خوب است انسان در همه حال با وضو باشد و حتی به هنگام خوابیدن هم وضو بگیرید خوابیدن با وضو همچون شبزندهداری است. اگر انسان با وضو باشد موجب افزایش عمر و رزق و روزی میشود لذا در آیات و روایات تأکید فراوان شده است که همواره با وضو باشید و کامل وضو بگیرید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در خطاب به انس میفرمایند: « یا أنَسُ، اَسبغِ الوُضوءَ یُزَد فی عُمُرِک »[35] « ای انس! وضو را کامل بگیر (به اندازه کافی آب برای شستن اعضای وضو به کار ببر) تا عمرت افزون شود. » خداوند رحمان در قرآن کریم میفرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلوهِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ… »[36] « ای اهل ایمان! هنگامی که به قصد نماز برخیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سر و روی پاهایتان را تا برآمدگی پشت پا، مسح کنید… » محدث نوری نقل میکند: عبدالله بن سلام گوید رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: « هر کس برای هر حدثی وضو بگیرد و زیاد با زنان همنشینی نکند و سراغ کسب مال حرام نرود، از مال دنیا بیحساب به او روزی میرسد. »[37]
2-1-3-سلام دادن به هنگام ورود به خانه
خداوند رحمان در قرآن کریم میفرماید: « فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّهً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَهً طَيِّبَهً »[38] « هنگامی که وارد خانهای شدید بر خویشتن سلام کنید که سلام تحیّت است از نزد خداوند پر برکت و پاکیزه… ». « تحیّت » در اصل از ماده « حیات » است و به معنی دعا کردن برای سلامتی و حیات دیگری میباشد؛ خواه این دعا به صورت « سلامٌ علیکُم » یا «السّلام علینا » و یا « حیاک الله » بوده باشد، ولی معمولاً هر نوع اظهار محبتی را که افراد در آغاز ملاقات نسبت به یکدیگر میکنند « تحیّت » میگویند. منظور از « تَحِيَّهً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَهً طَيِّبَهً» این است که تحیّت را به نوعی با خدا ارتباط دهند، یعنی منظور از « سلامٌ علیکم » این باشد که «سلام خدا بر تو باد » یا « سلامتی تو را از خدا میخواهم » چرا که از نظر یک فرد موحّد، هرگونه دعایی بالاخره به خدا باز میگردد و از او تقاضا میشود و طبیعی است دعایی که چنین باشد، هم پر برکت و هم پاکیزه و « طیبه » است.[39]
از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) منقول است کسی که داخل خانه شد بر اهل خانه سلام کند و اگر اهل نداشته باشد و خانه خالی باشد بگوید « السَّلام علینا من ربّنا »[40] سهل ساعدی میگوید: مردی نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمد و از فقر و تنگدستی شکایت کرد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پس از آن به او فرمودند: « هنگامی که به خانه وارد میشوی اگر کسی در خانه بود سلام کن و اگر کسی نبود سلام کن و یک بار سورهی توحید را بخوان. آن مرد این عمل را انجام داد خداوند آنقدر به او عطا کرد که به همسایگانش نیز کمک کرد. »[41] از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نیز روایت شده که فرمودند: « اذا دَخَلَ أحَدُکُم بَیتَهُ فَلیُسَلِّم فاِنَّهُ یَنزِلُهُ البَرَکَهُ وَ تأنَسُهُ الملائِکهُ »[42] «هرگاه یکی از شما به خانه خود وارد میشود سلام کند پس باعث نزول برکت و همنشینی ملائکه با او میشود. »
عوامل برکت زدا
2-2-1-گناه
گناه به عنوان یکی از عوامل مؤثر در کاستی و نقصان روزی به شمار میآید و موجب محرومیت از مواهب الهی میگردد، چه مواهب مادی و چه نعمتها و روزیهای معنوی. از همین رو گناه به عنوان یک مانع بزرگ برای جلب روزی، سخت مورد توجه روایات و سخنان پیشوایان معصوم (علیهم السلام) قرار گرفته است. امام محمدباقر (علیه السلام) میفرمایند: « اِنَّ العَبدَ لَیُذنِبُ الذَّنبِ فَتُروِی عَنهُ الرِّزقُ »[43] « بنده گناهی ورزد و روزی از او دریغ شود. » امام صادق (علیه السلام) در سخنان خود به مفضّل ،گناه را در برخی اوقات تنها عامل بسته شدن در رزق و روزی دانسته و از تأثیر سریع گناه در زندگی شیعیان خبر میدهد: « یا مفضل! از گناهان پرهیز کن و شیعیان ما را از آنها برحذر دار. به خدا قسم گناهان زودتر از هر کس دیگر به شما تأثیر بردارند، زیرا گاهی آزار و اذیت سلطان به شما در اثر گناهان است، گاهی گناه موجب بیماری میگردد و گاهی بسته شدن درِ روزی علتی جز گناهان ندارد. »[44]
شیخ صدوق در حدیثی به نقل از ابوبصیر و محمد بن مسلم آورده است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم از جدّم و او از پدرش روایت کرده که امیرالمومنان در یک مجلس چهارصد باب را به یاران خود آموخت. در این بابها آنچه که به صلاح یک مسلمان در دین و دنیایش میباشد آمده از آن جمله است: « از گناهان برحذر باشید، زیرا همه بلاها و همچنین کمی روزی در اثر گناه است. »[45] از حذیفهی بن یمان نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: « ای مردم از زنا دوری کنید زیرا شش اثر دارد سه اثر دنیایی و سه اثر آخرتی. آثار بد دنیایی عبارتند از: عظمت و شکوه انسان را از بین میبرد، موجب فقر شده و عمر را کوتاه میکند. »[46] و در جای دیگر فرمودند: « اَربَعُ لاتَدخُلُ بَیتاً واحدهُ مِنهُنَّ إِلاّ حَزِبَ وَ لَم یَعمُر بِالبَرَکَهِ: الخِیانَهُ و السَّرِقهُ، وَ شُربُ الخَمرِ وَ الزِّنا »[47] « چهار چیز است، که اگر یکی از آنها به خانهای درآید آن را ویران کند و از برکت آبادان نشود: خیانت، دزدی، شرابخواری، زنا. » از امام علی (علیه السلام) درباره گناه روایت شده که فرمودند: « از گناهان بپرهیزید که هیچ بلا و کم شدن روزی نیست، جز به واسطه گناه، حتی خراشها و زخمهای بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی[48]
2-2-2-کمفروشی و غش در معامله
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: « کسی که با مسلمانی در خرید و فروش غشّ کند از ما نیست و روز قیامت با طایفه یهود محشور میشود؛ زیرا کسی که با مردم غش میکند مسلمان نیست… کسی که با برادر مسلمانش غش کند، خداوند برکت را از روزیاش برمیدارد و معیشت و زندگیاش را خراب و او را به خودش واگذار میکند. »[49]
خداوند در قرآن کریم میرماید: « وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ »[50] « وای بر کمفروشان! آنان که چون از مردم میستانند پیمانه را برای خود تمام و به زیادتی میگیرند، و هرگاه برای مردم ترازو و پیمانه میکنند کم میکنند. »
در تفسیر این آیه آمده است: « کمفروش آن کسی است که در پیمانه نمـودن و یا وزن و متـر کردن چیـزی به گونهای حقـوق دیـگران را به سـود خویش پایمال میسازد چنین کسی در خور هشدار و کیفری سخت است که قرآن به او هشدار میدهد از دیدگاه «زجاج » بدان دلیل به کمفروش « مطفف » گفته میشود که در وزن و کیل و متر و سنجش، حق دیگری را اندک اندک میدزد و نمیتوان یکباره حقوق دیگران را پایمال ساخت. »[51]
2-2-3-فحش و بد دهانی
اسلام در مقابل فحاشی و بددهانی محکم ایستاده است.اولیای الهی تعبیرات عجیبی به کار برده اند. پیامبر خدا (صلی الله وعلیه و آله)فرمودند:«از فحش بپرهیزید زیرا خدای بزرگ انسان فحش دهنده را دوست ندارد»[52]در تعبیر دیگری فرموده اند که خدا فحش دهنده هرزه گو را دشمن می دارد.پیامبر به عایشه فرمودند که اگر فحش مجسم شود چهره ایی خیلی زشت پیدا می کند.فحشدادن هم آثار دنیایی و هم آثار آخرتی دارد.مادر روایات داریم که یکی از آثار دنیایی فحش این است که برکت روزی را از بین می برد . . پیامبر خدا (صلی الله وعلیه و آله)فرمودند:«کسی که به برادر مسلمانش فحش بدهد خداوند قبرکت رزقش را از او می گیرد واو را به خودش وا می گذارد و معیشت او را از بین می برد»[53]در مورد آثار آخرتی انسان بددهان جهنم است . پیامبر خدا (صلی الله وعلیه و آله)فرمودند:«بهشت بر هر فحش دهنده حرام است»[54]ونیز فرمودند«کیفر دو فحاش به آنکه زودتر شروع کرده باز می گردد ،چون اگر انجام نمی داد،دیگری هم فحش نمی داد».[55]
نتیجـه
برکت در لغت به معنای سینهی شتر و به معنای افزایش، نمو، سعادت، خیر و فایده ثابت است و در اصطلاح گسترش خیر میباشد. در متون اسلامی اسباب معنوی برکت در کنار اسباب مادی آن قرار گرفتهاند از طرفی روایات ما را به عبادت، نماز،… تشویق میکنند و آنها را مبادی و توسعه در زندگی معرفی میکنند و از طرف دیگر دامداری، کشاورزی، تجارت و کار را پشتوانه و مایه برکت و توسعه میدانند. برخوردار شدن از برکات بستگی به اعمال و رفتار دریافتکنندگان دارد. همانطور که خداوند در سورهی اعراف آیه 96 میفرماید: « و اگر مردم شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان میگشودیم ولی تکذیب کردند پس به کیفر دستاوردشان آنان را گرفتیم. »
