عالمی از نجف می آمد،سر راه به قهوه خانه ای رسید دید  که عده ایی نشسته اند و مشغول خوردن شراب هستند.

عالم عصبانی شد،عصایش را بلند کرد و شیشه های عرق و مشروب آن ها را شکست.

یکی از آن مشروب خورها شعری گفت که جای فکر کردن دارد.اوهمین طور که مست بود گفت:

         شیخ نجفی شکست پیمانه ی می               گردید بساط عیش ما یکسره طی

      گر بهر خدا شکست پس وای به ما                 گر بهر ریا شکست پس وای به وی

یعنی اگر برای خدا شکسته،وای به حال ما،که چه عذابی در انتظار ما خواهد  بود؛ولی اگر برای اینکه در جمع مریدانش خودی نشان دهد و ریا کند این کار را کرده،وای به حال تو.

منبع:"پیاده شده از لوح فشرده سخنرانی آیت الله مجتهدی درباره ریا و ریاکاری”

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-11-10] [ 11:39:00 ق.ظ ]