مقدمه
يكي از پرسشهايي که درباره وقايع پس از عاشورا مطرح و شايسته مطالعه و بررسي است، فرجام سر مطهر امام حسين(ع) و ديگر سرهاي شهدا است. بر اساس گزارشهاي تاريخي، مسلّم است كه سر امام حسين(ع) و ديگر سرها توسط مأموران ابن زياد به شام فرستاده شد. همچنين بر اساس برخي گزارشها، سرهاي ديگر شهدا نيز همراه سر امام حسين(ع) به دربار يزيد برده شد.(1) اکنون اين پرسش مطرح است كه پس از آنكه يزيد ـ در ظاهر ـ از عملكرد خويش با امام حسين(ع) و يارانش اظهار پشيماني كرد و درصدد بازگرداندن اسرا به مدينه برآمد، سرنوشت سر امام(ع) و سرهاي ديگر چه شد؟ آيا چنان كه بين شيعه مشهور است، سر امام(ع) به بدن ملحق شد يا چنان كه در برخي منابع ديگرِ حديثي شيعه آمده است، در نجف، كنار قبر اميرالمؤمنين(ع) دفن شد يا بر اساس برخي منابع اهلسنت به مدينه فرستاده شد و در بقيع دفن شد و يا در دمشق يا قاهره يا عَسقَلان يا رَقّه و يا حتي در مرو دفن شد؟ فرجام سرهاي ديگر شهدا به كجا انجاميد؟ آيا آنها نيز به بدنهايشان ملحق شدند يا سرنوشت آنها نامعلوم است؟ بنابراين در اين نوشتار دو موضوع، مورد بررسي و پژوهش قرار ميگيرد: نخست، فرجام سر امام(ع) و دوم، فرجام سرهاي شهدا.
نخست: فرجام سر امام حسين(ع)
در اينكه سر مطهّر امام حسين(ع) كجا دفن شده است، منابع تاريخي و حديثي شيعه و سني، گزارشهاي متفاوتي ارائه كردهاند تا آنجا كه ده قول در اين باره گفته شده است. برخي از مورخان همانند سبط ابنجوزي و نويري و بعضي از محققان و نويسندگان معاصر، از جمله سيد محسن امين عاملي(2)، فضل علي قزويني(3) و شهيد قاضي طباطبايي(4)، به جمعآوري برخي از اقوال و نقد و بررسيِ آنها پرداختهاند كه در اين پژوهش از كوششهاي آنان بهره گرفته شده است. اما اقوال در اين باره، عبارتاند از:
1. كربلا
بسياري از مورخان و انديشمندان شيعي و سني بر اين باورند كه سرِ امام حسين(ع) به بدن ملحق شده است، از اينرو اين قول، شهرت خاصي دارد. از انديشمندان شيعه كه قائل به چنين قولي شدهاند، عبارتاند از:
شيخ صدوق (م381ق) و به پيروي از او، ابن فتال نيشابوري (م508 ق) در اين باره مينويسند: علي بن حسين(ع) همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسين(ع) را به كربلا بازگرداند.(5)
سيد مرتضي (م436ق) در اين باره ميگويد: روايت شده كه سر امام حسين(ع) با جسد وي در كربلا دفن شد.(6)
طبرسي (م548ق) پس از اشاره به قول سيد مرتضي،(7) در جاي ديگر مينويسد: برخي از اصحاب ما گفتهاند كه سر از شام بازگردانده و به بدن ملحق شد.(8)
ابن شهر آشوب (م588ق) بعد از نقل سخن سيد مرتضي،(ره) از قول شيخ طوسي نقل كرده است كه به همين سبب (الحاق سر امام(ع) به بدن) توصيه به زيارت اربعين شده است.(9)
ابن نماي حلي(م644ق) نيز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن ميتوان اعتماد كرد، آن است كه بعد از گرداندن سر امام(ع) در شهرها به بدن بازگردانده و با جسد دفن شد.(10)
سيد ابنطاووس (م664ق) و بعدها به پيروي از او، سيد محمدبن ابيطالب (از مورخّان قرن دهم) نوشتهاند: اما سرِ حسين(ع)، روايت شده كه برگردانده شد و در كربلا با جسد شريفش دفن شد و عمل اصحاب هم طبق همين ديدگاه مورد اشاره بوده است.(11)
مجلسي (م1110 يا 1111ق) يكي از وجوه استحباب زيارت امام حسين(ع) را در روز اربعين، الحاق سرهاي مقدس شهدا به اجسادشان توسط امام سجاد،(ع) بيان كرده است.(12)وي در جاي ديگر بعد از نقل اقوال ديگر در اين باره، مينويسد: مشهور بين علماي اماميه آن است كه سر امام(ع)، همراه بدن، دفن شده است.(13)
اما برخي از مورخّان و انديشمندان اهلسنت، كه به اين ديدگاه قائل شدهاند، عبارتاند از:
ابوريحان بيروني (م440ق) در اين باره مينويسد: «و في العشرين رُدَّ رأسُ الحسينِ(ع) الي مَجثمه حتي دفن مع جثّته …؛(14)در روز بيستم (صفر)، سر حسين(ع) به بدنش ملحق و با آن دفن شد».
مستوفي هروي (از مورخان قرن ششم و مترجم كتاب الفتوح نگاشته ابناعثم) بر اين باور است كه علي بن حسين(ع) با ساير اهل بيت(ع) در روز بيستم صفر، سر مبارك اميرالمؤمنين حسين(ع) را به بدنش ملحق ساختند.(15)
سبط ابنجوزي (م654ق) ملحق شدن سر به بدن را پس از بازگرداندن آن به همراه اسرا به مدينه، گفته هشام كلبي و غير او دانسته و آن را مشهورترين قول ميداند.(16)و(17) قرطبي (م671ق) مينويسد: اماميه ميگويند كه سر حسين(ع) پس از چهل روز، به كربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و اين روز نزد آنان معروف است و زيارت در آن روز را زيارت اربعين مينامند.(18)
قزويني (م682ق) نيز نگاشته است: روزِ اول ماه صفر، عيد بنياميه است، چون در آن روز، سر حسين(ع) را به دمشق وارد ساختند و در روز بيستم آن ماه، سر ايشان به بدن، بازگردانده شد.(19)
نُوَيري (م733ق) يكي از اقوال را در اين باره، الحاق سر به بدن دانسته و افزوده است كه قائلان به الحاق، دو دسته هستند: گروهي معتقدند كه يزيد پس از چهل روز سر را به بدن بازگرداند و گروه ديگر بر اين باورند كه اين الحاق در زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز بوده است.(20)
حمدالله مستوفي (متوفاي پس از 744ق) ميگويد: اهلبيت(ع) را با سر حسين پيش يزيد بن معاويه فرستادند. او به سخن ابوبُرده (برادر ابوموسي اشعري) ايشان را به مدينه فرستاد و سر حسين [باز به كربلا] فرستاد.(21) وي در جاي ديگر افزوده است: «پسر ابوايّوب انصاري، آنجا [شام] بود. يزيد را ملامت كرد و سر حسين از او بستد. روز چهلم به تنش رسانيدند».(22)
خواند مير (م942ق) نگاشته است: «امام چهارم(ع) با خواهران و عمات و ساير اقربا، متوجه مدينه طيّبه گشته، در بيستم شهر صفر، سر امام حسين(ع) و ساير شهيدان كربلا ـ رضي الله عنهم ـ را به ابدان ايشان منضم ساخت». وي اين قول را صحيحترين قول درباره محل دفن امام(ع) دانسته است.(23)
مُناوي(24) (م1031ق)، شَبراوي(25)(م1172ق)، ابنصَبّان(26) (م1206ق) و شِبلَنجي(27) (متوفاي پس از 1308ق) نوشتهاند: اماميه ميگويند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در كربلا دفن شد.
اين گزارشها، ديدگاه مورخان و نويسندگان شيعه و اهلسنت در اين باره بود و چنانکه ملاحظه ميشود، بر اساس گزارشهاي ياد شده، قول دفن سر در کربلا، مشهورترين قول در ميان شيعه و نيز اهلسنت ـ بر اساس گفته سبط ابن جوزي(28)ـ است.
2. نجف
در منابع حديثي شيعه، رواياتي وجود دارد كه حاكي از دفن سر امام حسين(ع) كنار قبر اميرالمؤمنين(ع) است. اين روايات چنين است:
1. بر اساس برخي از روايات، سر امام(ع) توسط يكي از موالي امام صادق(ع) از شام به نجف آورده شد و در كنار قبرِ اميرالمؤمنين(ع) دفن شد، چنانكه يزيدبن عمر بن طلحه ميگويد: امام صادق(ع) وقتي در حيره بود، به من فرمود: آيا آنچه به تو وعده داده بودم، نميخواهي؟ گفتم آري، يعني رفتن نزد قبر اميرمؤمنان ـ که درودهاي خدا بر او بادـ . پس امام و (پسرش) اسماعيل و من سوار مركب شديم تا آنكه از ثَوِيّه (مكاني ميان حيره و نجف كنار تپههاي سفيد) گذشتيم. پس امام(ع)، اسماعيل و من فرود آمديم و همگي نماز خوانديم. امام(ع) به اسماعيل فرمود: برخيز و بر جدّت حسين(ع) سلام بده. گفتم: فدايت شوم مگر حسين در كربلا نيست؟ فرمود: آري، لكن چون سرش به شام برده شد، غلامي از ما آن را ربود و در كنار قبر اميرمؤمنان(ع) دفن كرد.(29)
2. در برخي روايات آمده است كه در نجف، دو قبر است: قبر بزرگ و قبر كوچك، چنانكه علي بن أسباط از امام صادق(ع) روايت ميكند كه وقتي به نجف آمدي، دو قبر خواهي ديد. قبر بزرگ و قبر كوچك، اما بزرگ، قبر اميرمؤمنان(ع) است و اما كوچك، سر حسين(ع) است.(30)
3. در روايتي آمده است كه ابان بن تغلب ميگويد: من همراه امام صادق(ع) بودم، حضرت چون از پشت كوفه گذشت، فرود آمده و دو ركعت نماز خواند، سپس اندکي جلو رفت، دو ركعت نماز خواند، سپس اندكي راه رفت و فرود آمد و دو ركعت نماز خواند. آنگاه فرمود: اين قبر اميرمؤمنان(ع) است. گفتم: فدايت شوم، آن دو جاي ديگري كه نماز خواندي، كجا بودند؟ فرمود: جايگاه سر حسين(ع) و جايگاه منبر (امام) قائم.(31)
4. يونس بن ظَبيان در روايتي، از امام صادق(ع) نقل كرده است كه همراه حضرت از حيره خارج شده و به تپههاي سرخ نجف رسيديم. امام (ع) پس از وضو گرفتن، به تپهاي نزديك شده و در آنجا نماز خواندند، سپس به تپهاي پايينتر از تپه نخست رفته و در آنجا نيز نماز به جا آورد و به من فرمود: اي يونس، همان کاري که من کردم، بکن. من نيز چنان کردم. چون فراغت يافتم، به من فرمود: اينجا را ميشناسي؟ گفتم: نه. فرمود: جاي اولي را كه نماز خواندي، قبر اميرمؤمنان(ع) است و تپه ديگر، محل دفن سر حسين بن علي(ع) است. عبيدالله بن زيادِ ملعون چون سر را به شام فرستاد، به كوفه بازگردانده شد. ابنزياد گفت: آن را از اينجا بيرون ببريد تا كوفيان مفتون آن نشوند. خدا آن را نزد قبر اميرمؤمنان(ع) قرار داد. پس سر با بدن است و بدن با سر.(32)
3. مدينه
برخي از مورخان اهلسنت، گزارش كردهاند كه وقتي كه يزيد اسرا را رهسپار مدينه كرد، سر امام حسين(ع) را نزد عمرو بن سعيد بن عاص، كارگزارش در مدينه فرستاد و او آن را كفن كرده و در بقيع نزد قبر مادرش فاطمه(س) دفن كرد.(33)
نُويري، علت ارسال سر را به مدينه توسط يزيد، چنين گزارش كرده است:
برخي گفتهاند: يزيد، نعمان بن بشير انصاري را مأمور كرد تا سر حسين را به مدينه ببرد تا مردم آن را مشاهده كنند و با اين شيوه، عبدالله بن زبير (يكي از مدعيان خلافت) را بترساند. چون سر به مدينه رسيد، عمرو بن سعيد اشدق پس از اظهار عدم تمايل به دريافت سر، آن را كفن كرده و در كنار قبر مادرش فاطمه(س) دفن كرد.(34)
نُويري افزوده است كه برخي ديگر گفتهاند كه سر نزد بنيهاشم فرستاده شد و آنان آن را پس از غسل و كفن و نماز خواندن بر آن در كنار قبر فاطمه(س) دفن كردند. (35)
نقد و بررسي
احتمال آنكه سر امام(ع) از شام به مدينه فرستاده شده باشد، با برخي از گزارشها همخواني دارد، چنانکه گزارش شده است كه وقتي امام سجاد(ع) از يزيد ميخواهد سر پدرش را به او بدهد، يزيد ميگويد كه هرگز سر را نخواهي ديد.(36) اما اينكه سر در مدينه دفن شده باشد، نميتوان پذيرفت، زيرا افزون بر آنكه با برخي از گزارشها كه حاكي است سر مجدداً به شام بازگردانده شد، منافات دارد، چنانكه بلاذري به نقل از كلبي، نگاشته است كه يزيد سر حسين(ع) را به مدينه فرستاد و سپس به دمشق بازگردانده شد،(37) با ديدگاه مشهور، يعني الحاق سر به بدن نيز همخواني ندارد.
