وبلاگ واحد پژوهش مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30            



وبلاگ پژوهش مدرسه




جستجو






آمار

  • امروز: 276
  • دیروز: 760
  • 7 روز قبل: 3341
  • 1 ماه قبل: 5323
  • کل بازدیدها: 149713




  • کاربران آنلاین

  • أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
  • فاطمه شهمیرزادی



  •   مبانی قرآنی انقلاب(پژوهشگر زینب دهقان)   ...

    چکیده

    انقلاب ، یکی از نیازهای روحی و فطری انسان است که در بسیاری از جنبه های حیاتی او نقش موثری ایفا می کند. دین اسلام که به تمام نیازهای روحی و جسمی انسان توجه داشته ، این موضوع را نیز مورد توجه قرار داده است. وجود آیات متعدد در قرآن کریم، سخنان پیامبر(ص)، احادیث و روایات منقول از ائمه معصومین(ع) حاکی از اهمیت این موضوع در اسلام می باشد. بنابراین اسلام به انقلاب نگاهی مثبت داشته ، و آن را به تمامی مسلمانان مجال که تحت سلطه ظلم و ستم قرار گرفته اند توصیه می کند. هدف اصلی این تحقیق تبیین دقیق چیستی انقلاب در آموزه های دینی و ارائه راهکارهای عملی برای آن است.

    واژگان کلیدی: قرآن کریم، مبانی انقلاب، کودتا، شورش، اعتصاب، جنگ نرم

    موضوعات: چکیده تحقیق پایانی  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-11-10] [ 08:55:00 ب.ظ ]





      باید به فرزندانم دیکته بگویم!   ...

    یک روز جمعه خدمت آیت الله شهید دکتر بهشتی رسیدیم و گفتیم: یکی از مقامات سیاسی خارجی به تهران آمده،از شما تقاضای ملاقات کرده است. ایشان نپذیرفت و گفت:من این ملاقات را نمی پذیرم، مگر این که امام به من تکلیف بفرمایند، ولی اگر ایشان این تکلیف را نمی کنند،نمی پذیرم؛ چون برای خودم برنامه دارم و امروز که جمعه است،متعلق به خانواده من است.در این ساعات باید به فرزندانم دیکته بگویم و در درس ها به آن ها کمک کنم و به کارهای خانه برسم؛چون روز جمعه ی من؛مخصوص خانواده است.

    منبع:"غلامعلی رجایی؛شهید دکتر بهشتی؛نشر شاهد؛ص 70،به نقل از:حسن نجفی.”

    موضوعات: شهید  لینک ثابت



     [ 02:27:00 ب.ظ ]





      چگونه بهترین زندگی...   ...

     

    امام علی (علیه السلام):خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگی را داشته باشید و با آن راه رستگاری و نجات را بپیمایید.

    منبع:"بحار الانوار/ج78/ص 39

    موضوعات: پیام  لینک ثابت



     [ 12:48:00 ب.ظ ]





      هیچی نیستم!   ...

    سید ابوالفضل کاظمی یکی از فرماندهان دفاع مقدس می گوید:

    ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود. یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم؛

    دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت.

    وقتی کار تحویل تمام شد،جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم:آقا ابرام، برای شما زشته؛این کار بار برهاست نه کار شما!نگاهی به من کرد و گفت:کار که عیب نیست،بیکاری عیبه ! این کاری که من انجام میدم برای خودم خوبه!مطمئن میشم هیچی نیستم،جلوی غرورم رو میگیره. گفتم:اگه کسی شما رو این طور ببینه خوب نیست،تو ورزشکاری و … خیلی ها می شناسنت.ابراهیم خندید و گفت:ای بابا،همیشه کاری کن که اگر خدا تو رو دید،خوشش بیاد؛نه مردم!

    منبع:"سلام بر ابراهیم، گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی،نشر شهید ابراهیم هادی،چاپ هفتاد و ششم،1394،ص 44و43″

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



     [ 12:38:00 ب.ظ ]





      گر بهر ریا شکست پس وای به وی!   ...

    عالمی از نجف می آمد،سر راه به قهوه خانه ای رسید دید  که عده ایی نشسته اند و مشغول خوردن شراب هستند.

    عالم عصبانی شد،عصایش را بلند کرد و شیشه های عرق و مشروب آن ها را شکست.

    یکی از آن مشروب خورها شعری گفت که جای فکر کردن دارد.اوهمین طور که مست بود گفت:

             شیخ نجفی شکست پیمانه ی می               گردید بساط عیش ما یکسره طی

          گر بهر خدا شکست پس وای به ما                 گر بهر ریا شکست پس وای به وی

    یعنی اگر برای خدا شکسته،وای به حال ما،که چه عذابی در انتظار ما خواهد  بود؛ولی اگر برای اینکه در جمع مریدانش خودی نشان دهد و ریا کند این کار را کرده،وای به حال تو.

    منبع:"پیاده شده از لوح فشرده سخنرانی آیت الله مجتهدی درباره ریا و ریاکاری”

    موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



     [ 11:39:00 ق.ظ ]





      وقتی به خود فکر می کنم...   ...

    وقتی به خود فکر می کنم

    من که قرار است تا بی نهایت باشم

    من که لحظه لحظه زندگی ام ترسیم روزهای ابدی من است؛

    هزار سؤال جلوی راهم سبز می شود.

    سؤال هایی که زندگی ام را وابسته به یافتن پاسخ هایش می بینم.

    پاسخی که عین حق و درستی باشد.

    اما من که تو را نمی بینم تا سبد سؤالاتم را به نزدت بیاورم.

    نکند راه را گم کنم.

    منصفانه بگویم،این حرف ها بهانه اند.بازی و شیطنت است.

    هرگاه به دانسته هایم عمل کرده ام.

    پاسخ نیازم را جوری گرفته ام.

    من گاه پاسخم را از زبان استاد،گاه از زبان کودکی در کوچه

    و گاه از روزنامه پاره ای گرفته ام.

    موضوعات: پیام  لینک ثابت



     [ 09:29:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    وبلاگ پژوهش مدرسه