علاوه بر این برکت از جانب خداست و باید نزول آن را تنها از جانب خدا خواست. همانطور که تقوا و پرهیزگاری و اعمال دیگر موجب ریزش برکات الهی میشود گناهان میتوانند مانع ریزش برکات الهی شوند و در آخر این که زمانی که میگوییم عیدتان مبارک یعنی این که از خداوند میخواهم که این روز را برای شما پر از خیر و مداوم قرار دهد و یا این که میگویند ازدواجتان مبارک یعنی این که از خداوند متعال میخواهم که پیوندتان را مایهی برکات مادی و معنوی قرار دهد و یا این که این برکات مادی و معنوی را در زندگیتان قرار دهد و همینطور درس خواندن و روزی حلال و غیره… و آن هنگام که میگوییم یک چیز دارای برکت است مثلاً قرآن، شب قدر، یا بعضی روزها که در روایات با برکت شمرده شدند یعنی این که در وجود این چیزها یک خیر مداوم و ماندگار وجود دارد، که آنها را نسبت به چیزهای دیگر متمایز ساخته است. إنشاءالله که توانسته باشم با این پایاننامه مختصر این بحث قرآنی باعظمت را تا اندازهای روشن کرده باشم.
منابع و مآخذ
* قرآن
* نهج البلاغه
1. اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ قرآن کریم، ج 1، چاپ ششم، قم، انتشارات ذوی القربی، 1388.
2. رازینی، علی، پژوهشی پیرامون مفردات قرآن، ج 1، چاپ اول، تهران، انتشارات سهروردی، 1381.
3. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمهی عبدالکریم نیری بروجردی، ج 3، چاپ بیست و هشتم، قم، انتشارات امیرکبیر، 1364
4.قریشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 1، چاپ یازدهم، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1386
5.کریمخانی، حمزه، نگاهی گذرا به گناهان کبیره، چاپ چهارم، قم، انتشارات عطر یاس، 1391.
6.کلباسی، محمد، وسعت رزق و روزی در گستردهی احادیث و روایات، ترجمهی مرتضی نجفی، چاپ سوم، قم، انتشارات افق فردا، 1379.
7.متین، علی، رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث، چاپ اول، قم، انتشارات نورالسجاد، 1385.
8.محمدی ری شهری، محمد، خیر و برکت از نگاه قرآن و احادیث، ترجمهی جواد محدثی، ج 1، چاپ چهارم، قم، انتشارات دارالحدیث، 1387.
9.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، چاپ بیست و هشتم، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1386.
10..مصباح یزدی، محمدتقی، قرآنشناسی، ج 1، چاپ اول، قم، انتشارات مؤسسهی آموزشی و پژوهشی 11.مجلسی، محمدباقر، حلیه المتقین در آداب و سنن اسلامی و اخلاقی مجلسی، چاپ هشتم، مشهد، انتشارات به نشر آستان قدس رضوی، 1381. ام خمینی، 1376.
12.هیئت محمد امین،اخلاق اسلامی،ترجمه سید صادق شفائی زاده،ج1،چاپ اول،قم،انتشارات دارالانصار،1385
13.وفایی، محمدرضا، دعاهای شفابخش (مشکلگشای مشکلات)، چاپ هشتم، قم، انتشارات وفایی، 1391.
منابع و مآخذ عربی
1. بندرریگی، محمد، فرهنگ بندرریگی عربی به فارسی، ج 1، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی دانشگاه تهران، 1378
2. سیاح، احمد، فرهنگ جامع نوین عربی به فارسی، ج 1، چاپ نهم، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامی، 1366.
3.طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمهی علی کرمی، ج 16، چاپ اول، قم، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380
4.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ترجمهی محمدباقر گمرهای، ج 6، چاپ اول، قم، انتشارات دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1379.
5.لیمن، اولیور، دانشنامهی قرآن کریم، ترجمهی محمد حسین وقار، ج 1، چاپ اول، تهران، انتشارات اطلاعات، 1391.
6.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 71، چاپ دوم، بیروت ـ لبنان، انتشارات کتابفروشی اسلامی، 1377.
7.معلوف، لویس، فرهنگ المنجد عربی به فارسی، ترجمهی محمد بندرریگی، ج 1، چاپ ششم، تهران، انتشارات ایران، 1386.
. http;//www.rozenews.com 8.سایت.
آخرین نظرات