گزارش برگزاری کرسی ازاد اندیشی
با عنوان : «استماع موسیقی آری یا خیر»
تاریخ برگزاری: 99/3/7
مدرسه علمیه امام جعفر صادق(ع)-شاهرود
به همت واحد پژوهش مدرسه علمیه امام جعفر صادق(ع) شاهرود، روز چهارشنبه مورخ 99/3/7کرسی ازاد اندیشی با عنوان «استماع موسیقی آری یا خیر » به صورت انلاین در وب سایت مشاوران مذهبی برگزار شد.
استاد ارائه کننده بحث: سرکار خانم هاجر کریم زاده، استاد منتقد: سرکار خانم خدیجه امیری و استاد داور: جناب آقای مهدی طالع زاری بودند که خلاصه سخنان ایشان به شرح زیر می باشد:
استاد ارائه کننده بحث (خانم هاجر کریم زاده):
مبحث استماع موسیقی از جمله مباحثی است که با وجود قدمت زیاد، جزء مباحث روز جامعه بوده و ذهن افراد زیادی علی الخصوص جوانان را به خود مشغول داشته است و بالتبع سوالات زیادی هم پیرامون آن مطرح شده و می شود.
به طور کلی موسیقی را می توان از جنبه های مختلف از جمله فقهی، هنری و روان شناسی مورد بررسی قرار داد. اما آنچه در این کرسی مدنظر است، بررسی موسیقی از منظر دین، روان شناسی و علوم اجتماعی است که از یک سو اثرات موسیقی در جسم و روان انسان و از سوی دیگر جنبه های فقهی این موضوع، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
روانشناسان بر این باورند که موسیقی می تواند بر عملکرد ادراک و شناخت، میزان استرس و اشتها تاثیر گذاشته و موجب تقویت حافظه، مدیریت درد، افزایش انگیزه بهبود خلق و خو، افزایش استقامت ورزشی و غیره شود. البته روانشناسان از اثرات منفی موسیقی چشم پوشی نکرده و در مقالات متعدد، متذکر آن ها شده اند. به طور مثال دکتر ولف آدلر (پروفسور دانشگاه کلمبیا) درباره اثرات منفی موسیقی بر اعصاب بیان داشته است: «موسیقی علاوه بر اینکه سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت خارج از طبیعی آن، سخت خسته می کند به وسیله ی عمل ارتعاش صوتی، زمینه ی تولید تعرض خارج از حد طبیعی در جِلد (پوست) را فراهم می آورد که بسیار زیانمند است» و یا دکتر آرنولد فریدمانی (پزشک بیمارستان نیویورک و رئیس کلنیک سردرد) معتقد است: «یکی از عوامل مهم خستگی های روحی و فکری و سردردهای عصبی، گوش دادن به موسیقی رادیو است».
پژوهشگران دانشگاه ایالتی آیو و بخش خدمات انسانی تگزاس با مطالعه بر روی 500 دانشجو که به 7 آواز تند توسط 7 هنرمند و 7 آواز ملایم توسط 7 هنرمند دیگر گوش داده بودند، نتیجه گرفتند: موسیقی تند بدون ایجاد تحرک و یا تهدید احساسات خصمانه را افزایش می دهد. همچنین دانشمندان انگلیس در یک آزمایش متوجه شدند صداهای بسیار بم و غیر قابل شنیدن برای انسان ها موسوم به مادون صوت موجب بروز حالات غیر طبیعی از قبیل: اضطراب، نگرانی، غم شدید و ناامیدی در افراد می شود.
هرچند توجه به اثرات مثبت و منفی موسیقی از نظر علم روانشناسی و تجربی، بسیار مهم است، اما آنچه اهمیت این موضوع را خصوصا برای مسلمانان دو چندان می کند توجه به جنبه ی دینی آن است. باتوجه به تقسیم بندی های صورت گرفته در مورد موسیقی (موسیقی مطرب، غیر مطرب ، مذهبی، سنتی و عامه پسند) باید دید ملاک و معیار فقها در مورد حلیت و حرمت استماع موسیقی چیست؟
مطالعه در کتب فقهی و استفتاءات مراجع عظام نشان می دهد که برخی از ایشان همچون آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله بهجت، و آیت الله مظاهری، استماع موسیقی مطرب، لهوی و مهیج را حرام می دانند و برخی دیگر از فقها همچون آیت الله صافی گلپایگانی تشخیص موسیقی را به عرف مردم واگذار نموده و فرمودند: «آنچه را عرف مردم موسیقی می دانند استماع آن و ساخت و تعلیم و تعلم و فروش آلات آن حرام است»
استاد منتقد (خانم خدیجه امیری):
«موسیقی یکی از حقایق عالم هستی است. ما این هماهنگی و نوا را در طبیعت داریم صدای خوش پرندگان و آوازهایی که موجب سرور می شود و صدای روح نواز حرکت باد در لابه لای گیسوان شاخسار بید حتی صدای ریزش آب از کوه، همه و همه هارمونی موسیقی است که در طبیعت وجود دارد و موسیقی که در دسترس بشر است الهام گرفته از همین طبیعت می باشد. لذا با فطرت انسان هماهنگ بوده و مورد پذیراش او است.
در بیان فواید موسیقی می توانیم بگوییم: موسیقی در طول زندگی انسان همیشه همراه بشر بوده و مانند مظاهر دیگر رو به تکامل بوده است و متناسب با عصر و دوره خود رشد یافته است. ما موسیقی را در ایین های مذهبی داشته و داریم. ما موسیقی و نواختن طبل را در انگیزش جنگجویان داشتیم. امروزه موسیقی به عرصه های اجتماعی، سیاسی و درمانی نیز راه پیدا کرده است.
نوعی از موسیقی همیشه برای بیان اعتراضات به بی عدالتی اجتماعی، فقر، بیکاری و غیره ساخته می شود و نوعی دیگر از موسیقی وارد سیاست شده و اهداف سیاسی دولت ها را پیش برده است. امروزه موسیقی درمانی در علم روانشناسی بسیار موثر بوده است به گونه ای که حتی در برخی موارد پا را فراتر از روان گذاشته و باعث کاهش درد در جسم شده است. با توجه به این فواید آیا درست است موسیقی را مرزبندی نموده و برای آن معیار حلال و حرام قرار دهیم؟ اسلام مکتب هنر، زیبایی و لطافت است. ما در قران از حضرت داوود سخن می شنویم و از صدای خوش او و همراهی پرندگان و تسبیح الهی با نوای خوشش و اعطای زبور به آن حضرت که شامل 150 قطعه سرود و نیایش است حکایت ها شنیده ایم.
بنابراین همانطور که شما نمی توانید بگویید کارد به دلیل آنکه موجب قتل می شود حرام است؛ همچنین نمی توانید حکم حرمت موسیقی را به دلیل آنکه موجب طرب است صادر نمایید. موسیقی می تواند درمانگر باشد و می تواند انگیزش و جنبش های فکری و فرهنگی را به وجود اورد. علاوه بر اینکه در کتاب اسمانی قران نیز یک موسیقی و یک تناسب و هارمونی بین آیات ایجاد شده است. بنده اهل فن نیستم اما کسانی که آیات را به شکل نت های موسیقی در آورده و نواخته اند، ارامش را در برخی از آیات و ترس و وحشت را در برخی دیگر از ایات در قالب نت های موسیقی تجربه کرده اند پس موسیقی فی نفسه مورد تایید الهی است.