نويسنده: محسن رنجبر
پي نوشت ها :
*استاديار دانشگاه شهيد باهنر كرمان.
1 . طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج 4، ص 352؛ شيخ مفيد، الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، ج2، ص 119؛ طبرسي، إعلام الوري بأعلام الهدي، ج 1، ص 473.
2 . سيد محسن امين عاملي، اعيانالشيعه، تحقيق و تخريج حسن الامين، ج1، ص 626 ـ 627 و همو، لواعج الاشجان، ص 247 ـ 250.
3 . فضل علي قزويني، الامام الحسين(ع) و اصحابه، تحقيق سيداحمد حسيني، قم، ص 427 ـ 435.
4 . سيد علي قاضي طباطبايي، تحقيق در اول اربعين حضرت سيدالشهداء(ع)، ص 304 ـ 353.
5 . شيخ صدوق، الامالي، مجلس سي و يكم، ص 232؛ ابن فتال نيشابوري، روضهالواعظين، ص 192؛ مجلسي، بحار الانوار، ج 45، ص 140.
6 . رسائل المرتضي، ج3، ص130.
7 . فضلبن حسن طبرسي، إعلام الوري بأعلام الهدي، ج1، ص 477.
8 . تاج المواليد في مواليد الائمه و وفياتهم، ص 33.
9 . مناقب آل ابيطالب، ج4، ص 85 : قال الطوسي(ره) : و منه زياره الاربعين. مجلسي، پيشين، ج 44، ص 199.
10 . نجمالدين محمدبن جعفربن نما حلي، مثيرالاحزان، ص85 .
11 . سيد ابن طاووس، الملهوف في قتلي الطفوف، ص 114؛ سيد محمد بن ابيطالب، تسليه المُجالس و زينه المَجالس، ج 2، ص 459.
12 . مجلسي، پيشين، ج 98، ص 334.
13 . همان، ج 45، ص 145.
14 . بيروني، آلاثارالباقيه عن القرون الخاليه، ص 331.
15 . محمد بن احمد مستوفي هروي، ترجمه الفتوح، ص 916.
16 . سيدبن جوزي، تذكره الخواص من الامه بذكرخصائص الائمه(ع)، تحقيق حسين تقي زاده، ج2، ص 206 : اختلفوا في الرأس علي أقوال: اشهرها انه رُدّ الي المدينه مع السبايا، ثم رد الي الجسد بكربلاء فدفن معه، قاله هشام و غيره.
17. يکي از محققان معاصر درباره عبارت «رد الي المدينه مع السبايا» احتمالاتي داده است. يکي آن که احتمال تصحيف در آن را داده و صحيح آن را «رده ابن زياد مع السبايا الي الشام ثم رد الي كربلا» دانسته است، چنانکه احتمال داده مقصود از مدينه، «مدينه الشام» باشد، چرا كه ارسال سر و اسرا به مدينه و از آنجابه كربلا، بسيار بعيد است. وي احتمال سومي نيز داده و آن اين كه يزيد سر را همراه اهل بيت(ع) به مدينه فرستاد، اما آنان از بين راه به كربلا رفته و سر را به بدن ملحق كردند (فضل علي قزويني، الامام الحسين(ع) و اصحابه، ج 1، ص 428).
18. محمدبن احمد قرطبي، التذكره في امور الموتي و امور الآخره، ج2، ص 668.
19. زكريا محمد بن محمود قزويني، عجائب المخلوقات و الحيوانات و غرائب الموجودات، چاپ شده در حاشيه حياه الحيوان الکبري، کمالالدين دميري، ج1، ص 109.
20. احمدبن عبدالوهاب نويري، نهايه الارب في فنون الادب، ج 20، ص 300.
21 . حمدالله بن ابيبكر بن احمد مستوفي قزويني، تاريخ گزيده، ص 202.
22 . همان، ص 265.
23 . غياث الدين بن همام الدين حسيني مشهور به خواندمير، تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر، ص 60.
24 . محمد عبدالرؤوف مناوي، فيض القدير، ج1، ص 205.
25. عبدالله بن محمد بن عامر شَبراوي، الإتحاف بحُبّ الأشراف، تحقيق سامي الغُرَيري، ص 127. او در اين باره نوشته است: و گفته شده: پس از چهل روز از شهادتش، سر به بدن در كربلا برگردانده شد.
26 . محمدبن علي صبّان، إسعاف الراغبين في سيره المصطفي و فضائل اهل بيته الطاهرين، ص 215.
27 . مؤمنبن حسن مؤمن شبلنجي، نورالابصار في مناقب آل بيت النبي المختار، ص 269.
28 . سبطابن جوزي، پيشين، ج 2، ص 206.
29 . شيخ كليني، الفروع من الكافي، ج 4، ص571؛ ابنقولويه قمي، كامل الزيارات، باب 9، ص 83 ؛ سيد عبد الكريم بن طاووس، فرحه الغري، ص 92ـ 93؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 178، حديث 28. و مشابه آن: ابوجعفر محمدبن حسن طوسي، تهذيب الاحكام، ج 6، ص35ـ36؛ طبرسي، تاج المواليد، ص 34؛ ابن شهرآشوب، پيشين، ج4، ص 85 ؛ سيد ابن طاووس، فرحه الغري، ص92ـ94.
30 . ابن قولويه، پيشين، باب 9، ص 84 ؛ سيد عبدالكريم بن طاووس، پيشين، ص 88 .
31 . شيخ كليني، پيشين، ج 4، ص 572؛ ابن قولويه قمي، پيشين، باب 9، ص83ـ84 ؛ سيد عبدالكريم بن طاووس، پيشين، ص 87 . شيخ طوسي نيز مشابه چنين خبري را از مبارك خبّاز نقل كرده است (پيشين، ج 6، ص 34 ـ 35). همچنين ابن طاووس چند روايت ديگر را به اين مضمون از امام صادق (ع) نقل كرده است (فرحه الغري، ص 86 به بعد).
32 . ابن قولويه قمي، پيشين، باب 9، ص 86 ـ 87 ؛ مجلسي، پيشين، ج 45، ص 178 و ج 97، ص 243 ـ 244. افزون بر آن كه راوي اين خبر يعني يونسبن ظَبيان، در منابع رجالي، ضعيف شمرده شده است (سيد ابوالقاسم موسوي خوئي، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواه، ج 21، ص 207) اين که مقصود از جمله آخر خبر يعني «سر با بدن است و بدن با سر» روشن نيست، از اينرو مورد بحث و توجيه برخي از انديشمندان شيعه قرار گرفته است، ر.ك : بحار الانوار، ج 45، ص 178 و ج 97، ص 244.
33 . محمد بن سعد، ترجمه الحسين(ع) و مقتله، ص 85 و همو، الطبقات الكبري، ج 5، ص 238؛ خوارزمي، مقتل الحسين، ج2، ص 83؛ ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزي، المنتظم في الامم و الملوک، ج5، ص 344 و همو، الردّ علي المتعصب العنيد، ص 50؛ سبط ابن جوزي، پيشين، ج 2، ص 206؛ ابن نما، مثيرالاحزان، ص 85؛ ابنتيميه، رأس الحسين(ع)، ص 197 و 208؛ عبداللهبن اسعد يافعي شافعي، مرآه الجنان و عبره اليقظان، حيدر آباد ـ دكن، دائره المعارف النظاميه الكائنه، 1337 ق، ج1، ص 135 ـ 136؛ ذهبي، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 315 ـ 316؛ ابنكثير، البدايه و النهايه، ج 8 ، ص 222.
34 . نويري، پيشين، ج20، ص301 ـ 302.
35 . همان، ج 20، ص302.
36. ابننما، پيشين، ص 85؛ سيدابن طاووس، الملهوف علي قتلي الطفوف، ص 224؛ مجلسي، بحار الانوار، ج 45، ص 144.
37. بلاذري، انساب الاشراف، ج3، ص 418. همچنين از گزارش قاضي نعمان مغربي که گفته است: «هنگامي که يزيد فرمان داد تا سر حسين(ع) را در شهرها بگردانند، آن را به مدينه آوردند» چنين برداشت ميشود که طبيعتا پس از گرداندن، بايستي دوباره به دمشق بازگردانده شده باشد (ابوحنيفه نعمان بن محمد تميمي مغربي، شرح الاخبار في فضائل الائمه الاطهار(ع)، ج 3، ص 159).
نشريه تاريخ در آينه پژوهش شماره 26
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات