مقدمه
دنیا گرايي نوعی بیماری اخلاقی است که آیات و روایات زیادی در مذمّت آن در آموزه های دینی ما وارد شده است. دنیا گرایی عبارت از اینکه انسان چنان به این دنیا دلبستگی و وابستگی پیدا کند که این حبّ باعث دور شدن و جدا شدن او از خدا می شود و بر اساس آیات قرآن انسان ها به مسافرانی در راه بدل شده اند که در این دنیا به آنها فرمان کوچ داده شده که این دنیا خانه ی اصلی آنها نیست و باید در این دنیا توشه برگیرند. کتب ا خلاقی ودینی حبّ دنیا و دنیاطلبــی را ریشه تمـام گناهان می داند. و برای روش برخورد با آن این گونه بیان می کنند که انسان باید اراده خود را قوی کند و به دنبال آن باید ایمانی ثابت و استوار داشته باشد و حبّ دنیا را از دلش بیرون کند چرا که این دنیا فانی و آن قدر ارزش ندارد که انسان خود را دلبسته و وابسته به آن کند. این تحقیق در صدد آن است که به عواقب شوم افراد دنیاپرست در آن دنیا بپردازد که این افراد در آن دنیا با چه مشکلاتی روبرو می شوند فقط بخاطر این که در این دنیا نتوانستند جلوی برخی خواسته ها و تمایلات خود را بگیرند.دنیا که مرحله نازل هستی ونماد نازل ترین مراحل وجود است، پدیده شگفتی است که تا از منظر حق و بصیرت نگاه نشود و از دیدگاه نافذ بصیر ونافذ حاذق نگذرد قطعا معرفت ، تقابل و تعامل با آن غیر ممکن و چه بسا موجب خسران جان و ویرانی تن می گردد.
دنیا درلغت
درتعریف لغوی دنیا لغت شناسان معانی گوناگونی را آورده اند:
دنیا از دنو گرفته شده است. به معنای نزدیک می باشد و به خاطر همین معنای نزدیکی نقیض آخرت است.اسم است برای این زندگی، و با زندگی آخرت مقایسه شده است که دور است. [1]
دنیا پیوسته وصف است واحتیاج به موصوف دارد مثل عذاب دنیا، سعادت دنیا. زندگی دنیا را دنیا می گویند ازآن جهت که نسبت به زندگی آخرت پست تر وناچیزتر است.[2]
دنیا دراصطلاح
واژه دنیا در مقابل آخرت به کاربرده می شود. زندگی دراین دنیا باهمه لذت ها و ثروت و مقام و تعلقاتش به همسر و فرزندان و دوستان و خانه و خوراکی ها ونوش های آن ، گاهی انسان رااز رفتن به
سمت کمال و سعادت باز می می دارد وبه جای این که وسیله ای برای رشد معنوی وانسانی گردد، تبدیل به یک مانع می شود. دل بستگی به دنیا ، انسان را از اندیشه به آخرت وعمل برای مرحله پس از مرگ باز می دارد.
با توجه به این که دنیا مرحله ای است گذرا، وجایگاه ابدی انسان آخرت است، حب دنیا سبب می شود انسان به مراحل برتر از دنیا نیندیشد وهمه همت وتلاش خود رابرای آباد کردن دنیای خویش صرف کند، در حالی که هرگز سیر نشود.[3]
دنیای مذموم
از آیات وروایات چنین برداشت می شود که دنیا یا مذموم است یا ممدوح ، دنیای مذموم، همان اوهام وخیال بافی ها ودلبستگی به مادیات وافتخاربه ثروت ومقام و… است که انسان را ازخدا بازمی دارد. و به گناه می کشاند وبارها نیزمورد مذمت قرارگرفته است.
دربرخی ازروایات آمده است که دنیا ملعون است . حضرت رسول (صلّي الله عليه و آله و سلّم) دروصایایی که به أبوذر غفاري ميكنند ميفرمايند:
«يَا أَبَاذَرٍّ! إنَّ الدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ، مَلْعُونٌ مَا فِيهَا[4].»اي أبوذر! دنيا ملعون است و ملعون است هرچه در دنياست.
ویژگی دنیای مذموم
دنیای مذموم دارای ویژگی هایی است که عبارتند از:
عطش آفرینی دنیا
انسان تشنه هنگامی که آب سرد وگوارامی نوشد، دستگاه گوارش برآن مسلط است وآن راجذب ، هضم وتبدیل می کند ؛ ولی اگرآب شور بنوشد ، گرفتارآن آب شورمی شود ؛ چون چنین آبی ، درحقیقت ، دستگاه گوارش اورا دراختیارمی گیرد و برعطش وی می افزاید و او ناچار است که باردیگر، قدحی ازآب بنوشد؛ دنیا بسان آب شوراست.[5] امام صادق(علیه السلام) دراین باره خطاب به هشام بن حکم می فرماید : «مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ كُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَه»[6]دنیابسان آب شور دریاست که هر زمان ازآن تشنه ای بنوشد عطشش بیشتر شود تا این که او را بکشد. امام علی (علیه السلام) نیزدراین باره می فرمایند:
بازی گری متنوع دنیا
دنیا ابزارسرگرمی است وهر آن چه انسان را از خدا باز دارد ، مایه سرگرمی اوست وانسان دنیازده مهذب نیست،خواه این دنیا «مال» ثروتمند باشد یا «علم» دانشمند.گاهی علم نیز دنیاست. گاه انسان، تلاش می کند تاچیزی یاد بگیرد ؛ اما اگربرسخن اواشکالی کنند ، عصبانی می شود . این نشان می دهد که او درحقیقت خودخواه است، زیرا علم درانحصار کسی نیست ودیگران نیز حق اظهارنظر ندارند.[7]
دنیا زینتی پست
چون دنیا پست ترین عالم است، لذایذ وزینت آن نیز درسطح نازل وپست ترین لذت و زینت است . آن چه دراین دنیا به انسان داده شده است، اززندگی پست دنیاست . خداوند در این باره می فرماید: « فَمَا أُوتِيتُم مِّن شىَْءٍ فَمَتَاعُ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيرٌْ وَ أَبْقَى لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَلىَ رَبهِِّمْ يَتَوَكلَُّون»[8]
آن چه شما را دادهاند بهره اين زندگى دنيوى است . و آن چه در نزد خداست براى آن ها كه ايمان آوردهاند و به پروردگارشان توكل مىكنند ، بهتر و پايندهتر است.
ویژگی دنیای ممدوح
فریبنده نبودن دنیا
برخی می پندارندکه دنیا انسان را فریب می دهد.از این رو،شکست ها و ناکامی ها رابه دنیا نسبت می دهند وخود رابی تقصیر می دانند . امام علی(علیه السلام) نیز دربسیاری از سخنان خود خطر دنیا را گوشزد می کند وآن را مغرورکننده و فریبنده معرفی می نماید.چنان چه در این باره می فرمایند:
« فَاحْذَرُوا الدُّنْيَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِيَة»[9]از زرق وبرق دنیا برحذر باشید که دنیا که غدار مکار وفریبنده است.
راست گویان زیادی درمورد دنیا وجود دارند که انسان آنان را دروغگو می پندارد. اگردنیا را از روی شهرهای ویران شده وخانه های درهم فروریخته بشناسی، آن را یادآوری دلسوز و واعظی گویا خواهی یافت که همچون دوستی مهربان ، در رسیدن اندوه به تو بخل می ورزد.
چهره زشت وزیبای دنیا
اگردر اثر بیماری ، دست کسی آماس کرد، اوباید بداند که فربه نشده است . سراب وآب نما فریب نمی دهد. دنیا دوچهره زشت و زیبا دارد که هردو را نیز به خوبی نشان می دهد، دنیا ظاهری دارد وباطنی ، آغازی وانجامی ، فرازی ونشیبی، اوجی وحضیضی، وهیچ کدام از این ها را کتمان نکرده است وبی پرده نشان می دهد.پس، او فریب نداده است.دنیا ابزار کار است واین انسان غافل است که ابزار را به دست دشمن می دهد وخودرا نابینا می کند ودشمن از نابینایی اوسوء استفاده می کند واورا فریب می دهد. امام علی (علیه السلام) در باره این ویژگی دنیا چنین می فرماید :«الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ… »[10]دنیا دو روز است روزی به سود تو وروزی به زیان توست .