استاد داور(جناب آقای دکتر مهدی طالع زاری): اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی نسبت به این بحث داشته باشیم باید بگوییم: ما نمی توانیم علم روانشناسی را معیار مفید یا مضر بودن موسیقی قرار دهیم زیرا همان علم روانشناسی که موسیقی را مفید می داند در موارد بسیاری به تجربه ثابت کرده که موسیقی مضر بوده و سبب سستی اراده، ضعف عقل، ضعف ایمان و عقیده می شود. بنابراین نمی توان خیلی به این علم تکیه کرد بلکه باید به علمی تکیه نمود که برگرفته از معارف ناب اهل بیت (علیهم السلام) باشد و این علم چیزی نیست مگر علم فقه. معیار فقهای گذشته در تشخیص این مرز، طرب انگیز بودن موسیقی است. به طور مثال حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) در مورد تعریف غنا در کتاب مکاسب محرمه ی خود می فرمایند: «غنا صوت رقیق و نازک انسان است و دارای زیبایی ذاتی است و به خاطر این ویژگی شانیت و قابلیت ایجاد طرب را برای عموم مردم داشته باشد.». مشخص است که منظور از وجود شانیت اطراب این است که لازم نیست این اطراب بالفعل ایجاد شود بلکه ممکن است به صورت تدریجی برای شخص حاصل شود. توضیح آنکه شما می فرمایید شرب خمر حرام است طرف می گوید من به اندازه یک قاشق کوچک شراب می خورم هیچ حالت سکری هم برای من اتفاق نمی افتد. ایا این فعل من موجب حرام شده است؟ باید در پاسخ این سوال بیان داشت: هر آنچه که شأنیت اسکار داشته باشد حرام است و لو اینکه طرف یک مقدار کمی از آن خورده باشد و حالت سکر در او ایجاد نشود. چرا که مقدار اندک هم شانیت اسکار را دارد. علت حکم فقهی آن این است که حکم حرمت به طبیعت وجود تعلق گرفته است وقتی حکم به طبیعت وجود تعلق گرفت و لو اینکه اندک باشد و روی انسان اثر نگذارد، آن عمل حرام می شود . این استدلال را می توان بر حکم موسیقی نیز منطبق کرد. به این صورت که مقدار هیجانات انسان در موسیقی حرام، یک اندازه نیست و کم کم ایجاد می شود شما نمی توانید برای آن درجه مشخص کنید زیرا موسیقی مادی نیست که بتوانیم برای آن اندازه ای مشخص کنیم. مبنایی که امام در کتاب محرمه اش فرموده ، این است که: اگر حکم به طبیعت موضوع تعلق بگیرد آن عمل حرام می شود ولو اینکه حالت اسکار هم برای انسان به وجود نیاید. اگر شأن موسیقی حالت طرب را برای عموم مردم داشته باشد. این عمل، عمل حرامی می شود. اگر چه به صورت تدریجی هم به وجود بیاید.
مطالعه آیات قران و روایات اهل بیت(علیهم السلام) نشان می دهد که کلمه ی موسیقی در قران و روایات به کار نرفته و آنچه در قران و روایات حرام شمرده شده است کلمه غنا می باشد. مثلا در آیه ی 6 سوره لقمان آمده است: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا» و یا در آیه 30 سوره مبارکه حج آمده است: «وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ …» که بنابر آنچه در تفاسیر بیان شده، منظور از «لهو الحدیث» و «قول الزور» همان غنا است. حال سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که: ایا بین موسیقی و غنا فرق وجود دارد؟ و ایا ادله غنا شامل موسیقی هم می شود؟ اساسا چه رابطه ای میان این دو برقرار است؟
نکته ای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که: رابطه غنا و موسیقی یک رابطه عموم و خصوص مطلق است. یعنی دایره موسیقی از دایره ی غنا وسیع تر است. تمام مجموعه ای که غنا هست زیر مجموعه ی موسیقی است. اما اگر بخواهیم که بدانیم مرزبندی فقها درباره رابطه غنا و موسیقی چیست؟ باید بگوییم که در این زمینه سه دسته بندی وجود دارد. عده ای از فقهای گذشته همچون شیخ انصاری، صاحب جواهر، شیخ صدوق و عده ای از فقهای معاصر همچون آیت الله گلپایگانی و آیت الله بهجت قائل به حرمت مطلق غنا بودند و ادله ایشان اصاله الاحتیاط بود و این قاعده را در تمام موارد جاری می دانستند، بنابراین حکم به حرمت موسیقی می دادند. دسته دیگر از فقها همچون مرحوم امام خمینی(ره)، محدث کاشانی و محقق سبزواری با تکیه بر قاعده اصاله الحلیه که می فرماید: همه چیز حلال است مگر اینکه عکس آن ثابت شود، قائل به حرمت خود غنا نیستند بلکه معتقدند چیزهایی که مقارن با غنا هستند موجب حرمت غنا می شوند. از این رو با توجه به این دیدگاه، اگر نسبت به چیزی شک کردیم که جزء الات حرام است یا حلال و خرید و فروش و نگهداری از آن جایز است یا نه؟ باید حکم به حلیت آن بدهیم.
دیدگاه سوم که دیدگاه مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی و آیت الله سیستانی است با تکیه بر قاعده اصاله الحلیه و اصاله البراءه قائل به تفصیل بین دیدگاه غنای شهوانی و مبتذل و دیدگاه غیر شهوانی شده اند بر اساس این دیدگاه باید از آلات موسیقی که مختص به آلات لهو باشد، اجتناب کرد و خرید و فروش آن نیز مشکل دارد؛ اما خرید و فروش و استفاده از آلات مشترک مانعی ندارد.
اگر بخواهم جمع بندی این سه نظریه را به صورت خلاصه وار بیان کنم این می شود که: غنا در شرع موضوع حرمت قرار گرفته است. این غنا با غنای در عرف یکی نیست موضوع غنایی که در شرع حرام شمرده شده و گفته شده الغناء حرامً با موضوع غنایی که در عرف است و ما به آن موسیقی می گوییم متفاوت است بنابراین هر غنای شرعی، غنای عرفی نخواهد بود.
علامه جفری در کتاب «زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام» بیان می دارد : «عمده جذابیت و لذت موسیقی و انبساط آوردن آن، به خاطر سلب هوشیاری به واقعیت هایی است که در درون ماست و همچنین به خاطر چیزی است که قدرت اختیار ما را سلب می کند. پس هوشیاری ما را ضعیف می کنه و به نوعی اختیار ما نیز ضعیف می شود در حالی که اگر روحانی ترین موسیقی ها را بخواهیم گوش دهیم با این هوشیاری و اختیار ما ناسازگار است. هر حرکتی که بخواهیم در نظر بگیریم حتی ذکر الله اکبر اگر سبب کاهش قدرت اختیار ما و همچنین کاهش و یا از بین رفتن هوشیاری ما شود، ارزش آن کم می شود. چرا چون فردی که هوشیار نباشد تکلیف ندارد. بنابراین هر موسیقی که سبب کاهش هوشیاری و اختیار ما شود و حالت عادی ما را عوض کند نمی توانیم آن را جزء هنر تعالی بخش بدانیم.
با اینکه تعیین مصداق برای حرمت و حلیت موسیقی بسیار سخت است و علما کمتر به بیان مصداق پرداخته اند؛ اما این سخن علامه جعفری بسیار کمک کننده است. انجا که برای معیار سنجی حرمت و حلیت از دو ویژگی «هوشیاری» و «اختیار» استفاده می کند. بنابراین اگر بخواهیم معیارهای موسیقی حلال و حرام را تعیین کنیم باید بگوییم: یکی از مهم ترین معیار های تشخیص موسیقی حلال و حرام در نظر گرفتن دو ویژگی «هوشیاری» و «اختیار» بدون در نظر گرفتن میزان شدت و ضعف آن است.
علامه طباطبایی در کتاب تفسیر المیزان در ذیل آیه 30 سوره حج که خدواند متعال می فرماید: « و اجتنبوا قول الزور…» بیان می دارد: هر چیزی که سبب انحراف انسان از مسیر الهی و معنویت و یاد خدا شود و او را در ارتکاب گناه بی پروا کند به طوری که در برخورد با گناه اصلا یادی از خدا نباشد و یا یاد خدا برای شخص تضعیف شود ولو اینکه این وضعیت به سبب موسیقی برای انسان ایجاد گردد، این موسیقی جزء مصادیق لهو خواهد بود و باید از آن اجتناب کرد.
البته با توجه به اینکه ما اجتهاد نداریم باید به مبنای مرجع خود مراجعه کنیم ولی روی هم رفته اگر بخواهیم معیارهای استماع موسیقی حلال و حرام را خلاصه کنیم باید بگوییم که: سه ویژگی باعث می شود موسیقی، جزء موسیقی های حرام باشد:
1.اگر آهنگ طرب آور باشد و از نظر عرف میل به انحراف در انسان ایجاد کند و سبب سست شدن عقیده و اختیار گردد حرام است؛ اما اگر این آهنگ طرب آور باشد ولی این حالات را در انسان به وجود نیاورد و عقل را تضعیف و اختیار انسان را سلب نکند و زمینه ی تصمیمات احساسی را در انسان ایجاد نکند شنیدن آن موسیقی حلال خواهد بود.
2. اگر محتوایی که موسیقی در قالب آن قرار می گیرد محتوای زشت و ناپسند و باطلی باشد این موسیقی جزء موسیقی های حرام خواهد بود.
3.تناسب موسیقی با مجالس فسق و فجور است. اگر موسیقی، موسیقی ای باشد که معمولا در مهمانی ها و مجالسی که در آن رقص و پایکوبی و اختلاط زن و مرد صورت می گیرد، استفاده شود حرام است و باید از آن اجتناب کرد.
آخرین نظرات