تهدید دنیا
دنیا وعید می دهد وبه آن عمل می کند . اوزنگ خطر می زند که اگر سن آدمی از چهل سال گذشت ، به خط پایانی لذایذ رسیده است واگر هم آینده خوبی داشته باشد، بهترازگذشته نیست. دنیا تهدید کرد که اگر سن انسان ازچهل به فزونی گذاشت، نعمت های الهی رایکی پس از دیگری از او می گیرد خداوند درسوره یس می فرماید: «وَ مَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فىِ الخَْلْقِ أَ فَلَا يَعْقِلُون»؛[11]
هر كه را عمر دراز دهيم، در آفرينش دگرگونش كنيم. چرا تعقل نمىكنند.
دنیا وراهنمایی آن
برای شناخت دنیا باید همه صفحاتش را ورق زد. اگر انسان ، بعضی ازصفحات را نبیند،خودش آن را ورق نزده است؛ نه این که دنیا نشان او نداده است .انسان اگر سری به گورستان بزند و خانه های ستم پیشگان را از نظر بگذراندکه روزگاری را درآن سپری کردند وبه دیگران سپردند، می یابد که نه آن ها ماندنی بودند ونه این ها نگه داشتنی. خداوند در این باره می فرماید: « قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كاَنَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِين»[12] پيش از شما سنتهايى بوده است، پس بر روى زمين بگرديد و بنگريد كه پايان كار آنها كه پيامبران را به دروغگويى نسبت مىدادند چه بوده است.
دنیاگرایی در قرآن
در قرآن کریم آیات فراوانی درباره دنیا و آخرت و دنیاگرایی آمده است. از آیات قرآن کریم استفاده می شود که علاقه طبیعی به دنیا و مظاهر آن که فطری بشر و لازمه زندگی اوست هرگز مورد نکوهش قرار نگرفته است، بلکه این گونه امور به عنوان زینت زندگی، مورد تأیید و برای انسان لازم دانسته شده است. چنان که خداونددرآیه 14 سوره آل عمران به این مطلب اشاره دارد و می فرماید:
« زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعَامِ وَ الْحَرْثِ ذَالِكَ مَتَاعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآب» محبت و عشق به خواستنی ها از زنان وفرزندان و اموال فراوان ازطلاو نقره واسبان نشان دار و چهارپایان کشت وزراعت، برای مردم زیبا جلوه داده شده ؛ این ها کالای زندگی دنیاست و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست.
در تفسير آيه آن چه صحيح به نظر مىرسد اين است كه، زينت دهنده خداوند است زيرا اوست كه عشق به فرزندان و مال و ثروت را در نهاد آدمى ايجاد كرده تا او را آزمايش كند و در مسير تكامل و تربيت به پيش ببرد.
ولى اين ها سرمايههاى زندگى دنيا است، (و هرگز نبايد هدف اصلى انسان را تشكيل دهد) و سر انجام نيك وزندگى جاويدان نزد خداست (ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ).
درست است كه بدون اين وسايل، نمىتوان زندگى كرد، و حتى پيمودن راه معنويت و سعادت نيز بدون وسايل مادى غير ممكن است اما استفاده كردن از آن ها در اين مسير مطلبى است، و دلبستگى فوق العاده و پرستش آن ها و هدف نهايى بودن مطلب ديگراست.[13] آن چه از مجموع آیات قرآن که درباره دنیاگرایی آمده، می توان استفاده کرد این است که اسیر دنیا شدن، دل خوش کردن به دنیا و مظاهر زندگی و دنیا را تمام همّ و غمّ خود قرار دادن، مورد نکوهش قرار گرفته است. چسبیدن به دنیا و آن را قبله آمال خود قرار دادن و از ایده آل و کمال مطلوب بازماندن شایسته انسان نیست.انسانی که اشرف مخلوقات است باید به بهتر از این دنیا بیندیشد. قرآن کریم از کسانی یاد می کند که دنیا را همه چیز و غایت آمال خود به حساب می آورند و تمام همّت خود را صرف آن می کنند. برای نمونه درباره عده ای می فرماید:
«وَقَالُوا إِنْ هِی إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ.»[14]
و گفتند: جز این زندگی دنیوی ما هیچ نیست و ما دیگر بار زنده نخواهیم شد.
در جای دیگردرسوره ابراهیم چنین می فرماید:
«الَّذِینَ یسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ وَیصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَیبْغُونَهَا عِوَجاً أُولئِک فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ.» [15]
آنان که زندگی دنیا را از آخرت دوست تر دارند و دیگران را از راه خدا بازمی دارند و در آن منحرف می خواهند، سخت در گمراهی هستند.
اوصاف دنیا گرایان
پرخوری
یکی ازویژگی های اهل دنیا پرخورى و شكم بارگى است. شكى نيست كه دنياخواهى از شكم شروع مىگردد و شكم ريشه اكثر مفاسد است. كسانى كه شكم پرستند، براى ارضاى لذت جويى شكم، به دنبال مال حرام نيز مىروند و پس از آن به ارضاى ساير شهوات مىپردازند. علاوه براین پرخوری ریشه همه شهوت هاست ، بسیاری ازرذایل اخلاقی ازشهوت شکم سرچشمه می گیرد.پرخوری موجب حماقت ،کوردلی ،سنگدلی وگردنکشی است انسان سیر،گرسنگان رافراموش می کند. معده پرباعث فوران نیروی شهوانی می شود وخویشتن داری راکم می کند و باایجاد تنبلی وافزودن به خواب سرمایه عمرراهدرمی دهد.فرصت ها را ازانسان گرفته و سلامت جسمانی را به خطرمی اندازد.[16]دراین باره خداونددرحدیث قدسی می فرماید:
«اَهْلُ الدُّنْيا مَنْ كَثُرَ اَكْلُهُ و ضِحْكُهُ وَ نَوْمُهُ و غَضَبُهُ»[17]اهل دنيا كسى است كه پرخور و پرخنده و پرخواب و پرغضب است.
خنده فراوان
دومین ویژگی اهل دنیا خنده فراوان است. آن چه ازاین حدیث استفاده می شود، این است که، اهل دنيا همواره مىخندد، چون در انديشه آخرت نيست و از خدا نمىترسد، اگر به فكر عاقبت خود بود و از خدا مىترسيد، بى خيال عمر خود را به خنده و شادى هاى بى حد نمىگذراند. اما اهل آخرت و كسى كه در انديشه آخرت است، گر چه براى آخرت خود تلاش مىكند، ولى هميشه نگران عاقبت خويش است كه نكند خدا از او راضى نگردد و از نعمتهاى بهشتى محروم شود. بنابراين دلش آرام و آسوده نيست كه وقت خود رابه گفتگوهاى بى ثمر و خنده هاى مستانه سپرى سازد.
مؤمن در ظاهر خندان و همواره تبسم بر لبهاى او نقش بسته است (قيافه او در هم كشيده و عبوس نيست، تا ديگران از ديدن او ناراحت شوند، بلكه با چهرهاى شاد و بشّاش ظاهر مىگردد و با ديگران خوشروست)؛ ولى در باطن در هراس است و نگران عاقبت خويش است.
رضایت وخرسندی کم
یکی دیگر ازویژگی های اهل دنیا این است که كم راضى و خرسند مىگردند و همواره از ديگران طلب كارهستند.« قَليلُ الرِّضا لايَعْتَذِرُ اِلى مَنْ اَساءَ اِلَيْهِ وَ لايَقْبَلُ عُذْرَ مَنْ اِعتَذَرَ اِلَيْهِ.»[18]
كم راضى و خرسند مىشوند و از كسى كه به حقش بدى كردهاند عذرخواهى نمىكنند و اگر كسى از آنها عذرخواهى كرد نمىپذيرند.چنین افرادی به بیشترین چیزها هم راضی نمی شوند و مدام درحال گلایه و شکایت از داشته ها ونداشته هایند و همیشه خود را فقیرو بی چیز می دانند و بخاطرغروری که دارند ، هرگز از خطاهای خود ابراز پشیمانی نمی کنند.
کسالت در عبادات
ویژگی چهارمی که برای اهل دنیا ذکر شده است ، کسالت هنگام عبادت وشجاعت درمعصیت می باشد.
«كَسْلانٌ عِنْدَ الطّاعَةِ وَ شُجاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ. اَمَلُهُ بَعيدٌ وَ اَجَلُهُ قَريبٌ، لايُحاسِبُ نَفْسَهُ»[19]
هنگام عبادت كسل و هنگام معصيت، شجاع و قهرمان است. مرگش نزديك است و آرزوهاى دور و دراز دارد و خود را محاسبه نمىكند. اهل دنیا ، وقتى بناست به عبادت خدا بپردازد سست مىگردد و كسل مىشود، اين پا و آن پا مىكند و پيوسته عبادت و نماز را به تأخير مىاندازد : هنگامى كه وقت نماز فرا مىرسد ، جدى نيست كه نماز را در اول وقت به جا آورد و چنان وقت را تلف مىكند كه چندان فرصتى براى نماز باقى نمىماند.به طوریکه خداوند اين خصوصيت را از جمله اوصاف منافقان به شمار مىآورد وخداوند می فرماید:
« وَ لايَأْتُونَ الصَّلَوةَ اِلاّ وَ هُمْ كُسالى »[20] (منافقان) با كراهت و كسالت به نماز مىپردازند.
مفاسد و آثار دنیا گرایی
آسیب روحی
یکی از آفات نفس این است که فردبه دنیا شیفته شود . امام علی(ع) در این باره می فرماید:
شیفته دنیا شدن، آفت نفس است. [21]دنیا روح انسان رابیمار می کند واز رسیدن به کمال معنوی باز می داردوباعث می شود انسان از مسیر حق و سلامت روحی باز بماند و از مواهب خودسازی محروم شود.
محرومیت از تقوا
تقوا یعنی خویشتن داری ومراقبت نفس از دستورات الهی وباز داشتن از گناه ومعصیت. انسان دنیا گرا که میل شدیدی به دنیا دارد از تقوای الهی محروم می شود وکم کم با محرومیت از تقوا به سمت گناه ومعصیت کشیده می شود.
امام علی (علیه السلام)دل بستگی به دنیا را عاملی برای محرومیت از تقوا دانسته، می فرماید: « حَرامٌ عَلی کلِّ قَلْبٍ مُتَوَلِّهِ بِالدُّنْیا اَنْ یسْکنَهُ التَّقْوی.»[22] بر هر دل شیفته دنیا حرام است که تقوا در آن جای گیرد.
کسی که دنیا در نظرش مهم باشد و موقعیت آن در دلش بزرگ جلوه کند دنیا را برجلب رضای خدا
ترجیح می دهد و بدان رو آورده واز تقوای الهی دور می شود ودرنهایت بنده دنیا می شود.
تقوا حالتی است براثر درک وشناخت به وجود می آید و درجه شناخت ، درجه تقوا را تعیین می کند. شهید مطهری نیز در این باره می نویسد: تقوای دینی و الهی یعنی انسان خود را از آن چه از نظر دین و اصولی که دین درزندگی معین کرده وخطا وگناه و پلیدی و زشتی آن شناخته شده ، حفظ کند ومرتکب آن ها نشود.[23]
گرفتاری روانی
دنیاطلبی، انسان را گرفتار غم و اندوه و آرزوهای غیر معقول و دست نایافتنی کرده، تعادل روحی او را بر هم می زند. ابن ابی یعفور می گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: « مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلاثِ خِصالٍ: هَمٍّ لا یفْنی، وَ اَمَلٍ لا یدْرَک وَ رَجاءٍ لاینالُ.»[24] کسی که به دنیا دل بسته باشد قلبش به سه خصلت گرفتار می شود: اندوهی تمام نشدنی، آرزویی غیر معقول و امیدی دست نایافتنی.
حرص و طمع
دنیاطلبی، حرص و طمع انسان را برای دست یابی به لذت ها و شهوتهای دنیا، افزون طلبی و دست اندازی به حقوق دیگران برمی انگیزاند. امام علی(علیه السلام) می فرماید: « حُبُّ الدُّنْیا یوجِبُ الطَّمَعَ. »[25] دنیادوستی موجب طمع کاری می شود.
راه های برون رفت از دنیا گرایی
یاد مرگ و آخرت
یکی از یادهای سازنده یاد مرگ است که انسان را از غفلت می رهاند و به آمادگی برای ورود به آخرت تشویق می کند؛ به طوری که برای صالحان انگیزه عمل صالح پدید می آورد و گنه کاران را هم از معصیت بازمی دارد.امام علی (علیه السلام ) می فرماید: «أُوصِيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمَّا لَيْسَ يُغْفِلُكُم»[26]شمارا وصیت می کنم به یادمرگ،چگونه می توانید از مرگ غافل باشید درحالی که او شما را فراموش نمی کند.
القای ترس ازمرگ
فراموش کردن مرگ، در کنار ظاهرسازی های دنیوی واصالت دادن به جلوه های مادی دنیا، بخشی از ارزش های فرهنگ مادی گرای غرب است که به دلایل و روش های گوناگون در دیگر جوامع تبلیغ می شود. انسان بایستی لحظه ای از یاد مرگ غفلت نورزد وبا کنار زدن پرده های تجمل و توهم های روزانه از خود بپرسد که چه باید کرد؟ اگر انسان بتواند به واقعیت های این دنیا بصیرت یابد، می تواند برای سعادت جهان دیگرهمه چیز را به کار گیرد وهدایت یابد.امام علی (علیه السلام)در این باره چنین می فرمایند: « أَلَا فَاذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِيَّاتِ عِنْدَ الْمُساوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ»[27] آگاه باشید! به هنگام شتاب در کارهای زشت،مرگ را به یاد آورید؛زیرا لذت ها وخوشی ها را ویران می کند و عیش ها را به هم میزند وآرزوها را قطع می کند. یاد مرگ ریشه غفلت را بر می کند.از حالت غفلت بیرون می آورد.
یاد مرگ قلب انسان را با وعده های الهی محکم می کند، وی را از حالت غفلت بیرون می آورد وروحش را از قساوت به لطافت سوق می دهد. یاد مرگ ، نشانه های هوس را می شکند، آتش حرص را خاموش ودنیا را درپیش دیدگان آدمی کوچک می کند؛ زیرا در می یابد که این دنیا گذرا است. یاد مرگ سبب می شود آدمی راه تکامل را زودتر بپیماید؛ زیرا توجه وی از دنیا منقطع شده ومتوجه عالم بالاست.
خود آگاهی
یکی از راه های درمان دنیا گرایی ، خودآگاهی است. امام علی (علیه السلام) می فرماید:« عَجِبْتُ لِمَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ كَيْفَ يَأْنَسُ بِدَارِ الْفَنَاءِ.» [28]تعجب دارم از کسی که نفس خود را بشناسد چگونه انس می گیرد به سوی سرای فنا .اگر کسی بخواهد در این دنیا در سفر و حرکت آگاهانه به مقصد اعلاء باشد، باید از آن اصلی که او را به وجود آورده است، آگاه شود و همین که از آن ارتباط آگاه گشت، حرکت وسفر او معنا وهدف قانع کننده خواهد داشت. حال اگر کسی متوجه باشد که جان، روان و روح خود را در تحصیل عوامل آن لذایذ واشباع آن شهوات ، تباه نمی سازد.
نتیجه
دنیاگرایی از جمله رذیله های اخلاقی است که باید از آن دوری کرد.آن چه از این پژوهش برداشت می شود این است که دنیایی نکوهیده است که انسان را از بهره های زودگذر وناپایدار این جهان متمایل کرده ویاد زندگی ابدی اخروی باز می داردو به سمت غفلت می کشاند. حب دنیا وگرایشی افراطی به این دنیا عقل را فاسد می کند ودل را ازشنیدن حکمت ها ناشنوا می کند.پس از بغض دنیا پسندیده ترین امر بغض دنیا و دوری از دنیاگرایی و وابستگی به آن است. دوستی دنیا ودنیاگرایی انسان را از یاد آخرت باز می دارد، انسان را به فقر و نیازمندی در آخرت مبتلا می کند واز شنیدن سخن حکمت آمیز باز می دارد. دنیاطلب کسی است که چنان به این بهره وابسته شده است که هنگام انتخاب نتواند رضایت خدا را بر بهره های دنیوی ترجیح دهد؛ هرچند که خود جز اندکی از دنیا بهره مند نباشد.
دنیا گرایان دارای خصوصیات و ویژگی هایی هستند که با شناخت این ویژگی ها می توان برای رفع دنیا گرایی تلاش کرد. از جمله مفاسدی که می توان برای دنیاگرایی برشمرد ، مال دوستی وجاه طلبی و…. که انسان را از یاد خدا وقیامت وکمال نهایی وقرب الهی در قیامت باز می دارد. برای رهایی از این رذیله باید با اموری مانند زهد و یاد قیامت و فر اموش نکردن یاد مرگ به تصفیه وپالایش نفس پرداخت.
منابع
«قرآن کریم»
1- دشتی،محمد،«نهج البلاغه»،چ 1، نشرمشهور،قم،79
2- دیلمی،حسن بن محمد،«ارشادالقلوب الی الصواب»، چ 1،الشریف الرضی،بیروت،1412
3- آمدی،عبدالواحد،«تصنیف غررالحکم ودررالکلم»،چ1،مصطفی درایتی،دفترتبلیغات،قم
4- شیخ حرعاملی،محمدبن حسن،«جواهرالسنیه فی احادیث قدسی» ،چ3 ،انتشارات دهقان، تهران،1380حرعاملی
5- تفرشی،علی اکبر،«قاموس قرآن» ،دارالکتب الاسلامیه ،چ11،تهران،
6- محدثی،جواد،«درسنامه اخلاق»،چ 1انتشارات بین المللی ترجمه ونشر المصطفی ،قم ،1390
7- رحیمیان محقق، عباس ،«دنیاشناشی ودنیاگرایی درنهج البلاغه»،چ1 ،نشراسراء،1380
8- جباریان،محمدرضا،«درسنامه علم اخلاق 2»،چ 1، نشرهاجر،قم،1384
9- عبد الحمید بن هبه الله ابن ابی الحدید، «شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید»،چ1،مکتبه ایت الله مرعشی نجفی،قم ،1404
10- خلیل بن احمدفراهیدی،«العین»، چ6، انتشارات هجرت، قم، 1410،
11- بابایی،احمدعلی ،«منتخب تفسیرنمونه» ، دارالکتب الاسلامیه،تهران،1382
12- نوری، حسین بن محمدتقی ،«مستدرک الوسایل ومستنبط المسائل»،چ1،موسسه آل البیت،قم،1408،چ1،ص41
[1] - خلیل بن احمدفراهیدی،العین،ج8،چ6،قم،انتشارات هجرت،1410،ص76
[2] - علی اکبرقرشی،قاموس قرآن،ج2، چ11،تهران، دارالکتب الاسلامیه ، ص362.
[3] - جوادمحدثی،درسنامه اخلاق،انتشارات بین المللی ترجمه ونشر المصطفی،قم،چ اول،1390،ص51
[4] - حسن بن محمددیلمی،سیدعباس طباطبایی، ارشادالقلوب،،چ 5،قم ،جامعه مدرسین ،1376،ص52
[5] - عباس رحیمیان محقق،دنیاشناسی ودنیاگرایی درنهج البلاغه، چ1،تهران،نشراسراء، 1380 ،ص72
[6] - حسن بن علی ابن شعبه حرانی،تحت العقول،چ 2، قم،جامعه مدرسین، 1404،ص383
[7] - عباس رحیمیان محقق،همان،ص75
[8]- سوره شوری،آیه 36
[9] - عبد الحمید بن هبه الله ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج13، چ1، قم،مکتبه ایت الله مرعشی نجفی، 1404 ،ص60
[10] - محمد بن علی کرانجکی،کنزالفواید،ج1،دارالذخایر،قم،چ1،ص61
[11] - سوره یس،آیه 68
[12] - سوره آل عمران،آیه 137
[13] - احمدعلی بابایی،منتخب تفسیرنمونه،ج 1 ، تهران،دارالکتب الاسلامیه، 1382،ص 268
[14] - سوره انعام،آیه 29
[15] - سوره ابراهیم آیه 4
[16] - محمدرضاجباریان،همان، ص26
[17] - محمدبن حسن شیخ حرعاملی،جواهرالسنیه فی احادیث قدسی،چ3، تهران،انتشارات دهقان، 1380،ص384
[18] - همان
[19]- همان
[20] - سوره توبه،آیه 54
[21] - عبدالواحدآمدی،تصنیف غررالحکم ودررالکلم، مصطفی درایتی، چ 1، قم، دفترتبلیغات، 1366 ،ص136
[22] - همان، ص142
[23] - مرتضی مطهری،ده گفتار، چ16 ،تهران،صدرا، 1376،،ص58
[24] - محمدبن علی بابویه،الخصال،ج1،علی اکبرغفاری، چ1، قم،جامعه مدرسین، 1362، ص88
[25] - حسن بن محمدتقی نوری،مستدرک الوسایل مستنبط المسایل، ج12،چ1،قم،موسسه آل البیت ،1408 ،ص41
[26] - عبدالحمیدبن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج13،مکتبه آیت الله مرعشی نجفی،قم،1404،چ1،ص99
[27] - میرزاحبیب الله هاشمی،همان، ص146
[28] - علی بن محمدلیثی واسطی،عیون الحکم والمواعظ،مترجم:حسین حسنی، چ1، قم،دارالحدیث، 1376 ،ص329
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات